نفس کشیدن در خلأ خبری
خلیل کاظمنیا ـ دستیار تخصصی جراحی
اخبار این روزهای دنیا آنقدر ناخوشایند است که بهترین آرزویی که میتوانیم بکنیم نفس کشیدن در یک خلأ خبری و دور از تمام ماجراهای جانخراش ریز و درشت است، ولی انگار خبر راه خودش را در خلأ هم پیدا میکند؛ مثل دود، دقیقا مثل دودِ آتش به جان افتاده این روزهای زاگرسِ دلسوخته.
جنگلهای زاگرس میسوزد و این تلخترین حادثه این روزهای خانه پدری است؛ آن هم به آتش بیمبالاتی فرزندان ناخلفش!
صاعقه کرونا که بر سرمان فرود آمد تمام دلخوشیام نفس کشیدن راحت طبیعت خسته از دست بشر بود، ولی انگار کرونا هم زورش به ما نرسید و نتوانست نگهبان خوبی باشد برای زاگرس مظلوم.
جانم آتش گرفت از سوختن سر نخل صبوری که فکرش را هم نمیکرد پس از حمله دشمن این خاک، خاطره سرسوزیاش دوباره بخواهد تکرار شود؛ آن هم به آتش فرزندان خودخواه خودش!
کباب شدن سنجابهای زاگرس روی شاخههای هزار ساله، جِلز و وِلِز بلوطهای پیر، نگاه غمبار لاکپشتی که خانه آتش گرفتهاش را تا پشت تپه مرگ با خودش میکشد و چشمان بیفروغ روباه نیمسوخته کز کرده بر جزغاله شدن هستی و نیستیاش ستمی است غیرانسانی، نابخشودنی و به دور از هر چارچوب اخلاقی!
پای اخلاق که به میان میآید آدم خودبهخود یاد سلبریتیها میافتد که انواع و اقسام حیوانات زبان بسته را به زور دهانبند و تسمههای بلند چرمی اهلی میکنند و صبح به صبح که از خواب بیدار میشوند مهربانیشان را با حیوانات دربندشان به رخ ایران میکشانند و از حیوانآزاری وطنی گلایه میکنند، ولی نه از کرونا ککشان میگزد که پا پیش بگذارند برای کمک و نه از سوختن بیسر و صدای ریههای دود گرفته خانه پدری سرفهشان میگیرد. شاید لایو و استوری گذاشتن کنار آتش گرفتن حیوانات وطنی فالوئرپسند نیست یا شاید سنگینی تیر آهنهایی که زیر بغل زده بودند برای یک لقمه نان حلال خستهشان کرده یا اینکه نه، آنطرف آب حسابی مشغول استعدادیابی مغزهای فراری هستند؛ آن هم با گردنآویزی به شکل ایران با یا بیخیلج فارس!