چاره احیای واقعی تالابها در ایران چیست؟
محمد درویش _ استاد دانشگاه
پس از سالها تلاش برای احیای تالابها در ایران، در نهایت تاسف امروز حتی نمیتوانیم یک تالاب در کشور معرفی کنیم که احیای آن با روش نگرش مدیریت زیستبومی صورت گرفته باشد.
به خوبی به یاد داریم، وقتی که جشن پایان مدیریت زیست بومی برای تالاب پریشان برگزار شد، همان سال بود که تالاب پریشان بهطور کامل و برای همیشه خشک شد. درست شبیه به همین ماجرا برای تالاب هامون هم اتفاق افتاد و این تالاب هم خشک شد. درحالیکه هر دو این تالابها در شمار تالابهای بینالمللی ثبت شده در کنوانسیون رامسر هستند.
در این شرایط اما چه اقدامی باید برای حفظ و احیای تالابهای کشور انجام شود؟ پاسخ به این سوال پیچیده نیست. باید چیدمان توسعه در هر منطقهای در بالادست حوضههای آبخیز و بالادست تالابها بهگونهای طراحی شود که پس از تامین حقابه شرب، اولویت با تامین حقابه تالابها و محیطزیست باشد نه آن که حقابه تالاب و محیطزیست صرف تامین حقابه کشاورزی و صنعت شود.
اگر تامین حقابه تالابها و محیطزیست پس از تامین حقابه شرب از همان سالهای قبل در دستور کار قرار میگرفت و حقابه تالابها صرف کشاورزی و صنعت نشده بود، امروز دیگر هرگز تالاب بختگان در استان فارس خشک نمیشد. تالاب گاوخونی در پایاب زایندهرود هم خشک نشده بود. اگر تامین حقابه تالابها پیش از تامین حقابه برای زمینهای کشاورزی و کارخانههای صنعتی همان سالها انجام شده بود، امروز دیگر شاهد روزگار غمانگیز تالاب هورالعظیم
در غرب خوزستان هم نبودیم.
سازمان حفاظت محیطزیست البته در بلایی که بر سر تالاب هورالعظیم آمد کاملا مقصر است. چون این سازمان بود که بهطور عمد، کوچکتر شدن محدوده طبیعی تالاب هورالعظیم را پذیرفت و با تکه تکه شدن این تالاب به 5قطعه آن هم درون خود هورالعظیم موافقت کرد و بدان پاسخ مثبت داد.
امروز در نتیجه چنین رفتارهایی است که تشکلهای محیطزیستی و جامعه محلی هرگز نمیتوانند تا زمانی که سازمان حفاظت محیطزیست به نمایندگی از دولت و حاکمیت نتواند دستکم یک طرح موفق در احیای تالابهای کشور معرفی کند، به سیاستگذاریهای جدید برای احیاء و حفاظت از تالابهای کشور از سوی سازمان حفاظت محیطزیست اعتماد کنند و باور داشته باشند که باید وارد پروژه حفاظت و احیای تالابها با مدیریت زیست بومی شوند.
امروز حتی در دریاچه ارومیه هم شاهد یک دوپینگ آبی از طریق طرح انتقال آب زاب به عنوان یک بیاخلاقی بزرگ در حوزه محیطزیست هستیم. تمام طرحهایی که در چندین سال گذشته در حوزه حفاظت و احیای تالابهای ایران اجرایی شد اما تنها توانست دفتر تالابها در سازمان حفاظت محیطزیست را به یک اداره کل ارتقاء دهد. بدون آنکه وضعیت تالابهای کشور بهتر شده باشد. تنها دفتر تالابها اداره کل شد و یک مدیرکل جدید به مجموعه سازمان حفاظت محیطزیست کشور افزوده شد.
به تالابهای ایران بنگرید و وضعیت آنها را بررسی کنید. وضعیت تالاب بختگان را نگاه کنید. به تالاب تشت نظر کنید. تالاب ارژن را رصد کنید. تالاب پریشان، تالاب کافتر و تالابهای پنجگانه خوزستان و حتی بسیاری از تالابهای ایران در منطقه خراسان و استان سیستان و بلوچستان را نگاه کنید حال و روزشان غمانگیز هستند.
سخن پایانی اما آن است که هیچ تلاش جدی برای احیای دوباره تالابها در کشور صورت نگرفته است.همچنین تا زمانی که به این نتیجه نرسیم که با کمک جامعه محلی و تالابنشینها باید تلاش کرد تامین حقابه تالابها را مقدم بر تامین حقابه کشاورزی و صنعت تحقق بخشید، هیچ مسیری نمیتواند به تابآوری سرزمین و حفظ و احیای دوباره تالابها در کشور منجر شود.