بازخوانی خرمشهر امروز
فاصله طولانی آزادی تا آبادی
خرمشهریها دوست دارند با رفع مشکلات و بیکاری در همین شهر بمانند، شهری که میراث پدرانشان از روزهای مقاومت و ایثار است
فاطمه عباسی - خبرنگار
در میان آمارها، هنوز خرمشهر جزو 20 شهر اول دارای نرخ بیکاری بالا در کشور است. شهری بندری در مرز مشترک ایران و عراق که هنوز بعد از گذشت 4 دهه از اشغال دشمن و آزادسازی آن به رسم هر ساله در سالروز آزادسازی نامش بر سر زبانها مینشیند، اما دوباره به فراموشی سپرده میشود. گرچه مردم خرمشهر از سالهای پایانی دهه 60 به دنبال بازسازی شهر خرم خود بودند، اما در این مدت روند بازسازی همواره مورد انتقاد آنها بوده است و خرمشهریها هنوز خرمی گذشته شهر را به دست نیاوردهاند.
تابلو «خرمشهر؛ دیار دریادلان» خوشامد میگوید. شهر از بالای پل قدیمی پیداست. ساختمانهای تخت و یک طبقه، نخلستانها و کارون. نشانههای جنگ و 578 روز اشغال هنوز بر چهره شهر دیده میشود.
شهروند بیگلایهای در کوچه و بازار شهر نیست. در کوچهها هنوز جای برخی خانهها خالی است؛ خانههایی که تخریب شد، اما ساخته نشد و آب هنوز شور است. بخشی از شهر گاز ندارد و بیکاری و فقر معضل بزرگ جوانان به حساب میآید. خیلی از مردها دست زن و بچه را گرفتهاند و رفتهاند جایی که آب باشد و نان. مهاجرت از این خاک گرمسیری که روزگاری نه چندان دور «عروس شهرهای خوزستان» نام داشت، رویه بسیاری از مردم خرمشهر شده است.
عبدالله سلیمانی از شهروندان قدیمی خرمشهر است و سالهاست روی تاکسی کار میکند. از کسانی است که در آزادسازی خرمشهر بوده، در همین شهر ازدواج کرده و بچهدار شده، اما حالا میخواهد از این شهر برود: «در خرمشهر کار نیست، کار که نباشد ترقی هم نیست. بیشتر مردم رفتند یزد و اصفهان برای کار. آنجا حداقل حقوق و بیمه دارند. ما و بچههایمان در این شهر آینده نداریم. بعد از جنگ شهر جوری آسیب دید که نتوانست بلند شود.»
پسر بزرگش با مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی بیکار است و یک دختر دانشجو دارد. با تهلهجه عربی میگوید: «منطقه آزاد اروند که راه افتاد وعدههای زیادی به ما برای اشتغال دادند، اما بیشتر کسانی که در سازمان منطقه آزاد استخدام شدند ،غیربومی بودند. از کرمانشاه، لرستان و شهرهای دیگر آمدند و در این منطقه مشغول به کار شدند. حالا خیلی از جوانهای محله ما یا دستفروشی میکنند یا کارگری که امسال با وجود کرونا خیلیهایشان هم بیکار شدهاند.»
محمدرضا عیسیپور از همان جوانانی است که عبدالله دربارهشان حرف میزند. گرافیک خوانده و عضو انجمن هنرهای نمایشی است، اما از ساعت 6 صبح در دکهای آهنی که کولر ندارد، فتوکپی میگیرد تا بتواند خرج دانشگاهش را بدهد: «کار فرهنگی در این شهر درآمد ندارد. من 4 سال تئاتر کار کردم و دلم میخواست این رشته را ادامه دهم، اما با این کارها نمیشود زندگی کرد. خرمشهر ظرفیتهای زیادی دارد؛ بندر، فرودگاه، راه ریلی و منطقه آزاد که هر کدام از اینها برای آبادانی یک شهر کافی است، اما هیچ کدام نتوانسته به مردم خرمشهر کمک کند. نمیدانم تا چه زمانی مردم این شهر باید تاوان جنگ را بدهند.»
او معتقد است که دولت باید از کارآفرینان و صاحبان مشاغل حمایت کند تا فرصتهای شغلی برای جوانان این شهر فراهم شود: «بیکاری آسیبهای زیادی دارد. خیلیها نمیتوانند تحمل کنند. به اعتیاد و سرقت روی میآورند و به خودشان و دیگران آسیب میزنند و در نهایت امنیت شهر را از بین میبرند. باید جلو این آسیبها را با ایجاد اشتغال گرفت.»
مردم خرمشهر کار میخواهند
کریم مرد روزهای جنگ است. در خرمشهر به دنیا آمده، بزرگ شده و با چشمان خود اشغال شدن این شهر را دیده. در همین جنگ جانباز شده و حالا با موهایی سپید و کمری خمیده برای امرار معاش خود و بچههایش در میدان راهآهن دستفروشی میکند: «سیمای واقعی خرمشهر، چهره شهری نیست که سوم خرداد هر سال برای چند دقیقه از شبکههای رنگارنگ تلویزیون نشان میدهند. باید شهر را قبل از جنگ میدیدید؛ آبادانیاش زبانزد بود.» او برای بچهها گریه میکند. دستمال بزرگی روی سر و چشم میکشد و عرق و اشک را پاک میکند: «جوان و سالم بودم، اما بعد از مجروح شدن، همهجور درد به سراغم آمد. خدا را شکر. در هر صورت ما برای کشورمان رفتیم و جنگیدیم. اما شما از زبان ما به مسئولان بگویید که مردم خرمشهر کار میخواهند. آب آشامیدنی سالم و بهداشتی میخواهند. سرپناه میخواهند. رونق و شکوفایی شهر و دیارشان را طلب میکنند. امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی مناسب میخواهند.»
عدنان 18 ساله در کنار پیرمرد، بساط سی.دیفروشی دارد. درس را رها کرده تا کمک خرج پدر باشد. میگوید: «تا چند ماه پیش در کارگاه مصالح ساختمانی کار میکردیم. باید هر روز هزار بلوک سیمانی میساختم تا 50 هزار تومان گیرم بیاید. کار طاقتفرسایی بود، اما از بیکاری بهتر بود. بعد از اینکه کرونا آمد عذرم را خواستند. گفتند وضع اقتصادی خراب است و پولی ندارند که به کارگر بدهند.»
بساطش را مرتب میکند و میگوید: «دستفروشی هم کار است دیگر. حقوقش چندان فرقی با کارگری ندارد، اما دیگر کسی نیست که بگوید از فردا نیا سرکار.»
فرصتهای شغلی در اختیار غیر بومیها
معاون سیاسی فرماندار خرمشهر، مهمترین عامل بیکاری در این شهر را از بین رفتن زیرساختها بعد از جنگ میداند و میگوید: «علت اصلی نارضایتی مردم این است که خرمشهر فعلی را با شهری که پیش از جنگ میشناختند مقایسه میکنند. خرمشهر در گذشته یکی از بزرگترین و مجهزترین بندرهای ایران و خاورمیانه بود و حتی از تهران برای کار به این شهر میآمدند، اما با شروع جنگ تحمیلی و بعد از اشغال شهر توسط نیروهای بعثی، تمامی زیرساختهای شهر نابود شد و تا به امروز با وجود هزینههای زیادی که برای عمران و آبادانی شده، خرمشهر دیگر مانند گذشته نشد.»
احمد زابلی تاکید میکند وضعیت بد اقتصادی کشور، تحریمها و حالا کرونا تاثیر زیادی بر بالا رفتن آمار بیکاری در این شهر داشته است و بدون دادن آمار میافزاید: «بندر، تاسیسات دریایی و مجموعه مناطق نفتخیز حوزه آزادگان که در محدوده شهرستان خرمشهر قرار دارند، توانسته بودند بخشی از بار اشتغال در این منطقه را به دوش بکشند و کمی از مشکل بیکاری را حل کنند، اما حالا با توجه به اینکه در شرایط اقتصادی فعلی فروش نفت پایین آمده و 17 دکل نفتی در خوزستان تعطیل شده است و تبادل کالایی از بندر به دلیل تحریمها صورت نمیگیرد، تعداد زیادی از مردم شغلشان را از دست دادهاند و بیکاری افزایش یافته است. حتی مرز شلمچه که محل تبادل تجاری ما با عراق بود و تعداد قابل توجهی بازرگان و کارگر در آنجا مشغول کار بودند، اکنون به خاطر شیوع کرونا به حالت تعطیل در آمده و افراد زیادی بیکار شدهاند.»
زابلی با قبول این موضوع که فرصتهای شغلی به وجود آمده در خرمشهر در اختیار نیروهای غیربومی قرار میگیرد و این یکی از علل بیکاری افراد بومی است، توضیح میدهد که پروتکلهای استخدامی شرکتهای بزرگ مانند شرکتهای نفتی در منطقه بر اساس دستورالعملهایی است که در وزارتخانهها تدوین میشود. بنابراین استخدامها به صورت سراسری انجام میشود، اما نیروهای غیربومی را هم جذب میکنند. او میگوید: «باید در این قانون اندکی تغییر ایجاد شود و اولویت استخدام با افراد بومی باشد. ما از بعضی شرکتها خواستیم که این مورد را لحاظ کنند و افراد بومی را به کار بگیرند و روی آن پافشاری میکنیم تا این مشکل حل شود.»
معاون فرماندار خرمشهر یکی از راهکارهای پایین آوردن آمار بیکاری در این شهر را استفاده از بندر برای حمل و نقل کالای ملوانی عنوان میکند و میگوید: «در بندر آبادان و اروندکنار اکنون حمل کالای ملوانی یا همراه مسافر صورت میگیرد، اما در بندر خرمشهر هنوز این امکان به وجود نیامده است. دولت باید زیرساختهای حمل کالای همراه مسافر را در بندر این شهر نیز ایجاد کند، چراکه با این کار تعداد قابل توجهی شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد شد و تعداد زیادی بازرگان و ترخیصکار مشغول به فعالیت میشوند. مردم هم میتوانند این کالاها را با قیمت مناسبتری از این بندر خریداری کنند. ما پیگیر این موضوع هستیم و امیدواریم بهزودی محقق شود.»
خرمشهر آزاد شد، آباد نه
فرهاد دربندی کارمند یکی از ادارات وابسته به شهرداری است و 4 سال دیگر بازنشسته میشود. او که دل پری از وضعیت نابسامان شهر دارد میگوید: «بعد از جنگ ترکیب شهر به هم خورد. این زمینهای خالی در کوچهها قبلاً خانه بود. مردم اینجا زندگی میکردند. جنگ باعث مهاجرت آنها شد. برای بازسازی هم اگر خانهای با خاک یکسان شده بود، صددرصد تخریب بهحساب آمد، اما خانههایی که 20 سال عمر داشتند و 8 سال هم در جنگ لرزیدند ولی دیواری داشتند، درصد تخریب کمتر و وام کمتری گرفتند، در حالی که آنها را هم دیگر نمیشد بازسازی کرد.»
جای گلولهها هنوز روی تن شهر زنده است و زخمهای کهنه این شهر هنوز که هنوز است از پس تمام دولتهایی که آمده و رفتهاند، التیام نیافته. دربندی میگوید: «در همین خیابانی که ما زندگی میکنیم نمای بیرونی چند خانه را با سرامیک نوسازی کردهاند، اما دیوارهای ترکخورده و سوراخسوراخ از کناره آن معلوم است. مثل خیابان مسجد جامع که یک دیوار کشیدهاند و همه خرابیهای شهر پشتش پیداست. هر سال هم مسئولان برای سالگرد آزادی خرمشهر مستقیم میآیند به همین خیابان و بدون دیدن چهره واقعی شهر میروند تا سال دیگر.»
اما ساختمانها تنها درد این شهر نیست. زبالههای انباشتهشده در کوچهها، آسفالتهای خراب و آبهایی که به علت نبود فاضلاب در خیابانها جمع میشوند هم تناسبی با اسم شهر ندارند. در محله کوت شیخ، زینب برای گذران زندگی عروسکهای پارچهای درست میکند و میفروشد. میگوید: «ما در شهری زندگی میکنیم که در کنار 3 رودخانه است، اما آب شیرین را باید بخریم. شبها هم برق نداریم و باران که بیاید از خانه هم نمیتوانیم خارج شویم، چون همه خیابانها را آب میگیرد و رفت و آمد سخت میشود.»
او که 2 دختر چهار و هشتساله دارد از انبوه زبالههایی میگوید که در خیابانهای این محله روی هم تلنبار شده و دیر به دیر جمع میشود: «نمی گذارم بچههایم در کوچه بازی کنند. آلودگی زبالههایی که در کوچهها جمع شده ممکن است آنها را بیمار کند.»
خرمشهر یا محمره
این روزها نام شهردار خرمشهر در فضای مجازی پیچیده است. داود دارابی در بیانیهای که به مناسبت سوم خرداد و روز آزادسازی خرمشهر در صفحه شخصیاش منتشر کرده، خرمشهر را محمره خوانده و این موضوع با واکنش تند کاربران روبهرو شده است، چراکه محمره نام عربی شهر است و این شهر در گذشته به این نام شهرت داشت. شهردار پیش از آنکه درباره خرابیهای شهر بگوید، برای رفع سوءتفاهم توضیح میدهد که آوردن نام محمره به جای خرمشهر اشتباهی سهوی بوده و میگوید: «در متن فارسی نام شهر خرمشهر ذکر شده، اما روابط عمومی سازمان برای ترجمه متن به عربی به اشتباه نام شهر را محمره نگاشته است که البته اصلاح شد. دلیلش هم این است که هنوز اهالی خرمشهر در زبان عربی به خرمشهر «محمره» میگویند و این نام مصطلح است. اما بعضی برای تخریب و تفرقه میان اقوام به این اشتباه دامن زدند و آن را بزرگ کردند.»
بودجه کافی برای ساخت شهر نیست
شهردار خرمشهر در ادامه از پروژههایی میگوید که برای بهبود اوضاع شهر کلید خورده و در حال تکمیل است: «پروژههای ما در شهرداری در 2 قسمت ساحل کارون و محلههای کمبرخوردار تقسیم شده است. هم در قسمت شمال و هم قسمت جنوب کارون 4 پروژه ساحلسازی با اعتبار 40 میلیارد تومان در حال انجام است و تاکنون 500 متر از این مسیر به طور کامل افتتاح شده و مردم میتوانند از این فضا استفاده کنند. همچنین محلههای محروم در شهر نیز با انجام طرحهای نوسازی در حال ساماندهی هستند. مثلا محله 90 هکتاری یکی از محلاتی بود که مردم سالهای سال از فضای نامناسب آن رنج میبردند. این محله اکنون در طرح زیرسازی و آسفالت قرار گرفت و بوستانها و پارکهای آن بازسای و تکمیل شد. محلات دیگر شهر نیز به همین ترتیب در طرح بازسازی قرار دارند و به مرور هم ساختمانها بازسازی میشوند و هم خیابانها دوباره آسفالت خواهد شد. در همه این پروژهها نیز از نیروهای بومی استفاده میشود تا فرصتهای شغلی برای مردم شهر به وجود بیاید.» دارابی گلایه مردم از وضعیت شهر را قبول دارد و توضیح میدهد: «خرمشهر به لحاظ بضاعت مالی، شهر برخورداری نیست و تعداد زیادی از مردم این شهر نمیتوانند عوارض پرداخت کنند. ما هم در مجموعه شهرداری فقط میتوانیم در چارچوب بودجهای که داریم فعالیت کنیم که با توجه به محرومیتها، بودجه برای ساخت شهر کافی نیست. قبول دارم که با وجود کارهای زیاد انجامشده در این شهر، هنوز خیلی از محلهها نیازمند ساماندهی و تکمیل شبکه فاضلاب و روکش آسفالت و ساخت محل دپوی زباله هستند. لازم است که همه دستگاهها و ادارات با هماهنگی بیشتری کار کنند تا وضعیت شهر تغییر کند.»
پل قدیمی، آبادان را به خرمشهر وصل میکند. به بندرشهری که روزگاری بزرگترین بندر تجاری ایران بوده و کشتیها خسته از سفر در کناره آن پهلو میگرفتند و حالا در گوشهای مهجور به کارون چشم دوخته است. جوانان این شهر در انتظار تغییر، روز را شب میکنند و امیدوارند بتوانند بمانند و در همین شهر پیر شوند. شهری که میراث پدرانشان از روزهای مقاومت و ایثار است.
سوءمدیریتها؛ عامل بیکاری
عبدالله سامری، نماینده خرمشهر در مجلس، در گفتوگو با همشهری میگوید که آمار دقیقی از وضعیت بیکاری در این شهر وجود ندارد و اضافه میکند: «وضعیت بیکاری در خرمشهر بسیار نگرانکننده است، به طوری که نرخ بیکاری در این شهر 2 تا 3 برابر نرخ کشور است و با وجود داشتن نیروهای انسانی فراوان این امر پذیرفتنی نیست.» او با بیان اینکه خرمشهر فرصتهای شغلی زیادی دارد که غیر بومیها آنها را اشغال کردهاند میگوید: «استان خوزستان همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد. به علت سوءمدیریتها فرصتهای زیادی را در خوزستان، بهخصوص در شهرهای جنوبی و مرکزی استان، از دست دادهایم. یکی از علل بیکاری در این شهرها نیز همین سوءمدیریتهاست. اوضاع ساختاری شهر نیز از لحاظ مختلف مطلوب نیست و با وجود تلاشهایی که در زمینههای مختلف شهری انجام شده، به دلیل کثرت کارهای مانده در خرمشهر، این تلاشها نتیجه مطلوب نداشته است.» سامری اضافه میکند: «باید قانونی برای بهکارگیری نیروهای بومی در منطقه وضع شود تا جوانان خرمشهری دیگر مجبور نباشند برای کار به عسلویه، ماهشهر و یزد بروند و در شهر و بندر خودشان کار کنند.»
معاون سیاسی فرماندار خرمشهر: تحریمهای نفتی و تعطیلی 17 دکل باعث شده تعداد زیادی از مردم این شهر شغلشان را از دست بدهند
شهردار: خرمشهر به لحاظ بضاعت مالی، شهر برخورداری نیست و تعداد زیادی از مردم این شهر نمیتوانند عوارض پرداخت کنند