• سه شنبه 6 آذر 1403
  • الثُّلاثَاء 24 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 26
یکشنبه 5 مرداد 1399
کد مطلب : 105897
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/rkgDw
+
-

بازخوانی مفهوم خیابان؛ بازگشتی به مفهوم انسان

یادداشت
بازخوانی مفهوم خیابان؛ بازگشتی به مفهوم انسان

زهرا نژادبهرام‌-عضو هیأت رئیسه شورای شهرتهران

با توجه به فضای ایجادشده برای تردد خودروها بیشتر شهرهای جهان دستخوش چالشی به‌عنوان اولویت محوری شده‌اند. چالشی که وضعیت انسان در شهر را تعیین تکلیف می‌کند. اولویت اول دست‌کم در قرن بیستم بیشتر حول محور رویکردهای خودرومحوری بود. حتی تا اوایل قرن21 هم این موضوع در جهان دستخوش طراحی‌های شهری شده و بیشتر تلاش‌ها بر این بود که بتوانند خیابان‌هایی را مناسب تردد خودرو ایجاد بکنند.
به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد در این زمینه به نوعی اختلاط معنا ایجاد و واقعیت شهرها دچار چالش شده است. واقعیت شهرها آن است که انسان در آن زندگی کند وگرنه شهرها از معنای خود دور می‌شوند و کارکرد خود را از دست می‌دهند. یکی از عناصر اصلی شهرها که می‌توانیم روی آن تمرکز کنیم، خیابان است. خیابان همان‌جایی است که اتفاقات مهم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در آن به وقوع می‌پیوندد. در واقع، عنصر تعیین‌کننده خیابان، انسان است و اگر انسان درون خیابان نباشد، فضای ترددی که فقط به‌خودرو اختصاص داده می‌شود، مشابه جاده خواهد بود و در جاده کسی انتظار این را ندارد که تعامل، تبادل و تفاهم صورت بگیرد. این در حالی است که این انتظار از خیابان می‌رود.
 از این‌رو به‌نظر می‌رسد که یک‌بار باید به گذشته بازگردیم و مفاهیمی که دست‌کم در قرن21 برای شهرها تعریف شده را بازخوانی کنیم؛ از جمله مفهوم خیابان. اگر مفهوم خیابان بازخوانی شود، آن‌وقت امکان آن را داریم که بازگشتی به مفهوم انسان داشته باشیم. جایی که انسان بتواند در آن تردد کند، تعامل و تبادل نظر و تفاهم کند؛ از آن بیاموزد و بیاموزاند و در آن کار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی بکند. به‌طور کلی خیابان در مفهوم شهری، معنایی جز این ندارد. از این‌رو خیابان زمانی می‌تواند این مفهوم را برای خود داشته باشد که امکان تردد انسان در آن در اولویت قرار بگیرد و این به‌معنای حرکت نکردن خودرو در خیابان نیست. بلکه همه اینها می‌تواند در کنار هم وجود داشته باشد. با این تفاوت که سهم انسان از خیابان باید قابل توجه و درخور باشد. اینجاست که چالش اصلی به‌وجود می‌آید که آیا ما با پیاده‌محوری می‌خواهیم بسیاری از خیابان‌های شهر را فقط به پیاده‌ها اختصاص دهیم یا اینکه می‌خواهیم خیابان را به شهر و انسان برگردانیم.
از سوی دیگر، از آنجا که خیابان هویت شهر است و مفهومی معنادار و وسعتی به‌معنای شهر دارد، ایجاد امکان پیاده‌روی مطلوب، تحقق شهر پیاده‌محور است و انسان‌محوری کانون پیاده‌محوری. به این مفهوم که سرعت قدم زدن باید مبنای طراحی‌های شهری قرار بگیرد نه سرعت اتومبیل. در واقع آنچه می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای شهروندان فراهم و از ظرفیت‌های آن برای بازگشت به خیابان و فضای شهری استفاده کند، باورپذیری این مهم است که پیاده‌روها و پیاده‌محوری، یک اصل اولویت‌دار است.
در شهر تهران با توجه به شرایطی که از نظر ژئو جغرافیایی و پستی و بلندی‌هایی که در این شهر وجود دارد، باید نسبت به بازخوانی ظرفیت ایجاد مسیر پیاده در خیابان‌ها اقدام جدی صورت بگیرد. از سوی دیگر، موانع فیزیکی درون پیاده‌روها و تقلیل پیاده‌روها به عرض‌های بسیار کوچک عبور، با توجه به موانعی که هریک از دستگاه‌ها بنا به ضرورت‌ها و زیرساخت‌های شهری درون آن ایجاد کرده‌اند، موجب شده خیابان از حوزه دسترسی انسان خارج شود و به مسیری صرفا برای عبور خودروها مبدل شده که امکان گفت‌وگو و تعامل درون آن نیست. شاید یکی از عوارض جدی این نوع نگرش را بتوانیم در پدیده نوظهوری که در چند سال اخیر در شهر تهران شاهد هستیم ببینیم. پدیده نوظهوری به نام «دور دور». «دور دور» شاید دلیلش این باشد که خیابان‌های تهران امکان گفت‌وگو و تعامل را از شهروندان گرفته و شهر را از انسان تهی کرده است. چراکه آدم‌ها فکر می‌کنند در مقطع خاصی نیازمند گفت‌وگو هستند اما این فضا برایشان در شهر فراهم نیست.
از سوی دیگر، بازگشت انسان به شهر آثار بسیار جدی را برای رونق و توسعه پایدار شهری ایجاد می‌کند و نیازمند آن است که ما باور کنیم شهر متعلق به انسان است؛ در این صورت ابنیه‌ها و ظرفیت‌های شهری را طوری طراحی می‌کنیم که درون آن انسان و نیازهایش بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد. از طرفی هم، اگر قرار است زیرساخت‌ها و تاسیسات در شهر ایجاد شود، حتما باید از فضای خارج از پیاده‌رو استفاده شود؛ فضاهایی که طبیعتا به تردد خودرو تعلق دارد. در عین حال، فرصت‌های تعامل انسان، نیازمند تعبیه درنگ‌هایی در کنار خیابان‌هاست، تا افراد در این فضاها امکان فضای مکث و تعامل داشته باشند. در این راستا یک سری از خیابان‌ها در یک دهه گذشته با رویکرد پیاده‌محوری به پیاده‌راه‌های خاص تبدیل شده‌اند.
درحالی‌که نیاز شهری با مختصات و ویژگی‌های تهران، خیابان‌هایی با عملکردهای چندگانه است، یعنی هم پیاده‌محوری را مورد توجه قرار داده و دارای پیاده‌روهای وسیعی است که ظرفیت حضور و تردد شهروندان را داشته باشند. برخورداری از درنگ‌گاه‌ها و فضاهای مکث حتی برای مدت کوتاه که در کنارش امکان تردد خودرو (اعم از خودروهای خاص مثل اتوبوس‌های برقی و تراموا و...) هم وجود داشته باشد. تجربه شکست خورده خیابان‌هایی با عملکرد صرفا پیاده‌راه نشان می‌دهد که ظرفیت محورهای چند عملکردی از نظر ایمنی و امنیت شهری بسیار بیشتر از فضاهایی است که فقط دارای پیاده‌راه باشد. برای مثال در تهران دو، سه محور قابل مشاهده است. تجربه خیابان سپهسالار قدیم یا 17شهریور که با یک کارکرد طراحی شده بودند، به‌دلیل آسیب‌های جدی اجتماعی و فرهنگی به‌وجود آمده، ما را بر آن داشت تا به سمت عملکرد چندمنظوره برویم. مفهوم آنچه بیان شد، این است که نباید تمرکز شهر صرفا در پیاده‌راه‌سازی باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید