خیابانها را دوباره به مردم برگردانیم
زهرا نژادبهرام _ عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران
وجود فضاهای مکث و فضاهای تعاملات اجتماعی و ارتباطات انسانی، فرصتی کمنظیر برای شهرهای بزرگ بهحساب میآیند. بهویژه اینکه در عرصههای عمومی که شهرها از فشردگی و پیچیدگیهای جزئی در فضاهای کالبدی رنج میبرند، وجود چنین فضاهایی بسیار کمیاب و در عین حال مورد نیاز جدی برای زندگی شهری است.
پیادهراه شهریار با استفاده از چنین رویکردی، تلاشی بود برای اینکه بتواند در یک فضای فشرده کالبدی و پیوستگیهای سازهای، یک فرصت مکث را برای حضور انسانها آن هم در مرکز شهر ایجاد کند. بهویژه اینکه این مرکز شهر مابین یک فضای فرهنگی و یک فضای سبز قرار داشت. از یک طرف تئاتر شهر، از یک طرف دیگر، تالار وحدت و از یک سو، بوستان دانشجو که لبه خیابان انقلاب بود، فرصت استثنایی را برای ایجاد چنین فضای پیادهراهی برای محدوده مرکزی شهر فراهم کرده است. محدودهای که پیش از آن هریک از این فضاها به شکل جدا افتاده از یکدیگر قرار داشتند و هریک توانسته بودند فقط کارکرد اختصاصی داشته باشند. اما ایجاد پیادهراه شهریار، نوعی پیوستگی میان این فضاها بهوجود آورد؛ یک پیوستگی از جنس همافزایی با کارکرد افزایش تعامل برای حضور بیشتر انسانها در یک محدوده پیادهراهی به طول 1500متر که تمام ظرفیتهای لازم را برای تردد همه شهروندان داراست؛ فضایی برای همه شهروندانی که دچار معلولیتهای جسمی و حرکتی هستند؛ خصوصا برای نابینایان. آمادهسازی فضای سبز خیابانی برای برخورداری شهروندان، ایجاد فضای اختصاصی برای شهروندان علاقهمند به دوچرخهسواری، مبلمان شهری متناسب با فضای مکث در این محدوده، تصویر تازهای از زندگی شهری را در مرکز شهر تهران ایجاد کرده است؛ محدودهای که پیش از این بهشدت تحتتأثیر حرکت خودرو قرار گرفته بود و این، خودروها بودند که حاکمیت تعاملات مربوط به حوزه مرکزی شهر را برعهده داشتند. به بیان دیگر، پیادهراه شهریار توانست با دنبال کردن چنین رویکردی، به حاکمیت خودروها در تعاملات مربوط به حوزه مرکزی شهر پایان دهد و این محدوده را به عرصه تعاملات انسانی بدل کند. این موضوع در شهری با مختصات تهران به واقع فرصت کمنظیری را پیش روی شهر و شهروندان قرار داده است. هنگام اجرای طرح، کارشناسانی که این فضا را ارزیابی میکردند، تجارب و تصاویر بسیار جالبی را از پیادهرویهای خانوادگی، حضور دوچرخهسواران، سالمندان و حتی جوانان در این محدوده 1500متری شاهد بودند. در واقع این فضا، یک مد کاملا مشخصی را برای بهرهگیری از فضای سبز، حضور در میدانگاهها، پیادهراه و پلازای محدود شهری ایجاد کرده ؛ فضایی از غرب تا خیابان کارگر، از شرق تا فردوسی، از جنوب تا خیابان امام خمینی(ره) و از شمال تا بلوار کشاورز که چنین فضای باز قابل استفادهای برای حضور شهروندان در محدوده مرکزی شهر نداشتیم. از اینرو پیادهراه شهریار را شاید بتوان به نوعی تجربهای تازه در عرصه تعاملات شهری و بازنمایی ایدهآلهای مدیریت شهری پنجم در مسیر انسانمحور شدن شهر تهران دانست. این درنگ گاه در واقع، تلاشی است که تازه آغاز شده و راه زیادی در پیش دارد، اما پیادهراههایی همچون شهریار و مشابه آن، قادرند تصویر ایدهآل مورد نظر مدیریت شهری را تبیین کنند.
به هر روی، امیدواریم بهزودی در عرصه خیابانهای کامل، در عرصه بزنگاهها در عمق بافت فرسوده و همچنین در عرصه پلازاهای شهری بتوانیم تصاویر متعددی را از تعامل شهروندان در ابعاد گوناگون داشته باشیم و حضور شهروندان را فارغ از همه محدودیتهایی که وجود دارد در خیابان ببینیم. خیابان متعلق به انسان است و پلازاهای شهری، درنگگاهها و پیادهراهها، مدهای سهگانهای هستند که توانستند خیابان را دوباره به انسان برگردانند.