حمیدرضا مقصودی- عضو هیأت علمی گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم
کلاهبرداریهایی مانند پرونده فرش، گلیم و گبه کرمانشاهان (پرونده ۱۲۲هزارصفحهای مشابه گوهرناز برای 12 هزار مالباخته که سالهای 95-96 در دادگاه کرمانشاه تشکیل شد) و صنایع غذایی گوهرناز ریشه در مشکلات اقتصادی کشور دارد. اتفاقهایی در کنار هم قرار گرفته است که مردم تصمیم میگیرند بهجای اینکه به صورت مستقیم در جریان تولید نقش داشته باشند، در بنگاههای دیگر سرمایهگذاری کنند. این در حالیاست که در کشورهایی مانند ژاپن، چین و آلمان، مردم خودشان مستقیم وارد کسب و کار میشوند. هرگاه شرایط از نظر روانی یا واقعی طوری باشد که مردم بهصورت مستقیم کسبوکار و تولید نداشته باشند و تصمیم بگیرند در بنگاههای واسطهای سرمایهگذاری کنند، شرایط برای بیاخلاقیهای اقتصادی فراهم میشود. البته اقتصاد کلاسیک همیشه تلاش کرده است با ایجاد بیاعتمادی و قحطی در کسبوکار خرد، زمینه را فراهم کند که اموال مردم در کسبوکارهای واسطهای کلان قرار گیرد. در چنین شرایطی ممکن است بخشی از مردم، پولشان را در بانکها سپردهگذاری کنند و بخشی دیگر ترجیح دهند افرادی که در نظام اقتصادی ادعای تولید و کسب وکار دارند را بهعنوان واسطه انتخاب و از طریق آنها سود مناسبی دریافت کنند. در واقع شرایط اقتصادی جامعه به این مسائل دامن میزند. یعنی وقتی روحیه تولید مستقیم از جامعه برچیده شود و روحیه سوداگری و سفتهبازی بر اقتصاد کشور حاکم شود، سرمایههای مردم بهسمت بنگاههای واسطهای هدایت میشود. چون مردم جریان تولید و کسبوکار را سخت تصور میکنند، ترجیح میدهند وکیل بگیرند که کار سرمایهگذاری را انجام دهد. بنابراین وقتی مجموعهای اعلام میکند قرار است کسبوکار راهاندازی کند، مردم هم آماده سرمایهگذاری هستند که پولشان را به این بنگاهها بسپارند. تاکنون مواردی از کلاهبرداری کلان در قالب پروندههای قضایی، رسانهای شده اما پروندههای متعددی هم در کشور تشکیل شده که ابعاد آنها خردتر است و افراد کمتری را درگیر کرده اما تعدادشان زیاد است و جمعیت بزرگی درگیر آن هستند. افرادی هستند که به انگیزه راهاندازی خط تولید و کسبوکار اقتصادی، مثلا زمینی را خریداری میکنند، تبلیغات گستردهای در شهرها انجام میدهند، مجوز اولیه دریافت میکنند و از مجاری غیررسمی شروع به جذب سرمایه میکنند. بعضی از این افراد صادقانه وارد فضای تولید میشوند اما با توجه به شرایط تورمی کشور، تحریمها و مسائل دیگر شکست میخورند. البته بنگاههای اقتصادی که شکست نمیخورند، ممکن است سودهای متعارف به سرمایهگذاران پرداخت کنند و سرمایهگذاران هم به دلیل رضایتی که از دریافت سود دارند، اطرافیان خود را ترغیب میکنند در این بنگاه سرمایهگذاری کنند، بنابراین سرمایههای جدیدی وارد این مجموعهها میشود. این سیکل تا جایی ادامه پیدا میکند که متولیان بنگاههای اقتصادی یا حجم عظیمی از سرمایههای مردم را جذب میکنند و از کشور خارج شده یا گرفتار محاکم قضایی میشوند. این شیوه کلاهبرداری همچنان ادامه دارد. علتش این است که ساختار بنگاههای کوچک و متوسط در کشور ما نظم خوبی ندارند و اقبال مردم به سرمایهگذاری مستقیم در تولید و کسبوکار چندان بالا نیست. بنابراین سرمایههای مردم به جای تولید یا بهسمت سفتهبازی هدایت میشود یا وارد نظام بانکی شده یا به بازار سرمایه تزریق میشود. این شیوه سرمایهگذاری که ریسک بالایی دارد، در هر سه صورت مضر است. سرمایههای مردم زمانی میتواند برای نظام اقتصادی مفید باشد که وارد فضای کسبوکار شود. در هر حال مردم دقت کنند که سرمایه باید به تولید چسبندگی داشته باشد. در برخی کشورهایی که در بالا ذکر شد، اگر سرمایه مردم از تولید و کسبوکار خارج شود، برای سرمایهگذار سود کمتر و ریسک بیشتری دارد. ولی در کشور ما چون چسبندگی سرمایه به تولید کم است، برخی از مردم بهجای نقشآفرینی مستقیم در رونق کسبوکار به سفتهبازی روی میآورند.
یکشنبه 29 تیر 1399
کد مطلب :
105204
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/mZ7XR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved