تهران غریب
نخستین رمان اجتماعی فارسی چگونه نوشته شد
علی بزرگیان
اندکزمانی پس از جنگ جهانی اول، کتابی در ویترین کتابفروشیها آمد که با تمام داستانهای فارسی آن زمان متفاوت بود. وقتی منتقدان و صاحبنظران آن را خواندند متفقالقول نوشتند که نخستین رمان اجتماعی ایرانیان متولد شده است. نامش« تهران مخوف» بود و نویسندهاش مشفق کاظمی. بیراه هم نمیگفتند؛ تهران مخوف از مسائلی میگفت که تا آن زمان گفته نشده بود. مهمترینشان سخن گفتن از وضعیت زنان بود. پابهپای اندیشه آزادی، حکومت قانون و استقلال سیاسی، آگاهی به موقعیت اجتماعی و انسانی زن از همان اول انقلاب مشروطیت آغاز شده بود اما در جنبوجوش آشوبزده پس از نخستین جنگ جهانی گویی ناگهان شتابی تازه یافت.
شاعران و نویسندگان پیشرو و نواندیش هر یک به شیوه خود زمینگیری نیمه درمانده اجتماع را دید و دانست، درد را حس کرد و به شرح آن پرداخت. مشفق کاظمی که نگران سرنوشت زنان بود، در رمانش، فساد اجتماع در سرگذشت 4زن (اشرف، اقدس، عفت، اختر) خلاصه میشد که در خانه «خانم رئیس» کار میکنند. در تهران مخوف بود که اولبار فحشا با دید و رویکردی جامعهشناختی در ادبیات ما ظاهر میشد؛ یک پدیده شهری. آنچه پیش از این با جامه مبدل در تاریکی شبروی میکرد اینک در رمانی به روی صحنه آمده و خود را کنار پایتخت و بزرگترین شهر کشور چون بیماری اجتماعی در محلهای خاص، «محله مریض» جلوی چشم همه به نمایش گذاشته بود.
در شرایط تازه شهری و با همدستی پول نوکیسه و جهل کهن، فاحشهخانه بهصورت آیینه کوچک اما درشتنمایی درآمد که زشتی پنهان اجتماع را عریان کرده بود. گویی نویسنده میخواست رنج، فقر، اختلاف طبقاتی، بیقانونی و سنگدلی و بیدادی که اجتماع ستمکار فاسد بر فرزندان خود میراند، همه را در خانهای با 4زن گردآورد.