• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
یکشنبه 1 تیر 1399
کد مطلب : 102986
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/9rp2z
+
-

همه سوداگریم

پدیده دلالی چگونه سرایت کرده و به رفتار عمومی  بخشی از مردم بدل شده است؟

بهنام شهایی_کارشناس اقتصاد رفتاری

 سوداگری و دلیل علاقه روزافزون مردم به دلالی از زاویه اجتماعی و اقتصادی قابل‌بررسی است. بنده با توجه به حوزه تخصصی‌ام این موضوع را از منظر اقتصادی مورد بررسی قرار‌می‌دهم. این رفتار مردم دلایل مختلفی دارد که آنها را می‌توان در 4محور خلاصه کرد.

دلیل اول: منفعت‌طلبی افراطی
 تمام مردم به‌دنبال منفعتشان هستند و در چند سال اخیر این نگاه منفعت‌طلبانه در جامعه شدت بیشتری گرفته است. اقتصاد رفتاری قبول دارد که انسان‌ها منفعت‌طلب هستند اما این منفعت‌طلبی نباید به جایی برسد که برخی از هنجارها و ارزش‌های جامعه از بین برود.
بر اساس دیدگاه اقتصاد رفتاری افراد تا حدی منفعت‌طلب هستند اما این منفعت‌طلبی در روزگار سوداگری، شدت بیشتری گرفته است. در واقع زمانی که افراد به‌دنبال اعمال سوداگرانه می‌روند و خواهان منفعت‌طلبی هستند، این واقعیت گوشزد می‌شود که انصاف دیگر در میان مردم جایی ندارد.
منفعت‌طلبی افراطی بر عامل‌های اقتصادی حاکم شده است و جامعه ما از این موضوع رنج می‌برد. مردم برای چنین رفتارهایی توجیه‌های مختلفی را به‌کار می‌برند و معتقدند که بهبود شرایط زندگی خودشان از حفظ ارزش‌ها و هنجارهایی مانند انصاف، برابری و نوع‌دوستی ارجح‌تر است.

دلیل دوم: تلاش برای جبران هزینه‌ها و ترس از آینده تورم
 زمانی که افراد پیش‌بینی می‌کنند که شرایط اقتصادی بدتر از زمان حال خواهد شد، طبیعی است که برای جبران هزینه از راهکارهای مختلف استفاده می‌کنند تا ضرر ناشی از افزایش تورم را جبران کنند؛ به‌عنوان مثال ممکن است یک فرد، کالایی را با قیمت 7هزار تومان خریداری کرده باشد اما احتمال می‌دهد که در چند‌ماه آینده گرانی بر سر بازار آوار شود، به همین دلیل از ابتدا برای آن گرانی نقشه می‌کشد و با افزایش قیمت کالایی که در اختیار دارد یا احتکار آن در مسیر جبران هزینه‌ها گام برمی‌دارد. مردم با خریدن دلار، ‌مسکن و طلا در تلاش هستند تا تورم‌هایی را که در آینده نزدیک رخ می‌دهد  تحت پوشش قرار‌دهند.

دلیل سوم: الگوبرداری از رفتار دیگران
زمانی که افراد با جامعه‌ای مواجه می‌شوند که همه در آن دست به دلالی می‌زنند، آنها هم به سمت این کار جذب می‌شوند. در اقتصاد رفتاری گفته می‌شود که انسان، موجودی اجتماعی است و اینکه اطرافیانش چه تصمیمی می‌گیرند و دست به چه کاری می‌زنند، بر رفتار او تأثیر می‌گذارد؛ به‌عنوان مثال تلویزیون و رسانه‌ها نشان می‌دهند که جمع کثیری از مردم به سمت دلالی رفته‌اند و دلال در جامعه زیادشده است، مخابره چنین تصویری موجب می‌شود تا باقی مردم هم به سمت چنین نقشی بروند و دلال شوند.
وقتی افراد مشاهده می‌کنند که بخشی از گفت‌وگوهای روزمره به بحث دلالی اختصاص داده شده است، جذب این فضا می‌شوند و دست به الگوبرداری می‌زنند. اقتصاد رفتاری در این حوزه معتقد است که خریداری یک کالا، پس‌انداز یا بروز یک رفتار اقتصادی از جانب مردم، تابع این است که سایر مردم آن کار را انجام می‌دهند یا خیر.
اگر می‌خواهیم مردم دست به پس‌انداز بزنند، باید این رفتار را به مردم نشان دهیم. هم‌اکنون صحبت کردن از دلال‌ها به بخشی از زندگی روزمره مردم ما تبدیل شده‌ است و همین موجب می‌شود تا افراد در کنار کارهای اصلی‌شان به سمت خرید و فروش سهام، طلا، دلار و... روی بیاورند. در واقع وقتی گفته می‌شود که تعداد زیادی در دنیای دلالی نقش‌آفرینی می‌کنند، مردم از خودشان می‌پرسند که چرا آنها دلالی نکنند.

دلیل چهارم: ساختار دلال‌پرور
در بحث تفکر سیستمی به این توجه می‌شود که ساختار همیشه رفتار را شکل می‌دهد؛ به‌عبارت دیگر رفتار مردم تابع این است که در چه شرایطی قرار گرفته‌اند.
ساختار با توزیع رانت‌های مختلف زمینه را برای پرورش دلال‌ها مهیا می‌کند؛ به‌عبارت دیگر سیستم با فروش خودرو و سکه اجازه می‌دهد تا افراد به سمت دلالی کشیده شوند. افرادی که تصوری از دلالی نداشتند، الان متوجه شده‌اند که با خرید خودروی ثبت‌نامی، می‌توانند مانند یک دلال عمل کنند و امتیاز آن خودرو را بفروشند. هم‌اکنون ساختار فضا را برای دلالی مهیا کرده است و برای تأیید این ادعا می‌توان به تحلیل ساختارهای نظارتی پرداخت؛ چرا که پیش از این دلا‌ل‌ها به راحتی امکان مانور نداشتند اما اکنون شاهد این اتفاق هستیم که دلال‌ها در نبود سازوکارهای نظارتی در هر حوزه اقتصادی دستی بر آتش دارند.
به‌طور کلی باید گفت که منفعت‌طلبی شخصی- به‌دلیل شرایط سخت اقتصادی- بیش از سایر هنجارهای اجتماعی در افراد پررنگ شده است، از سوی دیگر نگرانی از تورم انتظاری و تلاش برای جبران هزینه‌ها موجب شده تا افراد دلالی را به‌عنوان شغل دوم خود انتخاب کنند.
در کنار این موارد الگوبرداری از دیگران را نیز نباید فراموش کرد، این اتفاق موجب شده است تا قبح دلالی فروبریزد و دیگر داشتن برچسب دلال برای افراد اتفاقی ناخوشایند نباشد.
در این میان نباید بسترسازی برای دلال‌ها و ضعف ساختار نظارتی را فراموش کرد؛ چرا که اقداماتی مانند پیش‌فروش سکه و خودرو زمینه را برای جذب دلال‌های جدید مهیا می‌کنند.

تاثیرگیری از اطرافیان
زمانی که افراد با جامعه‌ای مواجه می‌شوند که همه در آن دست به دلالی می‌زنند، آنها هم به سمت این کار جذب می‌شوند. در اقتصاد رفتاری گفته می‌شود که انسان، موجودی اجتماعی است و اینکه اطرافیانش چه تصمیمی می‌گیرند و دست به چه کاری می‌زنند، بر رفتار او تأثیر می‌گذارد
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :