سیدعلی خامنهای و مرحوم نائینی
علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه
چند نکته کوتاه درباره سخنان اخیر رهبری حکیم درباره مرحوم نائینی بهنظرم میرسد:
نکته اول اینکه اینگونه میفهمم که در شرایط فعلی کشور، تنها کسی که جنگ را در مستوای تمدنی میبیند و در همان مستوا با قدرت و آرامش میجنگد، شخص رهبری است. او جنگ را نهفقط اقتصادی، نه نظامی، نه امنیتی، نه شناختی، نه حتی ترکیبی، صرفا نمیبیند، بلکه سطح مبارزه او تمدنی است.
سخنرانی قبلی ایشان با ورزشکاران را ببینید، همینطور است، پیامهای متعدد ایشان درباره جمع «قدرت و معنویت»، تولید «علم و ایمان» و پیامشان به صدسالگی حوزه و همه و همه، تأکیدات خود ایشان بر اینکه این جنگ تمدنی است؛ اینها را جدی باید گرفت.
نکته دوم: نائینی را مدتهاست روشنفکران غربگرا مال خود کردهاند و تیزهوشی حوزه علمیه امروز قم است که او را تقریر میکند؛ اما اضلاعی از وجود او را بهتر از همه رهبری بود که میتوانست توضیح دهد؛ یکی داشتن اندیشه سیاسی، دوم داشتن کنش هوشمندانه سیاسی.
متأسفانه جوشش اندیشه سیاسی از منظومه فکری فقهیاصولی در حوزه علمیه در میان علمای ما کمیاب است. کنش هوشمندانه سیاسی نیز همینطور.
توجه به جامعیت ایشان و ابعاد معنوی، شاگردپروری، منظومه فکری فقهیاصولی، اندیشه سیاسی، کنش هوشمندانه اجتماعیسیاسی (اینکه چهبسا پخش شدن حرف متقن فقهی شما به نفع غرب تمام شود و لذا باید نگفت و جلویش را گرفت، این یک هوشمندی سیاسی است که خیلیها ندارند)، داشتن مبانی معارفی و فلسفی، اینها نکاتی است که جمع آن در حوزه علمیه ما (و نهفقط برای برخی طلاب) ضروری است.
نکته سوم نیز تقریر چکیده اندیشه نائینی است. او مهم است چون توجه به جمع حضور مردم و ولایت و شریعت در اندیشه سیاسی او مطرح شده. «تنبیهالامه و تنزیهالمله» که محصول و خروجی حوزه نجف و مجموع تلاش فکری حوزههای شیعی و ناظر به یکرویداد مهم تاریخی است، از این جهت مهم است.
تلاش علمای شیعه برای دردستگرفتن عنان کار حکمرانان ما و درگیری با غرب در دوران صفویه تا قاجار، بهمرور آنها را به این نتیجه رساند که گره کار اسلام، استبداد سلاطین است. ساختار سیاسی پیشنهادی آنها بعد از ساختارهای دوقطبی پیشین در صفویه و قاجار با یکارتقای مهم همراه بود.
این ارتقا هم توجه کل تاریخ فقه به نقش شریعت و ولایت را جدی کرد، و هم البته اندیشه فقهی مبتنی بر «الناس مسلطون» و «نفی ولایت احد علی احد» و «عدمتولی سلطان جائر» بود که درصورت نقش و حضور مردم متبلور میشد. تلاشهای مرحوم شهید صدر در نجف و توجه به زاویه «خلافت الهی مردم» در سازگاری با اقتضائات حاکمیت فقیه و تعریف او از نقش زمان و مکان در شریعت در یکنظام هماهنگ فقهی و سپس تلاش متفکران و فقهای قم از شیخ عبدالکریم و مرحوم بروجردی تا مرحوم شاهآبادی و دیگران، درنهایت زمینه را برای ظهور یکساختار کاملا منسجم و عملیاتی توحیدی و فقهی و سیاسی سهل کرد؛ اتفاقی که بهدست امام(ره) رخ داد و بهوسیله شاگردانش بسط یافت.
طرح جمهوری اسلامی با همه اضلاعش امروز یکسخن ناب و ریشهدار، متقن، معقول برای کل بشریت است. سهم حرکت مشروطه یا به تعبیر درستتر جنبش عدالتخواهی ضداستبداد را با همه تلاشهای فکری حوزه نجف باید در این جهت بررسی کرد.