تهران روند زنانهشدن را در پیش گرفته است
اعظم آهنگر | جامعهشناس و رئیس دپارتمان شهری مرکز تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران :
نگاه مردانه به شهر، موجب شده که برنامهریزیها در تهران، کاملا مردانه باشد. اگر از بخشهای بصری بگذریم کاربری خدمات، فاقد نگاه زنانه است. بهعنوان مثال وقتی عرض جوی آب ۹۰سانتیمتر است، یک خانم باردار نمیتواند از آن عبور کند؛ پلها هم با فاصله بسیاری از هم قرار دارند و طیکردن مسیر طولانی تا رسیدن به نزدیکترین پل برای یک زن باردار سخت است؛ به همین دلیل خانمهای باردار بعد از مدتی، از حضور اجتماعی صرفنظر میکنند.
در مورد خدمات شهری هم همینطور؛ کم پیش میآید خانمی روی صندلی اتوبوس بنشیند و پایش به زمین برسد. صندلیها با قد استاندارد یک مرد اندازهگیری شده است و خانمها با زانوهای دردگرفته و پاهای خوابرفته از اتوبوس پیاده میشوند. این مسائل کاملا مغفول مانده است.
امنیت جنسی بانوان نیز در شهر نادیده گرفته شده است. در عرشه پلها آنقدر تابلوی تبلیغاتی نصب شده که آنها را به فضایی ناامن تبدیل کرده؛ آن هم در شهری که در برخی موارد، بداخلاقیهای جنسی میبینیم؛ بلندی بعضی شمشادهای خیابانها هم احساس امنیت را از زنان میگیرند. بر اساس نتایج تحقیقاتی که حدود ۱۰سال قبل انجام شد، مینیبوسها از مواردی بودند که خانمها در آنها کمترین احساس امنیت جنسی را داشتند. چراغهای نصبشده در پیادهرو نیز برای آدمها و پیادهها نبود و فقط خیابان را روشن میکرد. در چند سال اخیر اما چراغهایی در بعضی معابر نصب شده که هم پیادهرو را روشن میکند و هم خیابان را اما باید همه معابر را در بر بگیرد.
امنیت از نگاه زنان با مردان متفاوت است. وقتی بحث عدمامنیت میشود مردان مسائلی مانند خفتگیری را برمیشمارند اما نخستین هراس زنها این است که مورد تعرض جنسی قرار بگیرند. مردان درکی از احساس عدمامنیت جنسی ندارند اما چون از ابتدا در روند جامعهپذیری اینگونه با آنها رفتار میشود که شما مرد هستید و خطری برایتان وجود ندارد در بزرگسالی هم درکی از ترس خانمها ندارند اما خانمها از همان کودکی با این ترس آشنا میشوند.
اتفاق خوبی هم در این سالها افتاده که توجه به زیبایی بصریاست که امیدوارم نگاه زنانه هم پشت این اقدام باشد. توجه به این مسئله در خصلت زنان وجود دارد؛همانگونه که محیط کار و خانه را در عین داشتن کاربری مناسب، زیبا میکنند میتوانند این اقدام را در محیط شهری نیز به اجرا درآورند.
اما تمامی مسائلی که به آنها اشاره شد نشان میدهد که استانداردهای تهران، مردانه است و زنان، کودکان و سالمندان در این شهر دیده نشدهاند. شهری مثل تهران مناسب مردان جوان سالم است؛ با وجود این خانمها عزمشان را جزم کردهاند که با این مسائل تا حدودی کنار بیایند و حتی 2برابر مردها تلاش کنند و در جامعه حضور داشته باشند. ما حضور خانمها را میبینیم اما شرایط موجود، این حضور را برای آنها خستهکننده و فرساینده کرده است. به بیان دیگر مشکلات موجود، مانع نیست اما موجب فرسایش میشود. خانمها تصمیم گرفتهاندکه در بستر جامعه ایران حضور فعال داشته باشند و در فضای شهری، رفتوآمد کنند. حضور مدیران زن در حوزه شهر و جامعه، از ضروریات است. آنها اقشار مختلف یعنی زنان، مردان، کودکان و سالمندان را میبینند.
با تمام این مسائل، تهران بهترین شهریاست که زنان ایرانی میتوانند در آن زندگی کنند؛ چراکه راحتتر شغل به دست میآورند؛ دیگر اینکه در تهران، فضای بیتوجهی شهری وجود دارد؛ یعنی ساکنانش یکدیگر را نمیشناسند و این از جذابیتهای این شهر برای زنان با سبک زندگی تنهاییاست. تعداد خانمها در تهران بیشتر از آقایان است؛ بهخصوص زنان مجرد که تجرد قطعی را تجربه میکنند و برای کار، زندگی و تحصیل بهتنهایی به تهران میآیند. حتی دخترانی که برای ادامه تحصیل به تهران میآیند ترجیح میدهند همینجا برای همیشه ماندگار شوند.
تهران به سمت زنانهشدن پیش میرود و همین قضیه نیازمند حضور مدیران ارشد زن در حوزه شهر است. البته این موضوع تبعات اجتماعی زیادی دارد که صحبت در مورد آن فرصت دیگری میطلبد. در این شرایط، از مدیران ارشد خانم انتظار میرود که نگاهی کاملا کاربردی و با توجه بیشتر به خانمها و نیازهای آنها در شهر داشته باشند؛ نه اینکه با توجه به آنچه در کتابهایی که مردان نوشتهاند به موضوع نگاه کنند. آنها باید کمی خلاقانهتر با مسائل مواجه شوند و باعث شوند شهر وجهه رحمانیتری نسبت به زنانش داشته باشد.