دزدان خشن به طعمههای خود رحم نمیکردند
دزدان خشن نقشه سرقت و کیفقاپی کشیدند و اگر طعمههایشان مقاومت میکردند آنها را روی زمین میکشیدند و یا با چاقو زخمیشان میکردند. اگرچه دزدان برای اینکه شناسایی نشوند در تمام سرقتهایشان کلاه کاسکت به سر داشتند اما در آخرین سرقت هوس سیگار کردند غافل از اینکه چهرهشان در دوربین ثبت خواهد شد.
بهگزارش همشهری، چند وقت قبل رهگذرانی که از خیابانی خلوت در مرکز تهران عبور میکردند چشمشان به صحنهای هولناک افتاد. زنی جوان در حال جدال با دو سرنشین موتور بود. موتورسواران کلاه کاسکت به سر داشتند و قصدشان سرقت کیف زن جوان بود اما چون او مقاومت میکرد، دزدان او را روی زمین کشیده تا کیف را از دست او در بیاورند. رهگذران با دیدن این صحنه به کمک زن جوان شتافتند اما دزدان خشن پیش از اینکه شهروندان اقدامی انجام بدهند کیف زن را قاپیده و فرار کردند. مالباخته دست و پایش زخمی و لباسهایش پاره شده بود که شاهدان به کمک او شتافتند و به پلیس زنگ زدند. طولی نکشید که مأموران در محل حاضر شدند و زن جوان با گریه تعریف کرد که دزدان در خیابانی خلوت به سمت او هجوم برده و کیفش را که داخل آن پول، مدارک، موبایل و زنجیر طلایش بوده سرقت کردند.این درحالی بود که زن جوان پس از توضیح ماجرا به پلیس راهی مرکز درمانی شد.
سرقتهای سریالی
با این شکایت، پروندهای تشکیل شد و مأموران تلاش خود را برای شناسایی متهمان خشن شروع کردند اما در کمتر از یک هفته با چند شکایت مشابه دیگر روبهرو شدند که نشان میداد دزدان خشن بهصورت سریالی طعمههای خود را به دام میاندازند. آنها در مناطق مختلف تهران بهویژه مرکز، غرب و شمال تهران درحالیکه کلاه کاسکت داشتند به سمت طعمههای خود هجوم برده و دست به قاپیدن کیف، گوشی موبایل و حتی گردنبند میزدند. دزدان خشن چنانچه با مقاومت مالباختهها روبهرو میشدند یا با چاقو زخمیشان میکردند یا آنها را با بیرحمی روی زمین میکشیدند تا به هر نحوی شده نقشه دزدی را اجرا کنند غافل از اینکه اقدام آنها ممکن بود خطر مرگ برای طعمهها داشته باشد.
مجرم سابقهدار
کارآگاهان برای شناسایی متهمان در محل سرقتها حاضر میشدند و به بررسی دوربینهای مداربسته میپرداختند اما دزدان در تمام دزدی هایشان کلاه کاسکت داشتند و پلاک موتور را پوشانده بودند تا اینکه در آخرین سرقت زمانی که پشت چراغ قرمز بودند کلاههایشان را برداشتند تا سیگاری روشن کنند اما فکرش را نمیکردند که تصاویرشان توسط دوربینهای مداربسته شکار خواهد شد. همین سرنخی شد برای شناسایی متهمان. چراکه مأموران به سراغ بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار رفتند و مشخص شد که یکی از آنها، سارق سابقهداری بوده که چندین بار زندان را تجربه کرده است.با این سرنخ مأموران پاتوقهای احتمالی این مجرم سابقهدار را که احسان نام داشت زیرنظر گرفتند تا اینکه موفق شدند وی را دستگیر کنند. او در بازجوییها مدعی شد که فقط در 2یا3سرقت حضور داشته است و مابقی دزدیها را همدستش احمد انجام داده است. با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داد احمد بازداشت شد و در بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که سرقتها را بهتنهایی انجام میداده است. او که تازهکار است و سابقهای در پروندهاش ندارد وقتی روز گذشته برای تحقیق به شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت منتقل شد ادعا کرد که تمام سرقتها را با همدستی احسان مجرم سابقهدار انجام داده است اما از ترس احسان دروغ گفته است. با انجام بازجویی از 2متهم خشن، بازپرس پرونده برای آنها قرار قانونی صادر کرده و هر دو برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی مالباختگان در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
تهدید به قتل
احمد نخستینباری است که دست به خلاف میزند. او میگوید باز شدن پایش در دنیای مجرمان از شکست عشقی و درددل با احسان مجرم سابقهدار شروع شد. پس از آن با او همدست شد تا با بیرحمی دست به سرقت از طعمههایشان بزنند بیآنکه فکر جان آنها باشند. او میگوید پس از دستگیری خانواده مجرم سابقهدار تهدیدش کردند که اگر حرفی از حضور احسان در سرقتها بزند اعضای خانوادهاش را به قتل میرسانند. در ادامه گفتوگو با متهم تازه کار را میخوانید.
چرا تبدیل شدی به یک سارق حرفهای و خشن؟
ماجرایش مفصل است. چند وقت قبل در فضای مجازی با دختری به نام نسترن آشنا شدم. اوایل به او دروغ گفتم و برایش تعریف کردم که پولدارم اما نسترن وقتی متوجه شد که من بیپولم رهایم کرد. این روزها دخترها فقط به فکر پول هستند. شکست عشقی و بیپولی باعث ناراحتیام شده بود تا اینکه یک روز به پارک رفتم و با احسان مجرم سابقهدار آشنا شدم. برای او از شکستم تعریف کردم وسفره دلم را برایش باز کردم. احسان گفت باید هر طور شده پولدار شویم تا بتوانیم با دختری که عاشقش میشویم زندگی کنیم. او میگفت دخترها عاشق پسرهای پولدار میشوند که ماشین مدل بالا زیر پایشان است تا جلوی دوستانشان کلاس بگذارند.احسان گفت تنها راهی که یکشبه به پول میرسیم دزدی است. وسوسههای او باعث شد تا قبول کنم و وارد دنیای دزدان شوم.
از شگرد سرقتهایتان بگو؟
سوار بر موتور میشدیم و در خیابانهای خلوت بهمحض شناسایی طعمه که البته زن یا مرد بودن آن برایمان فرقی نداشت بهسمتش هجوم برده و دست به سرقت کیف، گوشی و گاهی گردنبندهایشان میزدیم.
برخی از آنها را با چاقو زخمی کردید و به آنها آسیب رساندید؟
چاقو را احسان میزد. اگر مقاومت میکرد دست به چاقو میشد یا آنها را روی زمین میکشید.
فکر نمیکردی اگر فردی جانش را از دست بدهد اتهام قتل به گردنتان میافتد؟
احسان این کارهای خشن را انجام میداد و من بهشدت از او میترسیدم. جرات نمیکردم حرفی بزنم، حتی وقتی دستگیر شدم خانوادهام را تهدید به قتل کردند و گفتند باید دروغ بگویی و جوری وانمود کنی که احسان فقط در یکی دو سرقت بوده است. اما با شناسایی مالباختهها ناچار شدم دلم را به دریا بزنم و حقیقت را بگویم درحالیکه خانوادهام در خطر هستند.
با پولهای سرقتی چه کردی؟
احسان هر بار به من پول میداد اما آنقدر بیبرکت بود که خیلی زود تمام میشد اصلا نمیدانم چطور خرج میشد. فقط بیآبرویی برایم مانده و اینکه باید در اوج جوانی پشت میلههای زندان آب خنک بخورم.