اینجا چراغی روشن است...
خانه تاریخی استاد همایی در حالی عنوان خانه شعر و فرهنگ را دارد که ناشناخته مانده است
مهرداد موسوی خوانساری | اصفهان - خبرنگار :
کوچههای پیچ در پیچ و خانههای فرسوده محله پاقلعه اصفهان را پشت سر میگذارم: «خانه شعر و فرهنگ اصفهان». شایعه دزدیده شدن چند در تاریخی من را به خانه مردی هدایت میکند که در روزگار حیات، برای حفظ و حراست از میراث تاریخی اصفهان از جانش مایه گذاشت. استاد جلالالدین همایی، مردی که هنوز یک سال از افتتاح خانه تاریخیاش با عنوان خانه شعر و فرهنگ در حاشیه محله پاقلعه نمیگذرد، و به گردن تاریخ اصفهان حق بسیار دارد. با وجود این، نه خود و نه خانه دلپذیرش آنطور که باید به همشهریانش معرفی نشده است. اینجا در دل پسکوچههای فرسوده، هر سهشنبه، شاعران اصفهانی دور هم جمع میشوند و شعر و ادب ایران را پاس میدارند.
روزگار غریب همایی
بیاغراق اگر جلالالدین همایی در سالهای پر هیاهوی انتهای دوره قاجار در اصفهان نبود، بسیاری از میراث تاریخی شهر به غارت میرفت. او در کتاب تاریخ اصفهان از تلاشهای بیدریغ برای ثبت و ضبط آثار تاریخی فراموش شده و در آستانه انهدام در آن سالها پرده برداشته است. او در بعضی مواقع حتی مجبور به درگیری فیزیکی با غارتگران هم میشده. به همین دلیل هم شایعه سرقت درهای تاریخی خانه او خبری نبود که بشود به راحتی از آن گذشت. خوشبختانه روزی به خانه استاد همایی سر زدم که یکی از شاگردان قدیمی او، که امروزه خود شاعری توانا شده است، پاسخگوی سئوالات من بود. مصطفی هادوی، چهره ماندگار شعر و ادبیات، آنطور که خودش میگوید، از سال 38 تا 40 افتخار شاگردی همایی را در تهران داشته است.
داستان یک اتاق
«ولادت من حوالی سحرگاه شب چهارشنبه غره رمضان سال 1317 هجری قمری در محله پاقلعه در خانه موروثی پدر اتفاق افتاده است.» خانهای که همایی توصیف میکند، همین جایی است که امروزه خانه شعر و فرهنگ اصفهان شده؛ خانهای تاریخی که خیلی بزرگ نیست، اما زیبا و دلنشین است. هرچند پیکره کهنسال آن در محاصره بافت مدرن شهری قرار گرفته، اما هویت تاریخی آن همچنان جاذبه فراوانی دارد.
زیباترین اتاق خانه با نقاشی و گچبریهای بسیار زیبایی تزئین شده است. فارغ از زیبایی ظاهری اما این اتاق داستان دیگری دارد. همایی درباره این اتاق نوشته است: «در این خانه اتاقی است مزین به نقاشی و آینهکاری و خط پدر و جدم زینتبخش آینهکاریهای آنجاست. در بالای اتاق زیر آیینهها و دستهگل نقاشی، حدیث نبوی (انا مدینه العلم و علی بابها) به خط مرحوم هما (پدربزرگ استاد همایی) کتیبه شده است و روبهروی آن هم در سمت پایین گلدان آینهکاری منقش بسیار عالی و این بیت مولانا (از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق را دان منزه از دغل) به خط مرحوم طرب (پدر استاد همایی) کتیبه شده است. محل تولد من همین اتاق بود که نمونهای است از ذوق و ظرافت.»
چراغهای روشن
اینطور که به نظر میرسد پاتوقی بهتر و مناسبتر از این خانه برای فرهنگدوستان اصفهانی پیدا نمیشود. مصطفی هادوی یا همان شهیر اصفهانی از سال گذشته که بنا شد خانه همایی تبدیل به پاتوق ادیبان اصفهان شود، مسئولیت این کار خطیر را به عهده گرفت و هر هفته سهشنبه محفل شعر و ادب در این خانه برقرار است.
هرچند خانه تاریخی همایی در ظاهر مرمت شده است، اما علاقهمندان به فرهنگ و ادب پارسی غیر از سهشنبه پشت درهای بسته این خانه میمانند. استاد هادوی همکاری شهرداری را در تکمیل مرمت این خانه و راهاندازی کامل آن کافی نمیداند، اما در عین حال امیدوار است به زودی چراغ خانه شعر و فرهنگ هر روز هفته روشن بماند.
هنگامی که استاد همایی در سال 59 سر در نقاب خاک کشید به قول شهیر اصفهانی «آب از آب تکان نخورد» و به همین دلیل گنجینه تاریخی خانه او دچار آسیب زیادی شد. کتابخانه با ارزش استاد از سوی نهادهای مختلف شهری تصرف شد و احتمالا بخشی از در و پنجرههای تاریخی خانه هم همان زمان به سرقت رفت، اما امروز که توجهها دوباره به این مکان معطوف شده است باید امیدوار بود چراغ این خانه هرگز خاموش نشود.
تکذیب سرقت درهای خانه
معاون فرهنگی، اجتماعی شهردار اصفهان که به تازگی این مسئولیت را تحویل داده است، در این باره به همشهری میگوید: خانه استاد همایی به طور کامل تحت مدیریت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است و فرهنگستان کاملا روی آن نظارت دارد. علی قاسمزاده شایعه به سرقت رفتن درهای خانه را در ماههای اخیر تکذیب میکند و میافزاید: از زمانی که در چند سال گذشته این خانه را از سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان تحویل گرفتهایم، هیچ چیزی از وسایل خانه کم نشده و همه چیز سر جای خود باقی است.