نیاز به چارچوبهای تازه برای یک زندگی نیمه عادی
حسین ایمانیجاجرمی _ جامعهشناس
این روزها محدودیتهایی که حاکمیت برای مقابله با شیوع ویروس کرونا اعمال کرده بود، کمکم در حال برچیده شدن است، اما ویروس کرونا از بین نرفته و همچنان قربانی میگیرد. با وجود برداشتن محدودیتها و تلاش برای ادامه زندگی باید چارچوبهایی برای زندگی روزمره مردم مشخص شود و اگر این اتفاق نیفتد، شاهد هرج و مرج در جامعه خواهیم بود.
افراد و گروههای مختلف جامعه هماکنون یک مسئله مشترک به نام کرونا دارند اما هر کدام از آنها مسائلی دارند که با یکدیگر متفاوت است. تطبیق زندگی با کرونا از فردی به فرد دیگر و گروهی به گروه دیگر تفاوت دارد؛ به همین دلیل متخصصان در حوزههای مختلف اما مرتبط با مدیریت کرونا (مثل جامعهشناسان، کادر سلامت و حتی مدیران شهری که مسئولیت اداره و برنامهریزی بخشی از مهمی از زندگی روزمره و محیطهایی که مردم با آن در ارتباط هستند را بر عهده دارند) در این شرایط باید با همفکری یکدیگر دستورالعملهایی را برای بهبود همزیستی با ویروس کرونا تهیه و به جامعه اعلام کنند. جامعه در شرایط فعلی نیازمند تغییر رفتارهایی است که بخشی از آن موقتی خواهد بود اما مسئله مهم این است که همه افراد جامعه نسبت به اینکه چه رفتارهایی به چه شکلی باید تغییر کند، آگاه نشدهاند.
این مسئله پیش از این درخصوص چگونگی تشکیل جلسات و تجمعات اداری عنوان شد و برای برداشتن محدودیت کسب و کارها و مشاغلی نیز که تاکنون محدودیت آنها برداشته نشده، هم باید دستورالعملهای متفاوتی به تناسب این مشاغل تهیه شود و شهروندان ملزم به رعایت آن باشند. در تمام دنیا هم بدین گونه است که مردم بعد از برداشتن محدودیتها به حال خود رها نشدهاند و شیوهنامههایی برای سازگاری بیشتر با زندگی و همزیستی با این ویروس تدوین شده است.
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که همه انسانها براساس منافع خود تصمیم میگیرند؛ اگر تصور داشته باشیم مردم در شرایط فعلی بدون چارچوب خاصی به زندگی عادی خود برگردند ممکن است شاهد تعارض منافع باشیم و همین مسئله ممکن است منجر به درگیری و تعارض شود. زندگی مردم تا پیش از شیوع ویروس کرونا نظم مشخصی داشت، الان بهصورت ناخودآگاه عاملی به زندگی مردم اضافه شده و مردم باید زندگیشان را در کنار این عامل ناخواسته تنظیم کنند. به همین دلیل است که تأکید میکنم باید راهی پیش پای مردم بگذاریم تا بیش از این شاهد پیامدهای منفی این ویروس بر زندگی مردم و افزایش روزبهروز هزینههایی که به جامعه تحمیل میشود، نباشیم.
دستورالعملهایی هم که لازم است تدوین شود باید بهصورت مشارکتی باشد. در این صورت اگر سازمانهای مردمنهاد و سمنها وارد ماجرا شوند و مشارکت داشته باشند، مردم این دستورالعملها را قبول میکنند. نکته دیگر مسئله اعتماد عمومی به حاکمیت است. زمانی که دولتها با بحران بیاعتمادی به حاکمیت در جامعه روبهرو هستند، اگر بتوانند در مواقع بحران از خود کارایی نشان دهند، میتوانند مقداری از اعتماد از دست رفتهشان را جبران کنند. مسئله اعتماد و کارایی در سرمایه اجتماعی مسئلهای مهم است. در بحران کرونا نیز شاهد این بودیم که مردم بهرغم برخی بیاعتمادیهایی که به حاکمیت داشتند اما باز هم منتظر بودند تا دولت برنامههای خود را اعلام کند و در مسئله «در خانه ماندن» که دولت اعلام کرد درصد بالایی از مردم این موضوع را رعایت کردند. همین موضوع نشان میدهد که حاکمیت توانسته مقداری از اعتماد از دست رفته را در جامعه بهدست بیاورد. همین موضوع را میتوان در تطبیق زندگی مردم با ویروس کرونا نیز مشاهده کرد. درصورتی که با قاطعیت و جدیت دستورالعمل زندگی با ویروس کرونا در اختیار مردم قرار بگیرد، مطمئنا مردم نیز به آن عمل میکنند و مسئله بیاعتمادی عمومی حل و فصل میشود.