نه؛ این امضای یحیی نیست
وقتی گناههای نیمفصل اول، امروز ستایش میشود
بهروز رسایلی
پیروزی یک بر صفر پرسپولیس برابر فولاد، به منزله اعلام قهرمانی قطعی سرخپوشان در لیگ برتر بود. خاصترین قاب این بازی هم به لحظه دمیده شدن در سوت پایان بازی و بیرونریزی شعف و شادی یحیی گلمحمدی مربوط میشد. او در یک دهه گذشته با اجماع کارشناسان، شایستهترین مربی داخلی شناخته شده است، اما برای کسب نخستین قهرمانی لیگ برتری، 13سال انتظار کشید. تازه جامی که او امروز میبرد، خالص و صددرصد نیست و نیمی از راه رسیدن به آن را مربی دیگری پیموده است. در حقیقت اگرچه این روزها همهجا شاهد تعریف و تمجیدهای پرحرارت از یحیی هستیم، اما واقعیت آن است که برای تماشای پرسپولیس او، حداقل باید بیشتر از اینها صبر کنیم؛ شاید تا ابتدای فصل آینده.
در نیمفصل اول پیروزیهای یک بر صفر پرسپولیس تقبیح میشد. هنوز مصاحبه سعید راد در جایگاه ویژه ورزشگاه آزادی موجود است؛ همان که با چهرهای برافروخته و صدای خشدار میگفت: «همهاش یک- هیچ، یک- هیچ میبرد. اینکه نشد پرسپولیس.» حالا اما پیروزیهای یک بر صفر یحیی گلمحمدی در راستای نبوغ و سیاست بالای او تحلیل میشود. جالب است که گابریل کالدرون در 16بازی، 6 برد یک بر صفر داشت، اما یحیی در 9بازی 4پیروزی با همین نتیجه بهدست آورده است. این یعنی 37درصد بردهای کالدرون ناپلئونی بود، اما این نرخ در دوران یحیی به 44درصد افزایش پیدا کرده است. ناگفته نماند یکی از این 9بازی هم برابر سپاهان، اصلا برگزار نشد.
در نیمفصل اول پیروزیهای پرسپولیس با درخشش ترابی به نام همین بازیکن تمام میشد و حتی مطبوعات به طعنه تیتر میزدند: «همون همیشگی»؛ در نیمفصل دوم اما درخشش ترابی به بخشی از پازل فنی یحیی گلمحمدی تعبیر میشود؛ کسی که حالا روزنامهنگاران در ستایش از او تیتر میزنند حیف که فامیلیاش «ویچ» ندارد! در نیمفصل اول دفاع راست بازی کردن شجاع خلیلزاده بزرگترین گناه دنیا و نماد «فوتبالنفهمی» گابریل کالدرون بود، اما در نیمفصل دوم دفاع چپ بازی کردن همین بازیکن، به یک جلوه باشکوه از تدابیر درخشان کادر فنی تبدیل شده است.
صدالبته یحیی مربی توانایی است و این موضوع را قبلا هم در تیمهای دیگر نشان داده، اما برای دیدن و تحلیل کردن پرسپولیس او همچنان باید منتظر بمانیم. گلمحمدی امسال تیمی را تحویل گرفت که روی ریل موفقیت قرار داشت و مرحله بسیار دشوار عبور از برانکو را به سلامت پشت سر گذاشته بود. یحیی تیمی را گرفت که در آن رادوشوویچ در حضور علیرضا بیرانوند فیکس شده بود؛ تصمیمی که اگر گلمحمدی هم جسارت گرفتنش را داشت، شاید پرسپولیس الان از 2 بازی آسیایی برابر الدوحیل و الشارجه امتیازات بیشتری داشت. یحیی تیمی را گرفت که در آن کنعانیزادگان به شکلی غیرمنتظره به یک ستاره آماده و مطمئن تبدیل شده بود؛ تیمی که در آن قبح استفاده گردشی از جلال حسینی ریخته بود و دیگر مدیرعامل باشگاه آن را «بیحرمتی به بزرگترهای تیم» تفسیر نمیکرد؛ تیمی که ضدحمله زدن را از حمله کردن و فوتبال بهاصطلاح مالکانه یحیی بهتر بلد است. نه؛ با احترام به گلمحمدی و همه ستایشگران این روزهای او، پرسپولیس یحیی را بعدها خواهیم دید.