
استعفایکمالالملک
موج بنیانکن تغییر، به احترام کهنسال هم صبر نمیکند

حافظ روحانی
استاد، هشتادساله شده است و دیگر تاب و توان سروکله زدن با دیوانسالاران جوان و نوپایی را ندارد که بهتازگی و پس از بر سر کار آمدن رضاشاه به قصد نوسازی ساختار اداری کشور، پا به عرصه گذاشتهاند. اختلافها اما از خیلی پیشتر آغاز شده بود؛ همچنان که سن استاد پیر بالاتر میرود، هر از چندی دیوانسالاران هم با نیرویی فزونتر، با یک دستورالعمل جدید یا بخشنامه تازه، به سراغ مدرسه صنایع مستظرفه میروند و بالاخره کمالالملک خسته، تسلیم میشود. استاد که تا دودهه قبل پیشتاز نوگرایی بود، حالا در مقابل نسل تازهای از جوانان که در پی اصلاح ساختار اداری هستند، کهنهگرا و خسته بهنظر میآید. بنا به 2سند نخستین نامه برای تعیین مدیر جدید، اسماعیل آشتیانی، از شاگردان محبوب استاد پیر، در تاریخ 15مرداد1306به مدرسه میرسد. پس بنا به اسناد، لااقل از میانه تابستان سال 1306، مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه به شاگرد محبوب کمالالملک تحویل شده است. علاوه بر اینها کمالالملک از مقام معاونت صنایع مستظرفه وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه هم استعفا میکند و یک سال بعد، به سال1307 به خراسان و ملک شخصیاش در حسنآباد کوچ میکند. سالها بعد، ذکاءالملک فروغی، نخستوزیر وقت، در متنی شبیه به یادداشت، دلیل اختلاف را توضیح میدهد و تاحدی گناه قهر استاد را برعهده میگیرد. بنا به نوشته او، شاید دیوانسالاران تازه باید نرمش بیشتری در قبال استاد پیر نشان میدادند. اما موج بنیانکن تغییر، حتی به احترام استاد هم توقف نکرد.