گفتوگو با مصطفی تاجزاده درباره موانع شکلگیری وحدت در ایران
راهی جز پذیرش یکدیگر نداریم
یا همه با هم خواهیم بود و با وجود همه اختلافات، یکدیگر را به رسمیت میشناسیم یا اینکه همه با هم سر جنگ خواهیم داشت و ممکن است به سرنوشت کشورهایی مانند سوریه دچار شویم
لیلا شریف - مائده امینی
روزنامهنگار
جنگ تحمیلی باشد یا همهگیری یک ویروس کشنده؛ محصول بحرانها برای ایران «اتحاد» است. ما بارها و بارها نشان دادهایم که با وجود همه اختلافها، رنجها و اما و اگرها، کنار یکدیگر میایستیم و دعواها را کنار میگذاریم. همه ایران بسیج میشوند؛ به جبهههای جنگ میروند، جانشان را در دست میگیرند و ناامید نمیشوند. این وحدتهای مقطعی و موضعی اما چقدر میتوانند تمرینی برای رسیدن به اتحاد و دمکراسی باشند؟ تجربه نشان داده که وحدتهای اینچنینی در کشور ما نتیجه ترس است و با بازگشت شرایط به حالت عادی عموما از بین میرود تا دوباره همان خط و نشانهای همیشگی را برای هموطن خود بکشیم. راه نجات ایران از تمرین دمکراسی میگذرد. چه بسیار کشورهای توسعهیافته که در تکرار تمرین وحدت از سر ترس، به دمکراسی رسیدند و یکدیگر را یکبار برای همیشه پذیرفتند. مصطفی تاجزاده- معاون سیاسی وزیر اسبق کشور و فعال و تحلیلگر سیاسی- بر این باور است که همه ما، با هر تفکری، دیر یا زود به این نقطه خواهیم رسید که زندگی مدنی مسالمتآمیز بدون پذیرش نظر مخالف امکانپذیر نیست. او همچنین اعتقاد دارد که امروز جامعه تا حدی به این بلوغ فکری رسیده و حالا نوبت مسئولان است که «بپذیرند». تاجزاده در خلال یک گفتوگوی تفصیلی با همشهری بارها تأکید کرد که بازگشت تحریمها، شکست میانهروی در ایران و افزایش فشار به دمکراسی بود و اگر برجام بود امکان نداشت شهید قاسم سلیمانی ترور شود.
بهنظر شما آیا میتوان گفت نحوه مقابله ایران با کرونا، زمینه لازم برای وحدت و آشتی ملی را فراهم کرده است؟ آیا این نگاه مورد قبول همه جناحهای سیاسی قرار میگیرد یا به قول آقای عباس عبدی چون در جریان اصلاحطلب گرایشی به ارزشگذاری آشتی یا تفاهم ملی وجود ندارد و از سوی دیگر جناح مقابل هم هیچ توجهی به این پیشنهاد نمیکند، این قبیل ایدهها در حد حرف باقی میمانند؟
این بار ماجرا فرق میکند. بار قبل که آشتی ملی مطرح شد، بلافاصله در سطح ملی به آن پاسخ منفی دادند و علیه آن موضع گرفته شد اما اینبار چنین اتفاقی رخ نداد.
فکر میکنید دلیل این تفاوت در برخورد چیست؟ آیا علت را باید در نیاز جامعه جستوجو کرد؟
بله. من فکر میکنم این پیامی است که این بار جامعه با تمام وجودش فرستاده است. ما به یک تفاهم ملی، وحدت ملی و آشتی ملی نیاز داریم. من آن واژه را میپسندم اما اصرار خاصی ندارم و نمیخواهم حتما همان واژهای که آقای خاتمی گفتند را بیان کنم و بعدا بر سر این واژه حساسیت ایجاد شود. ببینید! همانطور که حاکمیت اعلام میکند که خواهان مشارکت حداکثری است در این حوزه نیز میتواند دنبال یک مشارکت یا تفاهم ملی باشد.امروز نهتنها اکثریت جامعه خواهان این وحدت هستند بلکه نیاز کشور ما نیز هست. تا اطلاع ثانوی، ما در خاورمیانه یا با یکدیگر خواهیم جنگید و به سرنوشت یکی از این کشورهای منطقه دچار خواهیم شد یا مانند تونس به تفاهم میرسیم و به شکل اشتراکی کشور را اداره میکنیم. چون هیچ حزب و جناحی به تنهایی قادر به اداره بهینه کشور و حل مشکلات نیست و همه در این رابطه امتحانشان را پس دادهاند. تجربه تاریخی به ما میگوید که از مجموعه کشورهای منطقه، تنها کشوری که توانست از بهار عربی جان سالم به در ببرد، تونس است و در این کشور مسلمان و سکولار، با حجاب و بیحجاب و حتی افرادی از رژیم گذشته که خواهان خدمت به کشور بودند، در کنار هم کشور را اداره کردند.
و در نهایت در جواب این سؤال شما باید بگویم آنچه آقای خاتمی میگوید، نقشه اداره آینده ایران است، هر چند کسی از حکومت به آن توجه نکند. البته نباید فراموش کنیم که جامعه به این موضوع توجه دارد و این بار نیز مسئولین بنا به ملاحظاتی شجاعت برخورد با این مطالبه را نداشتند. ما دیر یا زود به این نقطه خواهیم رسید که اگر میخواهیم زندگی مدنی مسالمتآمیز داشته باشیم، هیچ راهی جز پذیرش مخالف و پذیرش یکدیگر بهمعنای عام، نداریم.
یعنی شما میخواهید بگویید که پالس مثبتی که براساس دیدگاه شما از جامعه دریافت شده است، در بحث آشتی ملی کفایت میکند؟ چون درگیری اصلی در نگاهی است که حاکمیت به این ایده دارد...
جامعه پالس مثبت فرستاده است اما حکومت هنوز واکنشی نداشته است.
و شما این سکوت را مثبت تلقی میکنید؟
سکوت حاکمیت این را نشان میدهد که آنها متوجه هستند که مانند قبل نمیتوانند در مقابل این ایده قرار بگیرند.
این سکوت نشانه بیتوجهی یا عقبنشینی نیست؟
نه. تغییر موضع شاید توصیف بهتری باشد. ضمن اینکه اگر از صحبت من این برداشت شود که حکومت در حال حرکت به سمت آشتی ملی است، باید بگویم که منظور من این نبوده است. ما هیچ نشانهای نداریم که حتی کرونا، سیاستگذاران را قانع یا مجبور کرده باشد که به سمت مشارکت ملی حرکت کنند.
صحبتهای اخیری هم که در مورد انتخابات ریاستجمهوری مطرح شد نشان داد که هدف این نیست که اصل را مشارکت مردمی قرار دهند. 40سال ما از این حرف زدیم که مشارکت حداکثری اصل انتخابات و نتیجه نیز فرع آن است اما الان بهنظر میآید که برعکس شده است.
بنابراین باید بگویم که ما پالسهای مثبتی از جانب حکومت ندیدهایم و در کوتاهمدت هم امیدوار به تغییر این رویکرد نیستم اما معتقدم که این راه، راه نجات ایران است. بسیاری از نیروهای سیاسی نیز به این نقطه رسیدهاند که اگر بخواهند به سرنوشت کشورهای منطقه دچار نشوند، دیر یا زود باید همین مسیر را انتخاب کنند.
پیشبینی شما در مورد ایران پساکرونا چیست؟ وحدت در این دوران حتی برای زمانی کوتاه شکل نخواهد گرفت؟
از نظر من احتمال وقوع هر دو نگاه وجود دارد. اگر از منظر پایین نگاه کنید، خیلی باید خوشبین باشیم، چرا که مردم را در حال مدارا و پذیرش مدام میبینیم.
یعنی شما در این مردم خسته، رنگی از مدارا و پذیرش میبینید؟
بله! علت این است که اگر از همین مردم خسته و جامعه ناراضی بپرسید نظرشان در مورد حجاب چیست؟ اکثریت مردم میگویند که نباید فشار آورد و باید بگذارند که هر کسی بنا بر اعتقادش عمل کند مانند تمام کشورهای دیگر. مردم طرفدار بیحجابی و حجاب اجباری نیستند. این نشان میدهد که جامعه کاملا دمکراسی را پذیرفته و معتقد است که باید با وحدت حرکت کنیم.
از طرف دیگر اما در این میان شاهدیم که تندروها نسبت به قبل رادیکالتر شدهاند...
بله! اما تندروها در اقلیت هستند. وقتی به یک پدیده نگاه میکنید، جنبه غالب را درنظر میگیرید. در هر جامعهای افراطیون وجود دارند. از نظر من اکثریت قاطع جامعه طرفدار این تعامل هستند. اگر از متن مردم در مورد شیوه برگزاری انتخابات سؤال شود، بهنظر من بالای 50درصد مردم معتقدند که باید فضا را باز گذاشت تا هر گروه و گرایش سیاسی وارد میدان رقابت شود. بدون شک یک تعدادی تندرو در هر دو سو وجود دارند. تعدادی در یک سوی میدان میگویند غیرحزباللهیها باید قلع و قمع شوند و از طرف دیگر هم تندروهای جبهه مقابل میگویند که باید افراد حزباللهی را از بین برد.
آقای تاجزاده! دهکهای پایین درآمدی جامعه و روستانشینان در این تحلیل شما دیده شدهاند؟ گمان میکنید این افراد همچنین نگاهی دارند؟
بله! اگر از روستاییان و محرومان ایران سؤال کنید که با انتخابات آزاد یا بسته موافق هستند؟ همین پاسخ را میگیرید. دهک محروم ما میگوید که من نماینده خودم را میخواهم و اصلا یکی از دلایلی که ما از دمکراسی دفاع میکنیم به این دلیل است که هر دهک و صنفی، نماینده خودش را داشته باشد.
شما تحلیلتان را از منظر مردم و انگار از متن جامعه بیان کردید. اگر بخواهید با توجه به عملکرد نهادهای حاکمیتی موضوع وحدت را تحلیل کنید، بهنظرتان همچنان میتوانیم خوشبین باشیم؟
از بالا که به ماجرا نگاه کنید، عکس این تحلیل نمایان میشود. پالسهایی که در مجموع از بدنه حاکمیت صادر میشود، بهگونهای نیست که به سمت گفتوگو و تفاهم ملی حرکت کند، اتفاقا فضا هر روز بستهتر میشود و نمونهاش همین انتخابات اخیر مجلس و ماجرای ردصلاحیتهاست.
و در نهایت با شرایط کنونی فکر میکنید ما بعد از این روزها دوباره وحدت را تجربه خواهیم کرد؟
بهنظر من این اتفاق بستگی به تعامل مردم و حاکمیت و مسائل جامعه دارد. باید منتظر باشیم و ببینیم که برایند این تعامل چه میشود و به سمت تفاهم یا یک انسداد سیاسی پیش میرویم. احتمال وقوع هر دو این فرایند جدی است.
کشور ما در بحرانهای مختلف نشان داده است که به شکل مقطعی، در مسیر همبستگی و وحدت قرار میگیرد؛ مثلا در 8سال جنگ یا در این روزهای درگیری با کرونا. مثلا ما هماکنون شاهد هستیم که یک صدای وحدت برای مدیریت کرونا شنیده میشود اما همانطور که شما اشاره کردید، پیش از این تحت عنوان دولتهای پنهان شاهد کارشکنیهای مختلف بودهایم. خب هماکنون دولت با یک بحران درآمد مواجه است و این دوران کرونا دیر یا زود به سر خواهد آمد. یکی از پیشنهادهایی که از جانب کارشناسان مطرح میشود، این است که نهادهایی که در تمام این مدت چندان با دولت همراهی نمیکردند و علاقهای برای پرداخت مالیات نداشتند، چند سال پیشرو در راستای آشتی ملی و کمک به وضعیت درآمدی دولت، مالیات پرداخت کنند تا کسری بودجه دولت از جانب مالیاتی که کسبوکارهای آسیبدیده و پرداخت نمیکنند، جبران شود. بهنظر شما به تحقق این مطالبه چقدر نزدیک شدهایم؟
بهنظر من مالیات دادن نهادهایی مانند آستان قدس، اقدامی مثبت است اما این راه نجات اقتصاد کشور نیست. این شیوه مالیاتگیری تنها میتواند درصد اندکی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. آنچه در کوتاهمدت میتواند نقش بسیار جدی در حل مشکلات ایران داشته باشد، رفع تحریمهاست، بنده به همین جهت مدام در حال تکرار شعار ضرورت رفع تحریم هستم. تحریمهای نفتی و غیرنفتی و بانکی و کاهش سرمایهگذاری خارجی فشار بسیار سنگینی بر جامعه ما بهویژه اقشار محروم گذاشته است. دیدیم که اوضاع اقتصادی ایران از روزی که آقای روحانی آمد و به سمت مذاکره رفتیم تا روزی که آقای ترامپ از برجام خارج شد، یک ثبات و آرامش نسبی داشت و این آرامش با اعمال دوباره تحریمها از بین رفت. آنهایی که میگویند تحریم نعمت است و معتقدند اگر تحریم بشکند یعنی ما از مواضعمان دست برداشتهایم، در حال خیانت به کشور هستند و آتش این اتفاق بیشتر از همه دامنگیر مردم و قشرهای کم درآمد یا همان مستضعفین سابق میشود. از سوی دیگر میبینیم جامعه زنده است و این نگاه بهمعنای این نیست که دچار افراط و تفریط نیست اما در نهایت من خوشبین هستم که وقتی دچار گرفتاری میشویم تلاش میکنیم تا راهحلی پیدا کنیم. شما با خود فکر کردهاید چرا کرونا باعث شد که دولت در جایگاه خودش قرار بگیرد؟ چون کشور با یک خطر جدی مواجه شد و کسی جرأت نداشت با سلامت مردم شوخی کند. در واقع ترس و نگرانی موجب شد تا همه دور هم جمع شوند، این اتفاق فقط مربوط به تعامل دولت و دولت پنهان نبود بلکه در متن جامعه هم نیروهای خودسر مجبور شدند تا به این وحدت تن بدهند. اگر با نگاهی منصفانه بخواهیم صحبت کنیم باید بگویم حتی رفتار نیروهای تندروی ایران، در قیاس با تندروهای یهودی و مسیحی در اروپا و آمریکا منطقیتر بود.
البته در روزهای اول دیدیم که برخی بهدلیل بستن اماکن زیارتی واکنشهای تندی نشان دادند...
بله اما شرایط بلافاصله کنترل شد و این افراد - که تعدادشان کم بود- در نهایت به دانش پزشکی، قانون و دستور حکومت تمکین کردند. چهکسی باور میکرد که در جامعه ما برای چندماه حرم امام رضا(ع) بسته باشد؟ کدام قدرتی توان این کار را داشت؟ در واقع زمانی که مشکلات زیاد شود، حکومت مجبور میشود که به وحدت تن دهد و مردم نیز تبعیت میکنند.
آقای تاجزاده! با همه این اوصاف بهنظر شما آیا شرایط سختی در انتظار کشور خواهد بود؟
من نمیتوانم پیشگویی کنم که سال بعد چه خواهد شد، اما مطمئن هستم که 6ماه دیگر در همین مجلس تازهکاریازدهم چنددستگی پدید خواهد آمد و همین گروههای به ظاهر منسجم، هماهنگ و یکدست به گونه دیگری رفتار خواهند کرد.
و همین مجلس با این ساختار بهنظر شما موجب میشود این وحدتی که دولت در شرایط خاص ایجاد کرده است، دچار مشکل شود...
بهطور طبیعی وقتی مجلس تشکیل شود، انتخابات ریاستجمهوری محور فعالیت مجلس قرار میگیرد. اگر فرض کنید که در انتخابات 1400تمام اصلاحطلبان حذف شوند و نامزدهای اصلی اصلاحطلب رد صلاحیت شوند، باز هم اختلاف در میان جناح راست وجود دارد و شما این را در آینده آشکارا خواهید دید.
و در نهایت تحلیل شما در مورد عملکرد مجلس یازدهم در برابر دولت چیست؟ آیا این مجلس در بازه زمانی یک سال آینده به دولت در مسیر وحدتی که شکل گرفته است کمک میکند یا برعکس؟
نه کمک میکند نه کارشکنی. این مجلس تا کارش را به شکل جدی شروع کند ما به فصل انتخابات رسیدهایم. هر چند ممکن است برخی از آنها در همین دوره هم ساز مخالفت با دولت کوک کنند اما این مجلس اصولگرا برای آنکه چهره خوبی از خود نشان دهند، با دولت راه میآیند تا بعدا مدعی باشند که ما در شرایط خاص کشور رفتاری مدنی از خود نشان دادیم.
اما بخش قابل توجهی از مردم فکر میکنند اگر مسئولین ایران از یک جناح انتخاب شوند، بهخاطر کاهش کارشکنیها علیه اصلاحات، دعواهای سیاسی تمامشده و مجموعه قدرت به آرامشی میرسد که کمکم به بدنه جامعه نیز منتقل خواهد شد...
ابدا. از نظر من، امکان ندارد در جمهوری اسلامی وحدت ایجاد شود. همین مجلس که یکدست اصولگرا هستند، شما خواهید دید که به چند دسته تقسیم خواهند شد. شما خودتان ببینید! مردم از اصلاح طلبان برگشتند، اما به سمت اصولگرایان نرفتند و به آنها رأی ندادند. میخواهم بگویم که پایگاه رأی جناح راست 15درصد جامعه است و هر چند نتوانستند این دایره حامیان را گسترش بدهند اما انصافا برای حفظ این 15درصد موفق بودهاند. من فکر میکنم که اختلاف در میان همین 15درصد رخ میدهد.
یعنی شما بر این باورید که با وجود حذف تدریجی جریان اصلاحطلبی از قدرت و تجربه وحدت کوتاهمدت در ایام کرونا باز هم نه حاکمیت نه مردم رنگ وحدت را بهخود نخواهند دید؟
من بدون تردید میگویم که شما حداقل در همین مجلس آینده وحدت رویه نخواهید دید و نمایندگان به دو یا سه دسته تقسیم خواهند شد و در برابر هم خواهند ایستاد. همین تفکری که بهنظر میرسد امروز یکدست با برجام مخالف است، فردا خواهید دید که در آن نمایندگانی پیدا میشوند که بهدنبال مذاکره یا توافقی مشابه برجام خواهند بود. اصولگرایانی که در تمام این 8سال صرفا برای زمینگیر کردن حسن روحانی با برجام به هر نحوی خود را مخالف آشتی و تعامل با جهان نشان میدادند، همانها که برجام را خیانت به کشور میدانستند، برجام – یا چیزی شبیه آن-را ناجی ایران خواهند دانست و در مقابل آنها عدهای با قدرت تمام در مقابل این ایده خواهند ایستاد. مگر مشابه این اتفاق در مجلس نهم نیفتاد؟
اما شاید بتوان گفت به واسطه انتخابات سال1400 که در راه است بهارستانیها از یک کاندیدای واحد با خط فکر خودشان حمایت کنند و حداقل یک سال کشور بدون کارشکنی اداره شود...
حتی درباره حمایت از یک کاندیدا برای ریاستجمهوری در مجلس وحدت وجود نخواهد داشت. عدهای بهدنبال ریاستجمهوری آقای قالیباف یا لاریجانی و عدهای بهدنبال بازگشت احمدینژاد، عدهای هم بهدنبال نام جدیدی خواهند بود. البته ممکن است در این یک سال باقیمانده از دولت روحانی، همهچیز باز به نوعی به گردن دولت بیفتد و سنگاندازیها ادامه پیدا کند اما بعد از رفتن روحانی و روی کار آمدن تفکری مخالف تفکر روحانی، اصولگرایان هم از تک و تا میافتند و دیگر بعد از آن باید دست از سنگاندازی کشیده و کشور را اداره کنند. چرا که اساسا دیگر کسی از طیفهای دیگر باقی نمانده که علیهشان قیام کنند. بحران از همین نقطه شروع میشود. مجلس و دولت یکدست و یک فکر هستند اما کشور درآمد ندارد. نفت را نمیتواند بفروشد. با تحریمهای شدید دست و پنجه نرم میکند. اینجا همان نقطه شکست وحدت مورد نظر شماست.
پس میتوانیم بگوییم شما بر این باورید که ایجاد رویه وحدتگرا در کشور ما محال است و همه اتحادها در بحرانهای زاییده از ترس شکل میگیرد؟
کشور با اختلافاتی که هماکنون وجود دارد، یکدست نمیشود. اتحادهایی هم که وجود دارد، عموما از ترس جناح مقابل و موقتی و گذراست. فراموش نکنید که در کشور ما لزوما دوگانگی قدرت و وجود جریانهای فکری مختلف، مشکل اصلی نیست. سیاستهایی حاکم است که ایجاد وحدت در کشور را تبدیل به رؤیایی دست نیافتنی میکند. البته فقدان وحدت یکی از نتایج این تصمیمگیریهای غلط است. سیاستهایی که من از آنها حرف میزنم امروز هزار و یک گرفتاری برای ایران درست کردهاند.
انتقاد شما دقیقا به کدامیک از سیاستهای اداره کشور است؟ اساسا این سیاستها (بهخصوص سیاستهای خارجی در قبال آمریکا) چقدر قابل اصلاح و تغییرند؟
تفاوت چین و کرهشمالی در چیست؟ هردو با نظام بسته و تفکر انسدادی اداره میشوند اما در کرهشمالی مردم هنوز از گرسنگی رنج میبرند و اقتصاد چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است. خب فکر میکنید چرا نظام انسدادی در یک جا محصولی مانند چین و در جایی دیگر محصولی مانند کرهشمالی تولید میکند؟ سیاستهای اداره کشور و تفکر مسئولان آن کشور است که میتواند مردمش را از عرش به فرش برساند. دقت کنید که هردوی این کشورها یکپارچهاند و نظام سیاسی نسبتا واحدی دارند. اگر یکپارچه و متحد شویم اما سیاستهای اداره کشور به همین منوال که هست باشد، معیشت مردم کوچکترین تغییری نمیکند و بهبودی در اوضاع عمومی ایران حاصل نمیشود. وحدت به تنهایی کمکی به ما نمیکند.
از نظر من رابطه تحریم و جنگ یک رابطه خطی است. شما وضعیت عراق را ببینید! اول این کشور را با تحریمها تضعیف کردند و بعد هدف جنگ نظامیشان قرار دادند. همه جهان ترامپ را فردی غیرقابل اطمینان میدانند. روزانه هزاران نفر او را مورد نقدهای تند قرار میدهند. اما کدام کشور مثل ما بهطور کلی ارتباطش را با آمریکا قطع کرده و خودش را در چاله مشکلات انداخته است؟ میتوانستیم با اهرمهای خودمان و با حفظ عزت از راه تازهای وارد مذاکره با همین ترامپ شویم و از آمریکا امتیاز بگیریم.
آقای تاجزاده! همه شعارهایی که در همه این سالها جریانهای مختلف درباره وحدت دادهاند، همه امیدهایی که برای بهبود شرایط ایران در بستر یک آشتی ملی در دل خیلی از ما وجود دارد... همه اینها را غیرقابل تحقق میبینید؟ چرا؟ ذات جامعه ایرانی تکثرپذیر است یا سیاستگذاری غلط؟
بگذارید دوباره تأکید کنم که وحدت به تنهایی بهبودی در شرایط ایران ایجاد نمیکند اما اگر دنبال تحقق هدفی با این عنوان هستید باید بگویم که شکلگیری یک وحدت منسجم و ادامهدار در ایران دور از ذهن من است. اساسا هرگز همه ما نمیتوانیم مثل هم باشیم و مثل هم فکر کنیم. جامعه ایرانی تنوعپذیر است و اساسا متکثر. این جامعه را نمیتوان هرگز یکدست تصور کرد و وحدت در ایران معنای دیگری دارد. علیه یکدیگر کارشکنی نکنیم و قواعدی را برای زندگی مسالمتآمیز و مدنی بپذیریم و به آن پایبند باشیم.
به این تعریف وحدت که عدمکارشکنی برای یکدیگر باشد، چطور؟ به این تعریف خواهیم رسید؟
بله. همین الان هم که من و شما روبهروی هم نشسته و حرف میزنیم بهنظر من جامعه ایرانی به این وحدت رسیده است و سیاستگذار و حاکمیت است که هنوز جایی برای پذیرش جامعه متکثر ایرانی در تصمیمگیریهای خود باز نکرده است.
یعنی کار ما با جامعه تمامشده محسوب میشود و نوبت مسئولین رسیده است؟ چون براساس تحلیل شما جامعه ایران به بلوغ فکری رسیده و میتواند تفکر مخالف خود را بپذیرد...
نه. نکتهای که من روی آن تأکید دارم بلوغ فکری جامعه در پذیرش عقیده مخالف است. شما ببینید ملت ما در بحران اخیر(کرونا) در مجموع نمره قابلقبولی گرفت و نسبتا به علم و دستور حکومت تمکین کرد اما این همه ماجرا نیست. مهمترین مشکل جامعه ما در سازماندهی است. یعنی فکر به بلوغ رسیده و افکار عمومی تا حدی اغنا شده است اما فقدان وحدت و سازماندهی در نهایت در ایران مسبب آن شده که مطالبهگری در سطح پایینی انجام شود. ایرانیها کمتر از سایر جوامع از حاکمانشان مطالبه و آنها را به پاسخگویی وادار میکنند. ما نیاز به تقویت نهادهای مدنی، اتحادیههای صنفی، احزاب، انجمنها و... داریم.
اداره اشتراکی کشور
تا اطلاع ثانوی، ما در خاورمیانه یا با یکدیگر خواهیم جنگید و به سرنوشت یکی از این کشورهای منطقه دچار خواهیم شد یا مانند تونس به تفاهم میرسیم و به شکل اشتراکی کشور را اداره میکنیم چون هیچ حزب و جناحی به تنهایی قادر به اداره بهینه کشور و حل مشکلات نیست و همه در این رابطه امتحانشان را پس دادهاند
دور از ذهن
بگذارید دوباره تأکید کنم که وحدت بهتنهایی بهبودی در شرایط ایران ایجاد نمیکند اما اگر دنبال تحقق هدفی با این عنوان هستید باید بگویم که شکلگیری یک وحدت منسجم و ادامهدار در ایران دور از ذهن من است. اساسا هرگز همه ما نمیتوانیم مثل هم باشیم و مثل هم فکر کنیم. وحدت در ایران معنای دیگری دارد. علیه یکدیگر کارشکنی نکنیم و قواعدی را برای زندگی مسالمتآمیز و مدنی بپذیریم و به آن پایبند باشیم