حسین ایمانی جاجرمی ـ جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران
از زمان فراگیری بحران کرونا در کشور، در دانشگاه تهران جلسات متعددی با موضوع آسیبهایی که این بحران به کارگران غیررسمی، معتادان، دستفروشان و گروههای کمدرآمد وارد کرده، برگزار کردیم. جمعبندی مباحث این بود این گروهها در سیاستگذاریهای دولت در مقابله با کرونا دیده نشدهاند، بنابراین هشدار دادیم که با این روند ممکن است فقر تشدید شود و پیامدهای اجتماعی آن کشور را دچار مشکل کند. این آسیبشناسی از طریق دکتر نیلی به رئیسجمهوری هم منتقل شد. میدانم دانشگاههای دیگر هم در این زمینه فعال بودهاند و هشدارهایی به دولت و بهطور کلی دستگاه سیاستگذاری کشور، دادهاند و طبعاً انتظار این است که دولت به این هشدارها توجه کند.
اصولا در بحرانهای فراگیری مانند کرونا دو مدل مواجهه با این مسائل در دنیا مشاهده میشود؛ یک مدل مربوط به کشورهای دارای اقتصاد سرمایهداری همچون آمریکاست. دراین کشورها همه شرایط را پذیرفتهاند و تعارف ندارند. میدانند سیستم اقتصادی مبتنی بر سرمایهداری است و کسانی که نیروی کار استخدام میکنند، شرکتهای خصوصی هستند. وقتی این شرکتها درآمد نداشته باشند، مجبورند نیروهایشان را تعدیل کنند.
مدل مواجهه دوم مربوط به کشورهای دارای نظام تامین اجتماعی و رفاهی قدرتمند است. کشورهایی همچون سوئد و یا سایر کشورهای حوزه اسکاندیناوی؛ در این کشورها نظام تامین اجتماعی به اندازهای قدرت دارد که افراد از بیکاری ترسی ندارند چون درصورت بیکاری، تحت پوشش خدمات تامین اجتماعی و رفاهی قرار میگیرند؛ در این سیستم یک سطح حداقلی از درآمد برای همه شهروندان تعریف شده که اجازه نمیدهد هیچکس حتی درصورت بیکاری، بدون درآمد بماند و به طبقه تهیدست سقوط کند.
مشکل ما در ایران این است که نه اقتصادمان مبتنی بر سرمایهداری است، نه نظام تامین اجتماعی آنچنان قوی برای حمایت از بیکاران و گروههای آسیبپذیر داریم. بخش عمده کارفرمایان ما دولتی هستند، از آنها و حتی از کارفرمایان بخش خصوصی، این انتظار وجود دارد که در تعدیل نیرو یا هر سیاست دیگری برای عبور از بحران کرونا اتخاذ کردهاند، مسئولیت اجتماعی خود را فراموش نکنند و به سرنوشت کارکنان خود حساس باشند.
حداقل باید نوعی هماهنگی با دستگاههای حمایتی و سیستم تامین اجتماعی انجام دهند که افراد پس از بیکاری، تا عبور از بحران و پیدا کردن شغل جدید، حداقلی از درآمد را داشته باشند. سیاستگذاران باید این را بدانند که اگر این مسائل رعایت نشود، پیامدهای جدی همچون شورش گرسنگان ممکن است گریبانگیر کشور و نظام حکمرانی شود.
یک نکته مهم دیگر این است که جامعهشناسان در ایران اساسا در فرایند تصمیمسازی و سیاستگذاری کرونا غایبند. برخورد با مسائل اجتماعی در سیستم دولتی ما عمدتا اداری است.
به این معنا که مثلا کمیتهای تحت عنوان کمیته اجتماعی وجود دارد اما اعضای آن همان بروکراتهای دولتی هستند که نوعا بینش جامعهشناسی قدرتمندی ندارند. بهترین مدل این است که نه فقط متخصص علوم اجتماعی که حتی نماینده اجتماعات و گروههای تحتتأثیر هم در فرایند تصمیمگیری حضور داشته باشند.
برای مثال وقتی بحثهای مربوط به بنگاههای اقتصادی در جریان است، باید نماینده کارگران و کارفرمایان نیز در جلسات حاضر باشند تا بهطور کامل درخصوص پیامدها و آثار همه تصمیمات بحث و تبادل نظر و در نهایت برای جبران و تسکین و ترمیم پیامدها بسته ارائه شود. وقتی قابل پیشبینی است که با یک تصمیم تعدیل نیرویی اتفاق خواهد افتاد، باید روشن شود راههای جبران و ترمیم اثربخش این داستان به چه شکل است و این راهکارها با چه سازوکاری باید اجرا شود. در غیراین صورت، با تعدیل نیرو، افراد به دنیای تهیدستان سقوط میکنند و این مسئله سبب تشدید بحرانهای شهری و پیرامون شهری خواهد شد و نهایتا ممکن است اوضاع از کنترل خارج شود.
دو شنبه 12 خرداد 1399
کد مطلب :
101787
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0R9j3
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved