فصلآشتی با کوچههای غریب
گزارشی از کوچههای فراموش شده و باهویت تهران که قابلیت پیادهراهسازی دارند و کوچههای قدیمی که احیا شدهاند
پریسا امیرقاسمخانی ـ خبرنگار
از چینههای کوتاه و دیوارهای سفالیاش پیداست که در سالهای دورتر خاطرههایش گمشده است. یک کوچه کوتاه، باریک و فراموش شده در زمان، که انگار به اساطیر پیوسته است؛ اما از هر ساکن آن حوالی میپرسی، کوچه را میشناسد و با آن صدها خاطره دارند. هنوز هم وقتی میخواهند آدرس دقیقی بدهند نام کوچه را خیلی وقتها با عنوان آشتیکنان بر زبان میآورند. انگار یکجورهایی دوستش دارد. کم نیستند از این کوچهها در تهران امروز که هنوز زندهاند و نفس میکشند. برخی از آنها حال و هوایی نو پیدا کردهاند و پاتوقی شدهاند برای مردم. برخی دیگر اما تنشان رنجور شده ولی با چند اقدام کوچک، میتوانند دوباره جانی تازه بگیرند؛ کافی است دستی به سر و گوششان کشیده شود. باور کنید در بعضی از محلهها، خود ساکنان هم راضی هستند تا هزینههای بازسازی و ایجاد پاتوقهای فرهنگی و هنری راخودشان بپردازند تا هم کوچه احیا شود و هم اگر آسیب اجتماعی گریبان آنجا و محله را گرفته، رفع شود. گویا یک اتفاق خوشایند اجتماعی مانند نمایشگاه نقاشی، موسیقی یا کافه لازم است تا اینگونه کوچهها دوباره احیا شده و به یک پیادهراه و عرصه عمومی کوچکی تبدیل شوند. برخی از این کوچهها مانند کوچه واقع در خیابان عسگریان در محله حصار بوعلی یا لولاگر در نوفل لوشاتو امروز به یک عرصه عمومی و پیادهراه تبدیل شدهاند و حضور پر رنگ مردم و برگزاری انواع نمایشگاههای هنری در آنها نشان از انتخاب درست کوچهها بهعنوان پیادهراه دارد. در این گزارش برخی دیگر از کوچههای فراموش شده و با هویت تهران که قابلیت پیادهراه دارند. یا کوچههای احیا شده را آوردهایم. اینها فقط تعدادی از کوچههای دوستی تهران هستند و در بافت مرکزی و تاریخی تهران صدها نمونه از آنها وجود دارد. در اینباره با کارشناسان مرتبط نیز گفتوگو کردهایم. گفتنی است، معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران مشغول بررسی این کوچهها برای تبدیل به فضای همگانی است.
کوچه ارامنه
حوالی کوچه شهید محمودی در 10متری ارامنه محله نظامآباد، کوچهای است که 2خیابان بالا و پایین را به هم وصل میکند. این کوچه آنقدر باریک است که موتور هم نمیتواند از آن عبور کند. مشکل آنجاست که اهالی محترم ارامنه میگویند کوچه گاهی محل بزهکاری و زورگیری میشود.جان دادن به این کوچه یعنی امن کردن محل. البته از این دست کوچهها با کمی عرض بیشتر در این محدوده زیاد وجود دارد.
کوچه گلیخ
کوچه دوستی ایران و ایتالیا با پرچمهای رنگی 2کشور و بهنام کوچه گلیخ پس از بلوار شهید اندرزگو واقع شده است. این کوچه از یک طرف به باغ و خانه سفارت ایتالیا واز طرف دیگر به خیابان فرمانیه میرسد. کوچه بهعلت همجواری با باغ و خانه سفارت ایتالیا و وجود مغازهها و کافههای فراوان در اطراف و حضور مردم در بلوار اندرزگو میتواند مکان خوبی برای پیادهراهسازی باشد و بهعنوان کوچه دوستی ایران و ایتالیا، مرکزی برای عرضه فرهنگ و آداب و رسوم 2کشور باشد. به علاوه پیادهراهسازی کوچه از برخی آسیبهای اجتماعی در بلوار اندرزگو و حضور سواره میکاهد و محل خوبی برای زیست شبانه است که میتواند به درآمد پایدار شهری نیز کمک کند.
کوچه لب خط
در شمال محله خلیجفارس شمالی و چسبیده به خطوط ریلی تهران-تبریز، کوچه بلفکه جنوبی یکی از واجبترین جاهایی است که باید سر و سامان پیدا کند؛ حتی زودتر از اجرای طرح نیلوفری که براساس آن قرار است اراضی روسطحی خطوطی که به زیرزمین رفتهاند، ساماندهی شود. اینجا کوچهای است که میتواند اهالی شهرکهای سینا، خلیجفارس و فربت را از وضعیت ناامن فعلی نجات دهد.
کوچه سینما آسیا
کوچهای در خیابان ولیعصر بالاتر از سهراه جمهوری؛ جایی که شاید خیلیها از کنارش رد شده باشند و اصلا توجه نکرده باشند که اینجا کوچهای بسیار کوتاه است که پشت آن فضایی دنج و محصور بین 3ساختمان وجود دارد و جان میدهد برای ایجاد یک کافه یا گالری.
کوچه درست پشت سینما آسیا قرار گرفته و در جوار پاساژ دیباست. احیای این کوچه میتواند به وضعیت فضای ناامن شبانه آنجا بسیار کمک کند و حتی عاملی برای افزایش ایمنی ساختمانهای اطراف باشد.
کوچه مسجد
در محله سوهانک تهران یک خیابان سربالایی است که به کوچهای بهنام مسجد منتهی میشود. اطراف کوچه خانههایی با نمای کاهگلی و در و پنجرههای هلالی دیده میشود و سمت شمالی، امامزاده محله است که در حیاط کوچک آن قدیمیترین و نخستین موجود زنده شمیران یعنی درخت هفت چنار نفس میکشد. این کوچه فراموششده میتواند با احیا و پیادهراهسازی به محلی برای حضور مردم و روایت خاطرهها، نمایشگاههای نقاشی، موسیقی و... بدل شود. به علاوه میتوانیم تهران را که زمانی به شهر چنارستان معروف بوده در این کوچه که چنار هزارساله را در خود دارد، زنده کنیم.
کوچه پارک
کوچه پارک واقع در محله ازگل تهران یکی از معدود کوچههایی است که از یک سمت به پارک و از سمت دیگر به باغی پر از درختان سبز منتهی میشود. در این کوچه مردم میتوانند تهران را در لابهلای شاخ و برگ درختان و صدای انواع پرندههایی که امروز در تهران گم شدهاند مانند بلبل،سار و... پیدا کنند. این کوچه کوتاه برای تهرانیها مملو از خاطره است و میتواند با پیادهراهسازی به محلی برای حضور مردم بدل شود. مردمی که بهدنبال خاطرات کوچه باغیهای تهران قدیم هستند و برایشان دیدن گونههای مختلف پرندگان ایجاد آرامش و نشاط میکند.
کوچه سبز
در محله اراج درست در مرکز محله و بافت قدیمی کوچهای است که به کوچه سبز شهرت دارد. سمت شمالی کوچه، دیواری کوتاه و کاهگلی است. بافت سنگچین دیوار، نشان از یک باغ قدیمی دارد. این دیوار در واقع متعلق به قدیمیترین باغ اراج است که امروز رو به ویرانی است، ولی مردم از آن خاطرات بیشمار دارند. باغ توسط مدیریت شهری تملک شده است و قرار است به پارک تبدیل شود. کوچه سبز کنار پارک میتواند بهعنوان یک پیادهراه برای حضور مردم و برگزاری انواع جشنوارهها، برای آشنایی با فرهنگ و آداب رسوم تهرانیها باشد.
کوچه رودخانه
در سربالایی دارآباد رودخانهای است که هنوز از کوههای شمیران نشات میگیرد و کنار آن کوچهای است که به کوچه رودخانه شهرت دارد. این کوچه عریض و بزرگ هماکنون خالی مانده و محلی برای حضور سواره است؛ درحالیکه با پیادهراهسازی ضمن نزدیکی تهرانیها به طبیعت و رودخانه میتواند یادآور خاطراتی برای مردم باشد که روزگاری کنار رودخانههای تهران اوقات فراغت خود را سپری میکردند. ایجاد کافههای چوبی هماهنگی خاصی میتواند با کوچه داشته باشد. همچنین پیادهراهسازی کوچه، بر امنیت محله میافزاید.
در طرح تفصیلی کوچههای پرخاطره دیده نشدند
|علیرضا فدوی|کارشناس شهری
مشکل عمده ما در پیادهراهسازی کوچههای تهران، طرح تفصیلی است. ما در طرح تفصیلی پیادهراهسازی کوچههای پرخاطره را لحاظ نکردیم. فقط دیدیم که این کوچههای قدیمی و اغلب پر از خاطره در حال تخریب هستند و برای همین بهعنوان یک زبالهدان به آنها نگاه کردیم و در نهایت ملکهای اطراف کوچه تجمیع شدند؛ درحالیکه بسیاری از این کوچههای فراموش شده هویت فرهنگ و تاریخچه شهر تهران هستند و اگر این کوچهها نباشند دیگر جعفر شهیدی وجود نخواهد داشت که درباره آنها بنویسد. ما میتوانیم به مالکهای کوچه معافیتهای شهرسازی بدهیم. یعنی به صاحب ملک اعلام کنیم اگر کوچه 2متری را حفظ یا احیا کنید، هزینه نوسازی ساختمان پایین میآید یا اجازه داده میشود در کوچه، کافه راهاندازی کنند. چرا کافههای ما باید در خیابانهای اصلی باشند؟ چرا کافهها داخل کوچههای فرعی که مردم از آنها خاطره دارند شکل نمیگیرند؟ چون در طرح تفصیلی، کافه باید جایی باشد که هر سیمتر فضا یک پارکینگ داشته باشد و این یعنی حکومت سواره بر پیاده... درحالیکه در پیادهراهسازی کوچههای پر خاطره، آنچه اولویت دارد، پیادهها هستند.
حس تعلق و امنیت به جای 500کیلومتر پیادهراهسازی
|مهدی معینی|
کارشناس شهری
حدود 4دهه قبل کوچهها به هم وصل بودند، ولی امروز با ساختن بزرگراهها، خیابانها و... کوچهها مغفول مانده یا به بنبست رسیدهاند. کوچههایی که زمانی مرکز حضور مردم بودند و پاتوق محلی بهشمار میرفتند. سؤالی که باید از خودمان بپرسیم این است که در توسعه پیادهراهها کیلومتر مهم است یا کیفیت؟ در خبرها میخوانیم قرار است در تهران 500کیلومتر پیادهراهسازی کنند، ولی از کیفیت این 500کیلومتر حرفی زده نمیشود. کیفیتی که میتواند از هویت، خاطرات و... همین کوچههای از یاد رفته تهران نشات گیرد. ما اگر بعضی نقاط تهران را هم از جنس طلا کنیم، باز مردم نمیآیند. در پیادهراه مردم باید احساس امنیت، آرامش، حس تعلق و مکث داشته باشند. برای پیادهراهسازی باید آنقدر آن مکان را تقویت کنیم که مردم تمایل داشته باشند در آن حضور پیدا کنند. نگاه ما به پیادهراهسازی باید کیفی باشد نه کمی... بهعنوان مثال چرا ما میخواهیم در لالهزار پیادهروی کنیم؟ چون لالهزار برای مردم تهران نوستالژی دارد؛ ولی اکنون کیفیت پیادهراههای ما مطلوب نیست. در پیادهراههای رم، بارسلون، لندن، میلان و پاریس میل به راه رفتن وجود دارد، چون پیادهراهها با مردم حرف میزنند. ولی در تهران پیادهراهها به مردم پرخاش میکنند.