باربرا اسلاوین ـ مسئول بخش ایران در شورای آتلانتیک
هر کسی که زندگی حرفهای طولانی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی دولت ترامپ را پیگیری کرده باشد بهخوبی از خصومت او با موافقتنامههای چندجانبه و سرسختیاش در قبال چیزی که کشورهای خودسر میخواند، خبر دارد.
دونالد ترامپ، بولتون را در آوریل2018استخدام کرد تا از شر توافق هستهای ایران (برنامه جامع اقدام مشترک) که در دوران باراک اوباما امضا شده بود و بولتون و افراد زیاد دیگری در حزب جمهوریخواه زبان و روح آن را به اندازه کافی سرسختانه نمیدانستند، خلاص شود. ترامپ رسما در ماه مه 2018 از برجام خارج شد، اما خود را با جاهطلبی رسیدن به یک «توافق بهتر» مشغول کرد. در جولای 2018، او حتی اعلام کرد که برای رسیدن به چنین توافقی آماده است بدون هیچ پیششرطی با حسن روحانی، رئیسجمهور ایران ملاقات کند.
بولتون هر کاری که میتوانست کرد تا چنین جاهطلبیهایی را ناکام بگذارد تا اینکه ترامپ او را بهصورتی زننده در سپتامبر 2019 اخراج کرد. او همچنین ترامپ را به انجام اقداماتی تشویق میکرد که میتوانست آمریکا را درگیر سومین جنگ در خاورمیانه کند. او در کتابی که درباره دوران حضورش در کاخ سفید نوشته، گفته است چند بار میخواسته از سمتش در دولت ترامپ استعفا بدهد؛ یکبار وقتی که ترامپ نظرش را درباره حمله تلافیجویانه به ایران در پی ساقط کردن یک پهپاد آمریکایی عوض کرد، یکبار دیگر وقتی که ترامپ دعوت از محمدجواد ظریف به کاخ سفید را بررسی میکرد و بار دیگر وقتی که ترامپ ایده ملاقات با ظریف در حاشیه اجلاس گروه7 در بیاریتز فرانسه را سبک و سنگین میکرد.
بولتون، مبارز بوروکراتیک ماهر دولت جورج دبلیو بوش که در سال1994توافق هستهای با کرهشمالی را نابود کرد و دولت بوش را بر پایه استفاده گزینشی از اطلاعات نادرست درباره سلاحهای کشتار جمعی عراق به جنگ با این کشور کشاند، محصول دورانی است که آمریکا واقعا بر سیستم بینالمللی مسلط بود. اما سالها خطاهای نظامی و بیمحلی بهنظرات متحدان و شرکا و همینطور خیزش چین، آن حکمرانی مطلق را فرسوده کرده است. دوران حاضر، بیشتر از هر زمان دیگری محتاج دیپلماسی چندجانبهگرایانه و اقناع بهجای ارعاب است. بهصورتی کاملا کنایی، جزئیات کتاب بولتون -اتاقی که در آن اتفاق افتاد- نشاندهنده این مسئله است که نظرات او چقدر از مد افتاده و غیرسازنده هستند.
بهنظر میرسد که بولتون گمان میکند خواننده در شرح مبارزات متعدد با رقبای بوروکراتیکش طرف او را خواهد گرفت. او همچنین فرض کرده است خواننده تلاشهایش برای دورزدن ترامپ را ستایش خواهد کرد، اما چیزی که قویاً به چشم میخورد، ناکارآمدی و بیثمری رویکرد بولتون است. تفکرات و شیوه کار او هیچوقت با دیدگاه ترامپ منطبق نشد. دیگر مقامات دولت، ازجمله استیو منوچین، وزیر خزانهداری بهتر از او درک میکردند که ترامپ دقیقا چه میخواهد.
منوچین، آنطور که بولتون نوشته است، اعمال مجدد تحریمهای آمریکا علیه ایران را به کندی پیش برد تا به متحدان آمریکا و بازار نفت این فرصت را بدهد که بدون ضربه خوردن از تحریمها با شرایط جدید وفق پیدا کنند. او در کتابش مشخصا اشاره میکند که با این رویکرد منوچین مشکل داشته است.
از نظر بولتون، «راه درست اعمال تحریمها، انجامدادن آنها با سرعت بالا و بهصورت غیرمنتظره است؛ تحریمها باید جامع و بسیط باشند و نه بهصورت تدریجی و اعمال آنها باید زورمندانه باشد؛ یعنی اگر لازم شد برای جلوگیری از تجارت غیرقانونی از ارتش استفاده شود.» اما تاریخ نشان داده است تحریمها بهندرت باعث شده که طرف مقابل امتیاز بدهد یا اینکه رفتارش را تغییر دهد؛ بهخصوص وقتی که فکر میکند تغییر رفتارش میتواند او را در مقابل تهدیدهای وجودی، آسیبپذیر کند.
تحریمهای مفید باید با دیپلماسی ماهرانه، فراگیرترین همراهی بینالمللی و تمایل جدی برای کاهش تنبیهها در زمانی که شرایط حکم میکند، همراه باشد.
بولتون نفس چنین مذاکراتی را تحقیر میکند. او در کتابش منوچین را بهخاطر همکاری پشتپردهاش با برونو لومار، وزیر خارجه فرانسه برای کاهش برخی تحریمها برای تسهیل شروع مذاکره بین ایران و آمریکا (چیزی که ترامپ مشخصا میخواست و بولتون مشخصا از آن وحشت داشت) تحقیر و مسخره میکند. وقتی که بولتون از این ابتکار دیپلماتیکِ از نظرش شنیع خبردار شد، با یک دوست -بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل- تماس گرفت و از او خواست به ترامپ زنگ بزند و کمی به او دل و جرأت بدهد.
او همچنین به منوچین به این خاطر که درباره تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران احتیاط کرده، تاخته است. با این حال همانطور که خود او در کتابش نوشته «این نگرانی مشروع وجود داشت که اقدام علیه ایران میتواند به افزایش ریسک علیه نیروهای آمریکا در عراق و سراسر منطقه منجر شود.»
نسخه بولتون برای رسیدگی به این امکان (افزایش ریسک علیه نیروهای آمریکایی در منطقه)، افزایش شمار نیروهای آمریکا در عراق است. او در مورد مشابه دیگری، با خروج نیروهای آمریکا از سوریه، نه بهخاطر نگرانی از قدرتگرفتن داعش که بهخاطر ایران مخالفت میکند و میگوید که آمریکا باید در سوریه بماند تا جلوی تقویت بیشتر حضور ایران در آنجا گرفته شود. بولتون در مورد حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان هم دیدگاه مشابهی دارد.
دولت ترامپ، باتوجه به آشوبها و تضادهایی که درون خودش دارد، نتواسته است حتی یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک داشته باشد، اما بولتون هم به اندازه خود در ناکامی چند ابتکار خوب دیپلماتیک دولت ترامپ نقش داشته است. از این منظر، خواندن کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» برای آنهایی که میخواهند برای آمریکا نقش و تعاملات جدید جهانی بر پایه تجارت، دیپلماسی و تبادلات فرهنگی بسازند، ضروری است. بولتون در این کتاب نشان داده که چه کارهایی نباید کرد و چه کارهایی به نتیجه نمیرسند.
شنبه 11 مرداد 1399
کد مطلب :
106433
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Z6Zl5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved