• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 26 خرداد 1399
کد مطلب : 102668
+
-

مرد آشنا قتل‌عام اعضای خانواده 3 نفره را انکار کرد

جزئیات جنایت هولناک در طبقه هفتم برج

داخلی
جزئیات جنایت هولناک در طبقه هفتم برج


 به‌دنبال قتل هولناک زوجی جوان و کودک 6ساله آنها در طبقه هفتم برجی در غرب پایتخت، مردی آشنا به‌عنوان تنها مظنون پرونده دستگیر شد. اگرچه مدارک و شواهد پلیس علیه متهم دستگیر شده است اما او مدعی است که قاتل نیست و جنایت را انکار می‌کند.
به گزارش همشهری، ساعت 7:45صبح دیروز یکی از ساکنان طبقه هفتم برجی مسکونی در غرب پایتخت که زنی جوان است، صدای درگیری از واحد شماره 76شنید و کنجکاو شد تا ببیند ماجرا از چه قرار است. او در آپارتمانشان را که باز کرد با صحنه هولناکی روبه‌رو شد. مرد صاحبخانه با یکی از بستگانش به نام کامران که او هم ساکن همان طبقه بود، درگیر شده بود. کامران چاقویی در دست داشت که با آن ضربه‌ای به شکم صاحبخانه زد اما به محض اینکه متوجه زن همسایه شد، او را تهدید کرد که به داخل خانه‌اش برگردد. زن جوان وحشت‌زده در را بست و دیگر جرأت نکرد اقدامی انجام دهد. او تا چند ثانیه شوکه بود و پس از آن از چشمی در دید که مرد چاقو به‌دست ضربه دیگری به مرد صاحبخانه زد و بعد او را به داخل خانه هل داد و در را بست و سپس سوار آسانسور شد و آنجا را ترک کرد.

کشف 3جسد 
با فرار مرد چاقو به دست، زن همسایه از خانه خارج شد. همان لحظه سرایدار افغان را دید که تی در دست داشت و خود را به آن طبقه رسانده بود. مقابل آسانسور آثار خون وجود داشت و سرایدار افغان می‌گفت که لحظاتی قبل کامران(مرد چاقو به دست) پیش او رفته و گفته فورا خودت را به طبقه هفتم برسان و خون گوشت و مرغ که مقابل آسانسور ریخته شده را پاک کن. زن همسایه اما اجازه نداد که سرایدار صحنه جرم را از بین ببرد و شماره پلیس را گرفت و ماجرا را گزارش کرد.
طولی نکشید که مأموران کلانتری 140باغ‌فیض و پلیس پیشگیری پایتخت قدم در طبقه هفتم برج مسکونی گذاشتند. آنها زنگ واحد شماره 76را زدند اما کسی در را باز نکرد. مأموران با هماهنگی قضایی و کمک آتش‌نشانان قفل در را شکسته و وارد خانه شدند.
صحنه وحشتناکی مقابل چشم مأموران بود. جسد خونین مرد صاحبخانه پشت در خانه افتاده بود و کمی آنطرف‌تر جسد خونین دختری 6ساله روی زمین بود. در راهروی منتهی به اتاق خواب‌ها نیز جسد زن جوان (مادر خانواده) افتاده و بررسی‌ها نشان می‌داد که هر 3نفر آنها با ضربات چاقو به قتل رسیده بودند.
در این شرایط، گزارش این جنایت به قاضی عباس بخشوده، کشیک جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیمی از مأموران تجسس پلیس آگاهی تهران در محل جنایت حضور یافتند. با توجه به صحنه جنایت و بررسی محل حادثه، این فرضیه مطرح شد که احتمالا عامل جنایت زنگ آپارتمان را به صدا درآورده و زن جوان در را باز کرده است. شواهد نشان می‌داد که در آن لحظه پدر خانواده در خانه نبوده است. عامل جنایت که مردی آشنا و از بستگان مرد خانواده بوده، با خیال راحت وارد آپارتمان شده بود. آنطور که به‌نظر می‌رسید قاتل ابتدا با چاقو ضرباتی به زن جوان زده و احتمالا دختر خردسال خانواده با شنیدن صدای داد و فریاد مادرش از خواب بیدار شده و به سمت پذیرایی رفته است.
قاتل اما به دختربچه نیز رحم نکرده و با ضربات چاقو وی را هم به قتل رسانده بود. با توجه به آثار خون، این فرضیه مطرح شد که قاتل پس از قتل مادر و فرزند منتظر مانده و دقایقی بعد پدر خانواده سررسیده و وقتی در را باز کرده، قاتل با وی درگیر شده و او را به هم به قتل رسانده است.

قاتل آشنا
کارآگاهان در ادامه به تحقیق از همسایه‌ها پرداختند. زنی که روبه‌روی محل جنایت زندگی می‌کرد و شاهد جنایت بود در تحقیقات، گفت: من با چشمان خودم دیدم که کامران به مقتول ضربه زد. آنها با یکدیگر فامیل هستند و هردو به همراه همسر و فرزندشان در طبقه هفتم برج زندگی می‌کنند. کامران بعد از اینکه ضربه‌ای به مقتول زد، مرا تهدید کرد که به خانه برگردم.
سرایدار برج دومین نفری بود که تحت تحقیق قرار گرفت. وی گفت: کامران لحظاتی قبل از کشف جسد سراسیمه به اتاق سرایداری آمد و گفت مرغ و گوشت خریده و خون آن روی زمین مقابل آسانسور در طبقه هفتم ریخته است. او از من خواست تا تی را بردارم و به طبقه هفتم بروم و آنجا را تمیز کنم. وقتی خودم را به طبقه هفتم رساندم زن همسایه اجازه نداد و گفت باید به پلیس زنگ بزنیم.

ازدحام جمعیت 
درحالی‌که تحقیقات ادامه داشت، حضور پلیس، آتش‌نشانان و قاضی جنایی باعث شده بود تا ساکنان ساختمان یکی پس از دیگری برای پیگیری ماجرای جنایتی که در برج رخ داده بود از خانه‌هایشان خارج شوند. مأموران به تحقیق از تک‌تک آنها پرداختند که یکی از همسایه‌ها سرنخ دیگری از جنایت در اختیار پلیس قرار داد. وی گفت: صبح روز حادثه متوجه سر‌و‌صدا و درگیری شدم. همزمان صدای مردی جوان را شنیدم که می‌گفت: «کامران من و تو مثل برادر هستیم به زن و بچه‌ام رحم کن». به همسرم گفتم اتفاقی در حال رخ دادن است اما همسرم گفت در زندگی دیگران دخالت نکنیم.

بازگشت به محل جنایت 
همه پازل‌ها کنار هم چیده شده و نشان می‌داد که کسی جز کامران که از بستگان نزدیک مقتولان بود، عامل جنایت نیست؛ به همین دلیل تیم جنایی به مقابل خانه وی رفته و زنگ آپارتمان را به صدا درآورد اما کسی در را باز نکرد و حتی این فرضیه مطرح شد که شاید کامران همسر و فرزندش را هم به قتل رسانده است.
کارآگاهان جنایی در ادامه تحقیقات خود دریافتند که برج محل حادثه، ملک موروثی بوده که پس از ساخت‌وساز یکی از واحد‌ها به مقتول رسیده و دیگری به کامران متهم به قتل. آنها کارهای اداری ملک، مانند پیگیری سند واحد‌ها را با هم انجام می‌دادند و روز حادثه هم با یکدیگر قرار داشتند تا برای انجام کارهای اداری به دفترخانه و اداره‌های دولتی بروند. تیم جنایی در ادامه به بررسی دوربین مداربسته برج پرداخت و مشخص شد که کامران آن روز خود را به پارکینگ رسانده و سوار بر سراتوی خود ساختمان را ترک کرده است. این درحالی بود که مأموران آثار لکه‌های خون روی دیوار پارکینگ درست در محل پارک ماشین کامران را دیدند و این نشان می‌داد که او قبل از فرار دستان خون‌آلودش را با دیوار پاک کرده و بعد گریخته است. درحالی‌که نام کامران به‌عنوان تنها مظنون پرونده مطرح بود، تیمی از کارآگاهان مأمور شدند تا ردی از متهم به‌دست آورند. لحظاتی بعد بود که او با یکی از بستگانش که در محل جنایت حضور داشت، تماس گرفت. تلفن روی آیفون بود و مأموران صدای کامران را می‌شنیدند. او سراغ فامیلش که مقتول بود را گرفت و گفت قرار بود با هم به دفترخانه بروند اما از او خبری نشده است. هرچه هم زنگ می‌زند جوابش را نمی‌دهد. او می‌گفت حتی به دفترخانه رفته اما مقتول در آنجا هم نبوده است. به‌نظر می‌رسید که کامران با این تماس تلاش می‌کند صحنه‌سازی کند و مردی که کامران با او در حال صحبت بود، به درخواست مأموران از کامران خواست تا به برج برگردد و او ساعت 10:34صبح یکشنبه به محل جنایت بازگشت. مأموران که به کمین وی نشسته بودند، متهم را دستگیر کردند و به بازجویی از او پرداختند. کامران اما منکر جنایت شد و گفت: مرا اشتباه دستگیر کرده‌اید. من نقشی در این ماجرا ندارم. وی ادامه داد: صبح یکشنبه قرار بود با مقتول به دفترخانه برویم و کارهای پیگیری سند واحد‌های برج را انجام بدهیم اما خبری از او نشد؛ حتی به مقابل آپارتمانش رفتم اما هرچه زنگ زدم کسی جواب نداد. ناگهان متوجه لکه‌های خون مقابل در آپارتمان شدم که تصور کردم خون گوشت و مرغ است؛ به همین دلیل از سرایدار خواستم تا آن را پاک کند. خودم هم از ساختمان خارج شده و به خیال اینکه مقتول در دفترخانه است به آنجا رفتم اما از او خبری نشد.
وی درخصوص اینکه یکی از همسایه‌ها شاهد جنایت بوده و دیگری صدای درگیری آنها را شنیده، گفت: تأکید می‌کنم که مرا اشتباه گرفته‌اند. من قاتل نیستم و هیچ خصومتی با مقتول و خانواده‌اش نداشتم. وی در ادامه درخصوص سرنوشت همسر و فرزندش، گفت: من صاحب باغ ویلایی در کردان هستم. چند روز قبل آنها را به باغ بردم تا در آنجا باشند و هم‌اکنون نیز خانواده‌ام در آن باغ هستند. اگرچه او اصرار بر بی‌گناهی دارد اما قاضی جنایی دستور بازداشت و انجام تحقیق از وی را صادر کرده تا راز این جنایت هولناک فاش شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید