گفتوگوی همشهری با تحلیلگر امور خاورمیانه درباره تحولات پس از ترور مشاور الکاظمی
سناریوی ترور رفیق حریری در بغداد تکرار میشود؟
سیاوش فلاحپور _ خبرنگار
انتشار خبر ترور هشام الهاشمی، تحلیلگر امنیتی شناخته شده عراقی و مشاور نخستوزیر این کشور در ساعات پایانی روز دوشنبه در بغداد، فضای سیاسی عراق را دچار شوکی بزرگ کرده است. این تحلیلگر 47ساله پس از پایان یک مصاحبه ماهوارهای در مسیر بازگشت به خانهاش توسط 4عامل ناشناس ترور شد. اگرچه گروه داعش فورا مسئولیت ترور وی را برعهده گرفت اما جریانات سیاسی مخالف حشد شعبی، نیروهای مسلح زیرمجموعه این گروه را عامل حادثه میدانند؛ اتهامی خطرناک که میتواند فضای داخلی عراق را بیش از وضع کنونی بحرانی کند. درباره ابعاد مختلف این حادثه با «ایلیا ج. مغنایر»، تحلیلگر امنیتی خاورمیانه گفتوگو کردهایم؛ تحلیلگری که از قضا با هشام الهاشمی در ارتباط بوده و شناخت جامعی از شخصیت و خطمشی فکری او دارد.
طی ساعات گذشته اطلاعات و تحلیلهای گستردهای از سوی رسانههای مختلف درباره حادثه ترور هشام الهاشمی و عوامل احتمالی آن منتشر شده است. پیش از بررسی این نکته اما تمایل دارم تحلیل شما، درباره روندی که منجر به وقوع ترور شده را بدانم. بهعبارت سادهتر، ماجرای ترور روز دوشنبه از کجا شروع شده است؟
همانطور که بهدرستی اشاره کردید این حادثه را نمیتوان و نباید خارج از مجموعه تحولات اخیر عراق، بهعنوان رخدادی جداگانه تحلیل و بررسی کرد؛ بنابراین بهمنظور درک تمام ابعاد عملیات ترور، باید کمی به عقبتر بازگشت؛ مشخصا به درگیری که در تاریخ ششم تیرماه میان سازمان مبارزه با تروریسم و حشد شعبی در بغداد رخ داد. در جریان این حادثه، مرکز گردان چهاردهم حشد شعبی که 3سال است در ساختار دولتی به ثبت رسیده و پایگاهی لجستیک به شمار میآید به فرمان مصطفی الکاظمی، توسط سازمان مبارزه با تروریسم مورد حمله قرار گرفت. این تصمیم نادرست، به تحریک برخی اطرافیان نخستوزیر و با هدف ارسال پیامی روشن به آمریکا اتخاذ شد؛ پیامی مبنی بر اینکه مصطفی الکاظمی در کنار شماست و خواسته شما برای خلع سلاح گروههای غیردولتی را اجرا خواهد کرد. اگرچه در عمل، مرکزی تابع دولت عراق مورد حمله قرار گرفت چرا که حشد شعبی بخشی از نیروهای مسلح تحت امر نخستوزیر شناخته میشود.
این حادثه در حقیقت نقطه آغاز فرایندی بود که منجر به ترور هشام الهاشمی شد. مصطفی الکاظمی با اتخاذ چنین تصمیمی نشان داد فاقد بینش و مهارتهای سیاسی لازم است، چرا که عملا در مسیر برهمزدن توازن قدرت حرکت کرد، آن هم درحالیکه آمریکا، دستکم تا وقتی ترامپ در قدرت باشد برنامهای برای خروج از عراق ندارد. الکاظمی در گام اول با زیرپاگذاشتن خطوط قرمز، قدرت خود مبنی بر ضربهزدن به حشد شعبی را برای آمریکا به نمایش گذاشت اما در ادامه پس از گذشت 24ساعت ناچار به عقبنشینی شده و 14عضو دستگیر شده را به حفاظت اطلاعات حشد شعبی تحویل داد؛ نیروهایی که سرانجام پس از چند روز با حکم دستگاه قضایی عراق آزاد شدند.
در اینجا اتفاق مهمی رخ میدهد؛ فالح الفیاض، رئیس سازمان حشد پس از آزادی کامل نیروهای دستگیر شده از سردار ساعدی، فرمانده سازمان مبارزه با تروریسم برای گفتوگوی مستقیم دعوت میکند. اما با اصرار مصطفی الکاظمی، این نشست در دفتر نخستوزیر و با وساطت او برگزار میشود تا تنشهای رخ داده در بغداد را بهطور کامل متوقف کرده و الکاظمی حامی مصالحه باشد. پس از این نشست و عقبنشینی آشکار الکاظمی، عملا تنشهای میدانی مهار شده بود. حالا اما با ترور الهاشمی، بار دیگر به نقطه صفر بازگشتهایم چرا که احتمال رویارویی نخستوزیری با حشد شعبی مجددا تقویت شده است. مجموعه این تحولات، یادآور حادثه ترور رفیق حریری در سال2005 است؛ حادثهای که منجر به خروج سوریه از لبنان و احیای نیروهای مورد حمایت آمریکا در این کشور شد. باید توجه داشته باشیم که هشام الهاشمی علاوه بر خط فکری و گفتمانی خاصش، مشاور نخستوزیر بود و بدون شک الکاظمی در مقابل ترور وی ساکت نخواهد ماند.
به باور شما برنده اصلی این صحنه کیست؟ چه جریانی بیش از همه از ترور الهاشمی سود میبرد؟
برخلاف جوی که طی ساعات گذشته از سوی برخی جریانات رسانهای خاص به راه افتاده، من تصور میکنم نیروهای نظامی، گروههای مقاومت و مشخصا حشدشعبی به هیچ عنوان از ترور هشام الهاشمی منتفع نیستند. کسانی که چنین فرضیهای را مطرح کردهاند عمدتا به مواضع هشام در نقد بخشی از گروههای نظامی وابسته به حشد شعبی استناد میکنند. اما نباید فراموش کرد که نقد این گروهها منحصر به مواضع هشام نبود، چراکه شخصیتها و نیروهای بهمراتب بزرگتر و مؤثرتری، بهصراحت علیه حشد سخن گفته و موضعگیری میکنند. ازجمله محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان که تصمیم نمایندگان برای اخراج نیروهای آمریکایی از عراق را تصمیمی شیعی و نه ملی خوانده بود. بنابراین نیروهایی تأثیرگذارتر و جدیتری از هشامالهاشمی علیه بخشی از حشد شعبی در ساختار سیاسی عراق وجود دارند؛ واقعیتی که نشان میدهد فرضیه ترور وی بهدست حشد فاقد بنیان و منطقی قابل دفاع است. از سوی دیگر شخصیتی که در همین مدت محدود تلاش شده از هشام برای افکار عمومی ساخته شود نیز تا حدی دور از واقعیت است؛ او همیشه سعی میکرد در خط میانه حرکت کند و محور مواضع و گفتمانش، حمایت از دولت و حاکمیت ملی عراق بود. بدون شک هنوز برای قضاوت نهایی درباره عاملین این حادثه و نیروهای حاضر در ورای عملیات زود است؛ اما بهطور کلی میتوان گفت؛ برنده اصلی از ترور هشامالهاشمی، جریانی است که میخواهد توازن قدرت در عراق را بر هم زده و این کشور را دچار آشوب کند.
بهنظر شما مسیر تحقیقات این پرونده چگونه طی خواهد شد؟ واکنش احتمالی الکاظمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در درجه اول، مسیر پیش روی نخستوزیر برای کشف عوامل ترور روشن است. تیم عملیات متشکل از 4نفر بوده که سوار بر 2 موتورسیکلت، خود را به صحنه رساندهاند و در نهایت عمل ترور نیز، توسط یک نفر با شلیک 4گلوله صورت گرفته است بنابراین اسناد و تصاویر موجود از حادثه تا حد زیادی مشخص است و قطعا تحقیقات کمیته جنایی نیز برمبنای همین اسناد پیگیری خواهد شد.
از سوی دیگر اما باید توجه داشته باشیم پیگیری این پرونده براساس قانون، نباید از دایره تحقیقات جنایی برای کشف عوامل و آمرین عملیات خارج شود. موقعیت مصطفی الکاظمی در این پرونده نیز به حکم جایگاه قانونی او موقعیتی استراتژیک است. یعنی او نمیتواند براساس روابط شخصی که با هشام الهاشمی داشته در این پرونده نقشآفرینی کند؛ نخستوزیر بر مبنای قانون اساسی، حامی تمام شهروندان است و حقوق تمام کسانی که در این کشور ترور میشوند باید بهطور یکسان از سوی مجریان قانون پیگیری شود. هشامالهاشمی نیز یکی از همین شهروندان به شمار میآید. ترور شهروندان در عراق پدیدهای گسترده است و این عملیات هم، آخرین عملیات ترور در عراق نخواهد بود.
بهعنوان سؤال پایانی؛ هشام الهاشمی که بود و در کدام نقطه از معادلات سیاسی عراق قرار داشت؟ چه نیروهایی مخالف وی بودند؟ روابط شما با ایشان چگونه و در چه سطحی بود؟
هشام تحلیلگر و متخصص در امور گروههای جهادی، مخصوصا مسائل مرتبط با داعش در عراق و سوریه بود. جالب است بدانید تمامی شبکهها و گروههای داعش در فضای مجازی، مخصوصا در تلگرام به گرمی از انتشار تصاویر وی در بیمارستان پس از اجرای عملیات ترور استقبال کردند. او نزد مجموعههای جهادی- داعشی با عناوینی نظیر «دشمن اهل سنت در عراق»، «کذاب بغداد»، «عامل شبکههای جاسوسی شیعیان» و... شناخته میشد. بنابراین داعش صددرصد ضد الهاشمی بود. از سوی دیگر او هیچگاه با عنوان «مخالف حشد شعبی» شناخته نمیشد؛ بلکه صرفا منتقد «سلاح خارج از نظارت دولت» بود؛ یعنی همان خطمشی آیتالله سیستانی در زمینه گروههای مسلح.
ما با یکدیگر در مسائل مرتبط با داعش ارتباط داشتیم؛ برای مثال اینکه کدام نیروهای جهادی-داعشی در عراق یا سوریه دستگیر شدهاند. اطلاعاتمان را با یکدیگر چک میکردیم، من از منابع خود در بغداد برای او میگفتم و او هم دادههای خاص خود از سازمان اطلاعات عراق را با من به اشتراک میگذاشت. نوعی همکاری و تبادل اطلاعات در سطح حرفهای میان ما جریان داشت؛ چرا که هر دوی ما پیگیر مسائل داعش و سایر گروههای جهادی در منطقه بودیم. البته این تماسها همانطور که گفتم بیشتر حرفهای بود و رابطه شخصی میان ما وجود نداشت.
با ترور الهاشمی بار دیگر احتمال رویارویی نخست وزیری و حشد شعبی تقویت شده است
برنده اصلی این ترور جریانی است که میخواهد توازن قدرت در بغداد را از بین ببرد
هشام الهاشمی همواره در خط میانه حرکت میکرد و هرگز مخالف کلیت حشد شعبی نبود