لالهزار خاطرهانگیز احیا میشود
ترانه یلدا _ شهرساز
چندی است اصلاح و سنگفرش پیادهروهای شرقی خیابان لالهزارنو، از خیابان انقلاب به پائین، توسط شهرداری منطقه 12تاریخی تهران در دست انجام است. این کار چشم و حواس خیلی از دوستداران تهران قدیم را متوجه خود کرده است، زیرا لالهزار از دیرباز در دل هر شهروند تهرانی جا داشته است! از زمانی که مشروطهخواهان را بهخود میکشیده، تا دهه 20و 30 که کانون فرهنگی و بعد محل خرید شیکپوشان بوده، تا بعدتر که هر مسافری در تهران به سینماها و کافههایش سری میزده و پیش آقارضا سهیلا باقالیپلو با ماهیچه میل میکرده... تا بعدها که سرتاسرش با لوسترفروشیها در لاله زارنو و الکتریکیها در جنوب خیابان تبدیل به راستهای شد که دیگر از سرزندگی و تفریح و سینما سوت و کور شد.
اما این آشفتگیها همه روح خیابان را خدشهدار نکرد. از ورای لایه لایه خاطرات نگاشته بر لوح بنای خیابان، آن نام یگانه همواره ناظر بر این تغییرات بوده، تا لالهزار دوباره مغناطیس شود.
حال چند روزی است که تخریب محدوده غربی خیابان نیز آغاز شده و پروفایل نهایی خیابان صرفا برای یک خط سواره و تعدادی پهلوگاه حاشیهای است که به معدودی اتومبیل و موتور اختصاص خواهد یافت. لالهزار قرار است پیادهروهای امن داشته باشد و بهسازی لالهزار جنوبی نیز در برنامه هست. و به گفته دوستان، اگر مشکلات و موانع اجازه دهد، نسبت به پیادهراهسازی عرصه جنوبی میدان بهارستان هم اقدام خواهند کرد. تازه، این کارها همه میبایستی 30-20 سال پیش انجام میشد. زمانی که همه دنیا نظیر این پروژههای بهسازی و باززندهسازی و بازآفرینی و ... را برای مراکز شهرهاشان انجام داده بودند.
البته این روزهای شلوغ شاید زمان خوبی برای جر و بحث درمورد آینده خیابان نباشد. اما بعضی هم میگویند که اگر الان تصویر درستی از برنامههای آینده نداشته باشیم، بعدها برای خیلی کارها دیر میشود. واقعیت این است که فعلا فقط یک کفسازی در دست اقدام است و بهسازی هنوز باید نظر همه کاربران، از کسبه تا علاقهمندان به پرسهزنی در مرکز شهر تا هنردوستان و ... را جلب کند؛ و برای گذاشتن هزینه زیاد روی دست شهرداری، بهتر است مرمت و بازسازی فضاهای ساختمانها نیز بهدست همان ذینفعان صورت گیرد تا هم محیط متنوع بماند و برای همه جذاب باشد، هم پروژه سریعتر به نتیجه برسد.
آقای علیرضا تهرانی نماینده ساختمان پلاسکو میگوید: «به شخصه امیدوارم که تمام این منطقه از حدود چهارراه یوسفآباد تا بهارستان و از دروازه دولت تا بازار و منطقه مولوی و منوچهری و فردوسی، همه آرام آرام به همین شکل لالهزار درآید تا مثل خیلی جاهای دنیا مرکز شهر بیشتر در اختیار افراد پیاده باشد تا اجتماع ماشینها و تراکم رفت و آمدهایی که میشود به جای دیگر در اطراف این محدوده منتقل شود.» البته بهنظر ایشان آمادگی اجتماعی برای یک چنین تحول کیفی در مرکز شهر تهران الان بسیار بیشتر از گذشته است. و اشاره میکند که البته توسعه مترو و وسایل نقلیه عمومی هم مؤثر بوده است تا این طرحها محقق شود.»
عقاید شهروندان تهرانی در مورد لاله زار مختلف است. حسین صمدیان، معمار جوان، به تجربههای موفق دیگر پیادهراههای تهران در خیابان باغ سپهسالار یا صف، کوچه رفاهی ، برلن و مهران اشاره میکند، که در آنها در عین سهولت تردد پیاده و نبود موانع دست و پا گیر متعدد - مانند آن گلدانها و نیمکتهای جدید لالهزار- در پیادهراهها کمتر موتور سواری را میبینیم، زیرا هر یک از این گذرها، بنا به شرایط خودشان، خواه با نیروی انسانی و خواه با راهبند، جلوی آمدن موتورسواران را میگیرند. اما امیرحسین دهباشی معمار با تجربهتر میگوید:« پیادهراه زیبا برای فردی جذاب است که سالی یک بار بعد از وقت اداری و یا در روزهای تعطیل پا به منطقه میگذارد. برای مراجعان هر روزه و کاربران بافت، چیزهای دیگری مهمتر از طول و عرض محور پیاده و سواره و نوع کففرش آن وجود دارد. و باید این گرهها را گشود تا محدوده بتواند نفس بکشد!» او با آشناییای که با امکانات و زیرساختهای منطقه دارد عقیده دارد که ظرفیت پارک نهتنها روی کاغذ هم پاسخگو نیست، بلکه همین ظرفیت ناچیز هم به واسطه اجارههای طولانیمدت ساختمانهای جانبی و تبدیلشان به انبارهای غیررسمی، از مدار سرویسدهی به عامه مردم خارج شده است. به هرحال مشکلات بهسازی لالهزار زیادند و جای گفتن همه آنها اینجا نیست. تخلیه بار و لزوم وجود انبار بههرحال چیزی است که بافت مرده ایجاد میکند و خطرناک است و میزان رفتو آمد موتوری را چند برابر کرده است. تا این انبارها از این محدوده جمع نشود، اتفاقهای خوب نخواهد افتاد، و آمدن موتورسواران به داخل حریم پیادهروها ادامه خواهد داشت.
اما شهرداری منطقه هم راهحلهای خود را دارد: ظرفیت بخشی از پارکینگ کریستال که متعلق به شهرداری است، از طریق توزیع کارتهای پارک، در اختیار موتورسیکلتها قرار خواهد گرفت؛ و به هرحال هدف، افزایش سهم حضور عابر پیاده است.
اما حال که هنوز برنامههای اصلی حفاظت و احیا در بدنهها و کوچههای لالهزار آغاز نشده است، شاید به چیزهای دیگری هم خوب است که پرداخته شود.مثلا اینکه برای جلب مشارکت مالکان و کسبه و هر کسی که در لالهزار ذینفع است، باید مجموعهای از نهادهای مسئول مانند سازمان میراث، شهرداری و مراکز مطالعاتی و دانشگاهی وارد گفتوگو شوند، زیرا اصل بهسازی بر پایه توافق روی کاربریها و فعالیتهاست. بههرحال اگر تمام مخروبههای امروز لاله زار، اعم از آن سالنهای نمایش زیبایی که امروز انبارند، تا انبارهای پشتیای که بنا خواهد شد تغییر کیفیت و مکان دهند و در سالهای آینده آزاد و تعمیر شوند، چنان ظرفیت و ثروتی توأم با سرزندگی و نشاط به لاله زار رو خواهد آورد که همه تعجب کنند! فعلا، تئاتر فاخر نصر، قرار است بهدست یکی از بهترین معماران شهرمان، بیژن شافعی، تعمیر شود. و همینجا جا دارد ما شهروندان تهرانی به بالندگی تدریجی شهرمان در قلب تاریخی آن چشم دوزیم و مراقبش باشیم.