شناخت مردم ایران نسبت به فلسطین
درنگی بر کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار»
ابراهیم جعفری ـ مدرس دانشگاه
روزهای پایانی رمضان سالهای اخیر در آستانه روز جهانی قدس، ناخودآگاه نام و یاد شادروان، آیتالله هاشمی رفسنجانی در اذهان تداعی میشود؛ زیرا ایشان بهدلیل اشراف بر مسائل سیاسی جهان و منطقه خاورمیانه؛ بهویژه موضوع فلسطین، سالهای متمادی خطیب نمازجمعه آن روز بودند. همه به یاد دارند که در دوران دفاعمقدس، رژیم بعثی حاکم بر عراق از اوایل رمضان سال ۱۳۶۴ تا روزهای پایانی آنماه شریف، روزها و شبها با بمباران شهرها و ازجمله تهران، آرامش را از مردم سلب کرده بود و ایشان با دعوت از همه اقشار برای یک راهپیمایی گسترده و عظیم در روز قدس آن سال، نقشه شوم دشمن غدار را برای به زانو درآوردن مردم ایران خنثی کرد و... در راستای تجدید خاطره آن مبارز خستگیناپذیر، بر آن شدم تا روند ترجمه کتاب«سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» را با مراجعه به یادداشتهای آن بزرگوار یادآور شده و اشارهای به نامه دکترمحمد مصدق، رهبر نهضت ملی ایران در رابطه با این کتاب داشته باشم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات دوران مبارزه خود، ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین را با این مضمون بیان میکند که در آخرین شماره مکتب تشیع، مقالهای درباره فلسطین نوشته بودم که در آن روزها خیلی مؤثر واقع شده بود؛ زیرا در ایران موضوع فلسطین مطرح و برجسته نبود. هنگام نوشتن آن مقاله، مرحوم آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای، کتاب القضیه الفلسطینیه را که اکرم زعیتر، سفیر وقت اردن در ایران نوشته بود، در اختیار من گذاشت. از آن کتاب در نوشتن مقالهام بهعنوان مرجع استفاده کردم. این کتاب که نحوه شکلگیری رژیم صهیونیستی و آوارگی مردم فلسطین را به تفصیل شرح داده بود، مرا سخت تحتتأثیر قرار داد؛ بهگونهای که ضمن مطالعه بارها گریستم. از آرزوهایم ترجمه این کتاب به زبان فارسی بود. پس از فرار از سربازی در سالهای آغازین دهه۱۳۴۰ خورشیدی، با عزیمت به زادگاهم در منطقه روستایی نوق، زندگی مخفی خود را آغاز کردم. اگرچه میدانستم آنجا نیز از تعقیب ساواک در امان نیستم؛ اما بهترین تصمیمی بود که اتخاذ کردم؛ به این دلیل که پس از چندماه اقامت در آن روستا، کتاب القضیه الفلسطینیه را به فارسی ترجمه کردم. پس از آن با صلاحدید دوستان به قم بازگشتم. کتاب برای چاپ آماده شده بود. از اعتبار خودم برای کاغذ استفاده کردم. قبض پیشفروش هم منتشر کردم که مورد استقبال قرار گرفت. پولی دستم آمد و کتاب را انتشار دادم و خوب هم فروش رفت. نویسنده کتاب، اکرم زعیتر هم که سفیر اردن در ایران بود، ۲هزار نسخه از کتاب را بهحساب اتحادیه عرب خریداری کرد. آن روزها اتحادیه عرب مرکز مبارزه با اسرائیل بود. اردن با ایران هم روابط حسنه داشت. تعدادی را هم در اختیار ما قرار داد که در میان کتابخانهها، علما و آشنایان توزیع کردیم.
کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» تحول بزرگی در شناخت مردم ایران نسبت به مسئله فلسطین ایجاد کرد. قبل از آن فقط یک کتاب ۵۰، ۶۰ صفحهای به نام «خطر جهود» در بازار بود؛ بنابراین انتشار آن بهعنوان یک منبع مهم در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. یکی از عالمان شجاع و دغدغهمند فلسطین که با جریان ملیگرا در ایران تعامل داشت، حاج شیخ مصطفی رهنما بود که بهخاطر علاقه به فلسطین با کارکنان سفارت اردن در ارتباط بود و آقای اکرم زعیتر تعدادی از کتابهایی را که از ما خریده بود، در اختیار ایشان گذاشت تا در محافل روحانی و جاهایی که رفتوآمد دارد، توزیع کند. ایشان آدم شجاعی بود و درحالیکه رژیم پهلوی مطالعه این کتاب را ممنوع کرده بود، هرجا میرفت، آن را پخش میکرد. یک نسخه از کتاب را نیز به دکتر مصدق که در سالهای پس از کودتای ۲۸مرداد در موطن خود احمدآباد تبعید بود، رساند.
دکتر مصدق پس از مطالعه کتاب در ۱۱آذرماه۱۳۴۳ طی نامهای خطاب به شیخ مصطفی رهنما درباره کتاب سرگذشت فلسطین نوشت:« از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشهای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد؛ این است که چک ناقابلی را تقدیم میکنم تا بتوانید از آن بیشتر ابتیاع فرمایید و آن را در معرض استفاده مردم قرار دهید.» گمان میکنم با مبلغ اهدایی دکتر مصدق توانسته بودند 300نسخه خریداری کرده و در دسترس دیگران قرار دهند. برای دکتر مصدق این مسئله خیلی مهم بود. در زمان دربار و شرایطی به آن شکل، چنین کتابی منتشر شد؛ بهخصوص مقدمهاش که متن دکتر مصدق است. با گرامیداشت روز جهانی قدس به روان تابناک آیتالله هاشمی رفسنجانی درود میفرستم و از خداوند متعال تحقق آرمان او را در مورد آزادی فلسطین مسئلت میکنم.