• یکشنبه 22 تیر 1404
  • الأحَد 17 محرم 1447
  • 2025 Jul 13
یکشنبه 1 تیر 1399
کد مطلب : 102997
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/rkEYL
+
-

میل به پولدارشدن سریع چگونه تقویت می‌شود؟

فقر، سبک زندگی‌ها را تغییر داد

علیرضا شریفی‌یزدی _روان‌شناس اجتماعی

شکل‌گیری روحیه سوداگری و میل به پولدارشدن سریع میان مردم ما متاثر از عوامل بسیاری بوده است. این عوامل را می‌توان به 3 بخش روانی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم و به‌صورت جداگانه بررسی کرد.
عامل اقتصادی مؤثر در شکل گرفتن روحیه دلالی میان بسیاری از مردم طی چند دهه اخیر و به‌طور مشخص از نیمه دوم دهه 80شمسی، وضعیت اقتصاد کشور ما را وارد یک شیب نزولی کرد که در دوره‌هایی این شیب سرعت هم گرفت. این موضوع باعث شد که مردم، سال به سال فقیرتر شوند و فاصله بین فقیر و غنی نیز افزایش یابد. این وضعیت اقتصادی نامتعادل، آن‌قدر ادامه پیدا کرد که حالا ما در دنیا میان کشورهای با کمترین ارزش پول ملی قرار داریم.
وضعیت اقتصادی نامطلوب، طبیعتاً روی سبک زندگی مردم و نحوه درآمدزایی آنها تأثیر‌گذار است. در اقتصاد بیمار، دلالی و سودجویی حرف اول را می‌زند. در هیچ جای دنیا سرمایه‌گذاری در بازار سهام در طول 2‌ماه، سرمایه شما را دوبرابر نمی‌کند. در چنین اقتصادی گرایش به مقوله سوداگری و دلالی یک امر کاملاً طبیعی است. دولت نیز برای کسب درآمد در اقتصاد بیمار، بازی‌هایی با مردم انجام می‌دهد و با شایعه‌پراکنی یا به کارگیری سیاست‌هایی، این میل به دلالی را در دوره‌هایی میان مردم افزایش می‌دهد. اقتصاد بیمار و نامتعادل و تورم بالا، از دلایل اقتصادی علاقه مردم به فعالیت‌های غیرمولد است.
به لحاظ روانی، مردم ما یکی از غمگین‌ترین و مضطرب‌ترین مردم دنیا هستند. معنی‌اش این است که مردم هرگز امنیت روانی بلندمدت ندارند. آنها می‌دانند که نمی‌توانند یک زندگی آرام، متعادل و متناسب داشته باشند. این موضوع به‌خصوص از اواخر دهه80 آغاز شد و بعد در جریان اعتراضات سال96 جرقه‌های دیگر آن را دیدیم و در آبان 98 نیز جامعه نشان داد که امنیت روانی مناسبی ندارد. این ناامنی روانی سبب شده که همه تلاش کنند گلیم خود را زود و زیاد از آب بیرون بکشند چون احساس می‌کنند اینگونه از نظر روانی به امنیت می‌رسند. اما در حقیقت نخواهند رسید.
ساختار اقتصادی بیمار ما در سال‌های گذشته این موضوع را به مردم منتقل کرده که گروهی از انسان‌ها بدون کار کردن و با زدوبندهای اقتصادی و رانت، یک شبه راه صدساله را رفته‌اند و از نظر مالی وضعیت مطلوبی پیدا کرده‌اند. این سؤال برای افراد ایجاد می‌شود که آیا واقعاً اگر هر روز از ساعت 8صبح تا 4بعدازظهر سر کار بروند و در آخر ‌ماه مثلا 3یا 4میلیون تومان حقوق داشته باشند، به کجا خواهند رسید؟ بنابراین به‌ناچار از روش‌های میان‌بر و از نظر ما روش‌های غلط استفاده می‌کنند. با این روش کار کردن، دخل و خرج  افراد با هم جور درنمی‌آید. مثلا فردی با 5میلیون تومان حقوق ماهانه درآمد سالانه‌ای معادل 60میلیون تومان دارد. حالا سر یک سال، صاحبخانه می‌گوید 50میلیون تومان روی پول پیش خانه بگذار. فردی که 60میلیون تومان درآمد کل یک سالش بوده، اگر خیلی تلاش کند، پس‌انداز او در آخر سال 12میلیون تومان می‌شود. پس او به این نتیجه می‌رسد که از روش‌های عادی حتی نمی‌تواند اجاره خانه خود را تامین کند.
عامل سوم بعد اجتماعی مؤثر در رواج روحیه سوداگری است. براساس مطالعات آینده‌پژوهی، یکی از 3 مشکل اصلی سال‌های آینده ما مقوله سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی 3 وجه دارد. یک وجه آن یعنی اعتماد عمومی مقوله‌ای است که در اینجا با آن سر و کار داریم. اعتماد عمومی مرکز ثقل سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود و در جامعه ما طی 15سال گذشته و به‌طور مشخص از نیمه دوم سال85 تا امروز که سال99 است به‌شدت کاهش پیدا کرده است. این باعث شده اعتماد مردم به سیاستمداران و دولت‌ها کم شود. در نتیجه اگر شما از مردم نظرسنجی کنید که آیا امید دارند دولت جدید یا فلان سیاستمدار بتواند در
 3 سال آینده زندگی آرام و بدون دغدغه مالی برای شما فراهم کند، اکثر افراد می‌گویند اعتمادی به این موضوع نداریم و دولت‌ها نه می‌توانند و نه می‌خواهند دغدغه‌های ما را برطرف کنند. در نتیجه مردم برای رفع مشکلاتشان اقدام می‌کنند. این موضوع از چالش‌های مهم کشور ما در سال‌های آینده به‌شمار می‌آید.
درباره اینکه مردم را باید قانع کرد که با کار و تلاش به ثروت برسند، نخستین گام را باید دولتمردان و برنامه‌ریزان جامعه بردارند و در جهت بازسازی و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به دولت حرکت کنند. تا زمانی که سرمایه اجتماعی را افزایش ندهیم و مردم به این مسئله اعتماد و اعتقاد نداشته باشند که قرار است اتفاق مثبتی در کشور رخ دهد، هیچ راهکار دیگری در این زمینه پاسخگو نیست.
در گام دوم دولت باید سیاست‌هایی را تنظیم کند و اقتصاد را به‌نحوی مدیریت کند که برای کسی صرف نکند در چنین معاملاتی شرکت کند و صاحب پول‌های بادآورده شود. راه‌های سودجویی در بازارهای سیاه و امثال آن باید بسته شود. گام بعدی، سرمایه‌گذاری بلندمدت دولت برای افزایش تولید و به صرفه بودن تولید برای سرمایه‌گذاران است. بعد از برجام میزان واردات ما افزایش پیدا کرد که این ضد‌تولید است.
قدم آخر، بازگرداندن شرایط روانی سالم به جامعه است. جامعه یاد بگیرد که دولت به مردم آرامش و امنیت می‌دهد و قرار نیست ما تجربه تورم 40درصدی را داشته باشیم. دولت با هر تمهیدی که می‌داند؛ از قبیل مصالحه با دنیا یا سرمایه‌گذاری و هر سیاست دیگری باید این شرایط روانی سالم را به جامعه بازگرداند. ما باید اول مقدمات را فراهم کنیم بعد به مردم آموزش دهیم که با کار تلاش کنند به جایی برسند. اگر به یک نفر بگوییم با کار پول به‌دست آور، اول می‌گوید کار کجاست؟ دولت باید به‌دنبال کارآفرینی و تولید شغل باشد که این نیاز به سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی دارد. روحیه سوداگری که امروز در مردم ما تزریق شده، سال‌های زیادی طول می‌کشد تا از بین برود. عادت به پول بادآورده را به‌سختی می‌توان به عادت برای کار بیشتر و پول کمتر تبدیل کرد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید