جهنمی به نام مالچ
حسین آخانی _ استاد دانشگاه تهران
دستگاههای مالچپاشی در 2 منطقه شهریاری و ابوزیدآباد کاشان در کویر مرکزی ایران بهرغم اعلام توقف مالچپاشی از سوی سازمان جنگلها و مراتع مشغول کار هستند. دیدن صحنههای مالچپاشی تصویری از جهنم در ذهن انسان ثبت میکند. بوی بد مالچ فضا را پر میکند. قیر همه جا پاشیده میشود و دردناک آن است که منطقه انتخاب شده برای مالچپاشی از پوشش گیاهی بسیار غنی برخوردار است. میلیونها گیاه یکساله که به مدد بارندگیهای اخیر در منطقه روییدهاند و پوشش انبوه گیاهان درختچهای تاغ، اکمبیل و گونههای ریزودار گندمیان نیز در بعضی مناطق مالچپاشی شده تا ۷۰ درصد میرسد.
نخست- مشاهده کشتار بیرحمانه گیاهان بومی به خصوص گیاهان چهار کربنه از جنسهای اویارسلام، استپاگروستیس، تاغ و اسکمبیل و اشنیان، نشان میدهد اشخاصی که این مناطق را برای مالچپاشی انتخاب کردهاند، فاقد دانش هستند و مکانیابی آنها نیز با هدف هزینهتراشی بیهوده صورت گرفته است. اغلب گونهها در گستره ایرانی - تورانی نهتنها ارزش بالای ژنتیکی و تنوعزیستی دارند و باید حفظ شوند که در حال تثبیت خاک و جلوگیری از ریزگرد هم هستند. پس نمیتوان باور کرد مجریان این پروژه حسننیت دارند یا از دانش بیابان و مسائل آن برخوردارند، بلکه ریزگردها را بهانه کاسبی خود کردهاند؛ بودجهای که به غلط و از روی ناآگاهی و اطلاعات نادرست افراد یا شرکتها برای مالچپاشی تصویب شده است، برای آنکه صرف شود باعث شده هر کجا تپه ماهوری وجود دارد، مالچپاشی شود. با گروه همراه اقدام به اندازهگیری دما با دستگاه مخصوص لیزری کردیم که نتایج وحشتناک بود. دمای هوا در ارتفاع 2 متری از سطح زمین حدود ۲۵ درجه بود اما دمای مالچ بین ۶۵ تا ۷۹ درجه متغیر بود. اختلاف دمای زمین مالچپاشی شده با ماسههای مجاور نیز بین ۵ تا ۲۰ درجه بود.
دوم- چندی پیش ۳۰ تن از محققان دانشگاهها و تعدادی از موسسات پژوهشی وزارت جهاد کشاورزی در نامهای خطاب به وزیر جهاد کشاورزی خواستار توقف مالچپاشی شدند. سازمان جنگلها و مراتع نیز توقف مالچپاشی را به شرط حفظ تبصره تعهدات سال ۹۸ پذیرفت و احتمالا آنچه در روز پنجشنبه گذشته در ابوزیدآباد کاشان به وقوع پیوسته همان تعهدات است. مدیران سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری بهرغم آنکه متوجه زیانهای مالچ هستند اما دلشان نمیخواهد آنچه براساس دادن اطلاعات نادرست به دستگاههای بودجهای کشور تصویب شده را بازگردانند و میخواهند تا آخرین قران این بودجه را حتی به قیمت آسیب جدی به کشور هزینه کنند. آیا چنین دیدگاهی در وضعیت بحرانی فعلی حیف و میل کردن بیتالمال نیست؟ آیا درست کردن جهنم در زیباترین و غنیترین اکوسیستمهای کشور ضدیت با دهها قانون به خصوص اصل ۵۰ قانون اساسی نیست؟
دیگر- اخیرا سازمان جنگلها از محققان، شرکتها و دانشگاهها خواسته، طرحهای خود را در مورد جایگزین مالچ نفتی ارائه کنند، اما متوجه نیست که موضوع اصلا نوع مالچ نیست. بسیاری از مناطقی که در 2 سال اخیر در خوزستان و دیگر مناطق، مالچپاشی شدند، اصلا مشکل ریزگرد نداشتند. اکوسیستم ماسهای به دلیل ماهیت دانه درشت بودن، جزو موارد بسیار استثنا در ریزگرد است که شاید وسعت آن به هزار هکتار هم نرسد و خطری هم برای ساکنان این مناطق ندارد. مشاورانی که ۵۸ هزار هکتار اراضی ماسهای را برای مالچپاشی انتخاب کردهاند بدون تحقیق و بررسی دقیق دست به این کار زدهاند و باید بازخواست، بازرسی دقیق و پیگرد قانونی شوند. بسیاری از مناطق ماسهای کشور بهراحتی با همکاری جوامع محلی و کنترل چرای دام و کاهش فشار قابل تثبیت است و دولتی که مدعی کمک به مردم است نباید فریب دادهسازیهای مشاورانی را که نانشان در مالچپاشی است، بخورد. اگر نیمی از بودجه مالچ را به مردم محلی میدادند و از آنها میخواستند در قرق مناطق حساس با سازمان جنگلها و مراتع همکاری کنند، اندک مناطقی که ماسهها ممکن بود به روستاها و مناطق شهری آسیب بزند بهراحتی قابل تثبیت بود.
نتیجه- وزیر جهاد کشاورزی باید به سرعت کمیته بیطرف بررسی خطاهای صورت گرفته در سطح مدیریتی، کارشناسی و مشاورهای تشکیل دهد و از ادامه هزینهتراشی در شرایط اقتصاد مقاومتی و تحریم جلوگیری کند. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری نیز کارشناسان و جنگلبانان صدیقی دارد که بدنام شدن و تضعیف آن سازمان با بهکارگیری سیاستهای نابخردانه منجر به گستاخ شدن زمینخوارها و دشمنان منابع طبیعی کشور میشود. وقتی مردم مشاهده کنند این سازمان با بودجه دولتی در روزهای گرم سال گیاهکُشی میکند، چگونه میتوانند مقابل آتشافروزان در جنگلها و مراتع بایستند؟