اختلال افسردگی پایدار
سعیده مجیدی ـ روانپزشک
اختلال دیستایمی یا اختلال افسردگی پایدار در دسته اختلالات افسردگی قرار میگیرد، با این تفاوت که شدت آن از اختلال افسردگی اساسی کمتر ولی زمان آن بیشتر است و این بیماران ذکر میکنند که گویا از بدو تولد افسرده بودهاند و به شیوهای مزمن ناشاد و ناخشنودند و احساس لذت در زندگی ندارند.
این اختلال در اغلب موارد، از کودکی یا نوجوانی شروع و در موارد کمتر شایع در سنین میانسالی و سالمندی آغاز میشود. احساس ذهنی افسردگی در این افراد بیشتر از آن چیزی است که توسط دیگران قابل مشاهده باشد، به این معنی که کندی یا بیقراری حرکتی یا افکار خودکشی مشابه آنچه در افسردگی وجود دارد در اینها دیده نمیشود.
معیارهای تشخیصی دیستایمی عبارتند از: خلق افسرده در اغلب اوقات روز و در بیشتر روزها طبق گزارش خود فرد از حالت درونی یا مشاهده توسط دیگران حداقل برای مدت 2سال که همراه با یکی از 2مورد زیر باشد: کاهش اشتها یا پرخوری، بیخوابی یا پرخوابی، کاهش انرژی و خستگی، کاهش اعتماد به نفس، کاهش تمرکز یا مشکل در تصمیمگیری و احساس ناامیدی. بهطور تیپیک افراد با این اختلال، عملکرد اجتماعی باثباتی دارند، هرچند این باثباتی نیز مشروط بهوجود اوضاع معینی است. این افراد، تمام انرژیشان را وقف کارشان میکنند و برای اوقات فراغت و خانواده یا فعالیتهای اجتماعی وقت نمیگذارند که میتواند منجر به اختلافات زناشویی شود. وقف زندگی این افراد بهکار ،در حقیقت یک راه جبرانی و دفاعی برای مبارزه با علائم افسردگی و بیانرژی بودنشان است.
از این افراد بهعنوان «ستون فقرات جامعه» یاد میشود، چراکه بهدلیل قابلیت بالای اطمینان و وجدان کاری زیاد و توجه دقیق و موشکافانه به مسائل، بار زیادی در گردش کارهای بخش دولتی و خصوصی در هر اجتماع بر دوش این افراد است، هرچند خود اغلب اشتغال ذهنی با احساس بیکفایتی و ناشایستگی دارند. اختلال دیستایمی نیز همچون سایر اختلالات طیف افسردگی با روشهای درمانی ازجمله دارو و رواندرمانیهای مختلف قابل درمان است و نباید سودمندی بالقوه این درمانها توسط بیماران انکار شود و این باور که نشانههای بیماری جزئی اجتنابناپذیر از زندگیشان محسوب میشود اشتباه است.