روزنامهنگاری که به رضاخان حکم کرد
محمدناصر احدی
انگلیسی بود یا نبود، رامنشدنی بود و بهقول خودش «مرض جنگیدن و مبارزه کردن» داشت. البته جای تعجب هم ندارد که اگر غیر از این بود نمیتوانست در رقم زدن یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران نقشآفرینی کند. سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی از دوران نوجوانی روحیات عجیبی داشت؛ گاه با لباس روحانی و گاه با کتوشلوار و پاپیون در انظار ظاهر میشد. 15 ساله بود که راهش را به عالم سیاست و مطبوعات باز کرد و تا پیش از آغاز قرن جدید نشریات مختلفی همچون «اسلام»، «ندای اسلام»، «شرق»، «برق» و «رعد» را راه انداخت، هرچند معمولا عمرشان زیاد نبود و به دلیل اهانت به مقامات رسمی کشور مشمول توقیف میشدند. با اینکه به عامل کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ و به قدرت رساندن رضاخان معروف بود، ابایی نداشت که سَر و سِرّش با انگلیسها را به میل تاریخی ایرانیان به آنها و صلاح و مصلحت داخلی کشور ربط دهد. آنقدر جسور بود که متن اعلامیه مشهور «من حکم میکنم» رضاخان را دستپخت خود میدانست و رضاخان را صرفا امضاکننده آن معرفی میکرد. همین جسارت هم باعث شد فقط سه ماه نخستوزیر باشد و بعدش تجارت در تبعید را تجربه کند. پس از شهریور 1320 که به ایران و عرصه سیاست بازگشت، دوباره روزنامهنگاری را از سر گرفت، گویی سیاست را از قدرت تبلیغاتی مطبوعات جدا نمیدانست. آغاز قرن جدید، با سکانداری یک روزنامهنگار، نقش مطبوعات در تحولات سالهای آتی را برجسته میسازد.