دورنمای خاکستری اقتصاد ایران
رضا کربلائی _ روزنامهنگار
دورنمای اقتصاد ایران دستکم تا زمان تشدید فشار تحریمها و چالش ایجادشده در روابط خارجی کشور با دیگر کشورها و حکمفرمایی ویروس کرونا، با نرخ تورم بالا خاکستری است و اگر قرار باشد در این وضعیت خاکستری، سطح منازعات سیاسی داخلی در نتیجه رویکرد مجلس فعلی در ارتباط با دولت افزایش یابد و سیاستهای اقتصادی جهت مهار نرخ تورم مخدوش شود، بعید نیست که این دورنمای اقتصاد ایران وضعیت بدتری را تجربه کند.
آمارهای کلان اقتصادی خود گویای آن است که اقتصاد ایران دستکم از زمان خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها، در وضعیت شکننده قرار گرفته و شیوع ویروس کرونا بهصورت مستقیم بر میزان درآمدهای مورد انتظار دولت از کانال صادرات غیرنفتی به تعداد محدودی از کشورهای طرف تجارت با ایران اثر منفی گذاشته که نشانههای آن را میتوان در از دست رفتن ثبات بازار ارز و سقوط ارزش ریال مشاهده کرد. در این وضعیت، اینکه در سطوح کلان تصمیمگیری نظام، چگونه ارکان حاکمیت بهویژه قوای سهگانه میتوانند با فاصلهگرفتن از رویکردهای سیاسی و اختلافنظرهای آلودهشده به گرایشهای جناحی از بزنگاه پرریسک پیشرو عبور کنند، حائز اهمیت است. واقعیت این است که دولت حسن روحانی در سال پایانی عمر خویش یکی از بدترین دورههای تاریخ اقتصاد ایران را دستکم پس از جنگ تحمیلی تجربه میکند و هرگونه تلاش برای برهم زدن اجماع نسبی بر سر اصول بنیادین اقتصادی و جهتگیری دولت و بانک مرکزی جهت بازگرداندن ثبات به بازار ارز و کاهش نرخ تورم بهمثابه چراغ سبز نشان دادن به دشمنان این مرزوبوم و ارائه تصویری مخدوش از اقتصاد ایران در معرض شوکهای بیرونی است.
تردیدی وجود ندارد که سفره مردم کوچکتر و چهره فقر خشنتر شده و مردم همچنان امیدوار به بهبود وضعیت اقتصادی کشور هستند و به هر میزان که سطح منازعات سیاسی داخلی تشدید شود، میزان اعتماد مردم به عزم و اراده حاکمیت جهت حل بحرانها کاهش مییابد و این دقیقا خطی است که میتواند قدرت چانهزنی و اقتدار دستگاه دیپلماسی کشور در مذاکرات با قدرتهای جهان برای برونرفت از وضعیت فعلی را به تحلیل و تضعیف بکشاند.
واقعیت این است که بدون داشتن راهبردی روشن، سیاستهای کلان قابلاتکا و کارشناسیشده و تنها با تکیه بر شعار و وعده نمیتوان قدرت ازدسترفته خرید مردم را برگرداند و کوچکتر شدن اندازه اقتصاد ایران تنها به فقیرتر شدن مردم منجر خواهد شد. اکنون که چشمانداز روشنی برای کاهش احتمالی سطح تنش در مناسبات و سیاست خارجی و نجات برجام از خطر فروپاشی وجود ندارد، وقت آن است که نقاط ضعف و چالشهای داخلی اقتصاد ایران شناسایی و به نقاط مثبت و فرصتی برای آینده تبدیل شود. در این مسیر تنها راه پیش روی سیاستمداران و سیاستگذاران، تلاش برای کاهش نرخ تورم و استمرار آن و بهبود شاخص رشد اقتصادی بدون نفت است و این مهم ممکن نخواهد بود مگر اینکه یک اجماع ملی برای کنار گذاشتن منازعات سیاسی و توجه به خواسته واقعی مردم شکل بگیرد.
منفیشدن شاخصهای اقتصادی و ارائه تصویری منفیتر از فضای سیاست داخلی، خطری برای اقتصاد ایران است و دود آن به چشم مردم میرود؛ مردمی که نشان دادهاند صبورانه مشکلات را تحمل میکنند و انتظارشان این است که وضع بهتر شود. اگر کسانی داعیه بهبود معیشت مردم و خروج اقتصاد از دورنمای خاکستری دارند، بهنظر بهتر است بهجای رویکرد تهاجمی و نفی دستاوردهای دیپلماسی ایران در سالهای اخیر در عمل برنامه خود را ارائه دهند تا مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. اقتصاد ایران در برابر تحریمها تضعیف میشود اما از هم نمیپاشد؛ مشروط به اینکه جامعه را در مسیر فروپاشی اعتماد عمومی به کارآمدی عقلانیت در اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی قرار ندهیم. فراموش نکنیم که سرمایه اصلی کشور برای فائق آمدن بر مشکلات، احیای اعتماد تضعیفشده مردم است.