کرونا و نیاز به چندجانبهنگری
هادی برغمدی _ جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی
کووید-19که شروع آن را شهر ووهان استان هوبئی کشور چین اعلام کردهاند با قابلیت بالای انتقال، در مدت کوتاهی توانست به یک بیماری همهگیر جهانی تبدیل شود. ورود این ویروس به ایران، همچون بسیاری از مسائل دیگر، نخست با بیاعتنایی و کماهمیت جلوه دادن از سوی مسئولان مواجه شد. پس از گسترش سریع آن و آمار فراوان مبتلایان، همهگیری و وضعیت اضطراری اعلام شد و پس از آن دولت و به تبع آن نظام درمان تلاش کرد با ایجاد محدودیتهایی از گسترش این بیماری جلوگیری کند.
ترس از ابتلا و خبرهای مختلف درباره قابلیت بالای انتقال و مرگ ومیر این بیماری توانست در روزهای نخست برخی از شهروندان را خانهنشین کند، اما به مرور زمان تقلیل خطر بیماری به سطحی خرد و تأکید صرف بر رعایت اصول بهداشتی میزان توجه جامعه را به مخاطرات این بیماری کاهش داد و در واقع هشدارهایی از این جنس تأثیرشان را از دست دادند. به همین دلیل است که بهرغم درخواستهای مسئولان و تکرار هشدارها و توصیهها در زمانهایی همچون تعطیلات نوروز،عید فطر و... حجم بالای دید و بازدیدها و سفرها بر شیوع بیماری کرونا افزود و همچنان نیز این آمار رو به فزونی است.
ازجمله دلایل چنین وضعیتی، جدای از اطلاعرسانی ناقص و کماهمیت جلوه دادن آن از سوی مسئولان، در روزهای نخست و ایجاد فضای بیاعتمادی بین شهروندان نسبت به اعداد و ارقام اعلامی، عملکرد نامناسب نهادهای رسمی در بحرانهای فراوان پیش آمده چون مواجهه با زلزله کرمانشاه، سیلهای روزهای نخست سال98، اعتراضهای آبان ماه، سقوط هواپیمای اوکراینی و... بوده است. پیشزمینهای که موجب شد در بحران فعلی هم شهروندان با نگاهی توأم با شک و تردید به آمارها و اقدامات دولت و نهادهای رسمی بنگرند. تا جایی که برخی از مطالعات انجام شده در روزهای نخست نشان از آن داشت که حدود دو سوم شهروندان از عملکرد دولت و نهادهای دولتی ناراضی و به همین میزان نیز به آمارهای ارائه شده از مراجع رسمی بیاعتماد هستند.
همچنین انتشار اخباری درباره اقدامات برخی نهادها در شبکههای مجازی که آشکارا در تناقض با اطلاعیههای صادر شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا بوده است نیز بر بیاعتمادی شهروندان تأثیرگذار بوده و در ادامه منجر به بروز نافرمانیهای مدنی از سوی آنها شده است. در نبود اعتماد اجتماعی در بین شهروندان، انتظار وجود همبستگی و بهدنبال آن مشارکت اجتماعی برای مقابله با گسترش این بیماری نیز چندان پدیده مورد انتظاری نخواهد بود. آگاهی، اعتماد، همبستگی و مشارکت (با وجود تعاملات چندبعدی) در پیوندی متوالی و خطی میتواند سرمایه اجتماعی را در جامعه ایجاد و از این طریق با اقدامات اجتماعی (چون اجرای خودخواسته قرنطینه خانگی، مشارکت در طرح غربالگری، مشارکت در چالشها و اقدامات داوطلبانه برای مهار شیوع بیماری، همیاری و همکاری با افراد نیازمند و...) به کاهش شیوع این بیماری یاری برساند. اما آنچه نباید فراموش شود، آن است که پرداختن به پدیده کرونا، ماهیتی بین رشتهای داشته و به همین دلیل نیازمند نگاهی همهجانبه و توامان در بخشهای مختلف است. بنابراین هر یک از گروههای اجتماعی همچون پزشکان، پرستاران، جامعهشناسان، روانشناسان، خبرنگاران و... باید نقشی در این نظم ارگانیک داشته و از این طریق نخست به شناسایی ابعاد مختلف پرداخته و در ادامه تلاش کنند تا به کاهش پیامدهای ناشی از شیوع این بیماری کمک کنند. بنابراین ضرورت دارد تا در کنار برآوردهای بهداشتی و اقتصادی که امروزه به وجه غالب تحلیلهای ارائه شده تبدیل شده است، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی این همهگیری نیز مورد بررسی قرار گیرد و در ساختارهای ایجاد شده در ستاد ملی مبارزه با کرونا از متخصصان سایر حوزهها نیز استفاده شود. در این بین آنچه بیش از همه دارای اهمیت است، تمرکز بر آن چیزی است که در آینده در ابعاد اجتماعی و فرهنگی جامعه رخ خواهد داد، سبک زندگی، کیفیت زندگی، ارزشها و نگرشها، باورهای مذهبی و موارد اجتماعی دیگر ازجمله متغیرهایی هستند که بررسی و ترسیم آیندهاحتمالی آنها ضروری است تا بتوان پیش از بروز آسیبها و مسائل اجتماعی برای آن چارهای اندیشیده شود. پنهان بودن در نگاه اولیه و سرعت پایین در عین داشتن عمق بالای تغییرات و تحولات اجتماعی در بسیاری مواقع موجب شده است تا مسئولان و برنامهریزان از متغیرهای اجتماعی غفلت کرده و زمانی بر اهمیت آن آگاهی یابند که جبران آنچه پیش آمده است دشوار و گاهی ناممکن باشد.