چگونه در زمانه کرونا و با وجود مشکلات اقتصادی مثبتاندیش باشیم؟
شکارچی اتفاقهای خوب
خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
رنج زیستن؛ دردی که هر روز به بهانههای مختلف ازجمله کرونا، تحریم، تهدید، تورم و گرانی، ناامنی معشیتی و... مضاعفتر میشود و گویی راه فراری نیست. شاید دلیلش این باشد که ما توفان در پی توفان رو به جلو حرکت کردهایم و آنقدر اسیر ذهن شدهایم که یادمان رفته هنوز روزنههای کوچکی برای نفس کشیدن و زنده ماندن و کمی آرام شدن وجود دارد. گرچه این روزها پیدا کردن راهی برای دستیابی به آرامش آسان نیست ولی بدون تردید شیوههایی برای رهایی از این وضعیت وجود دارد. با وحید مهدوی معجز، روانشناس برای یافتن چنین گریزگاهی گفتوگو کردهایم. در ادامه نکتهها و توصیههای او را درباره این موضوع میخوانید.
مشکلات اقتصادی ریشه 50رصد اختلالات روانی
طبق پژوهشهایی که در حوزه سلامت و روان انجام شده نزدیک 50درصد از اختلالات و تنشهای روانی در جامعه بهعلت مشکلات اقتصادی و معیشتی است. در ایران سالهاست فشارهای تحریم، اقتصاد ناپایدار و وابسته به نفت و نابسامانیهای مدیریتی موجب شده تا بار سنگین فشار روانی روی دوش مردم باشد و در قالب انواع اختلال روانی ازجمله افسردگی، ترس، اضطراب، عصبانیت، ناامنی و... خود را بروز دهد و بیتعادلی روانی ایجاد کند. در یک سال گذشته هم کرونا موجب شد تا ترس از بیماری و نگرانی از به خطر افتادن سلامت در کنار ناامنیهای شغلی ایجادشده، مردم را بیش از پیش گرفتار موج بیتعادلیهای روانی کند. اگر در سالهای گذشته 50درصد اختلالات روانی ناشی از عوامل اقتصادی بود اکنون کرونا این عدد را به بالای 70درصد افزایش داده است. نکته حائز اهمیت این است که اگر استرس، موقت و مقطعی باشد آنچنان آسیبی وارد نمیکند، اتفاق بد زمانی میافتد که بهصورت مداوم و مستمر باشد.
روانشناسان وارد گود شوند
زمانی که سیلی وارد منطقهای میشود، بشر با ابزاری مانند سیلبند تمام تلاشش را میکند تا سیلاب را در مسیری درست هدایت کند که مانع تخریب گسترده به سکونتگاهش شود و در امان باشد. در یک سال گذشته انتقال پیامهای حوزه سلامت بهصورت سیل بر روان جامعه جاری شده، بدون اینکه مهارکنندهای وجود داشته باشد. بهتر است برای روان جامعهای که روزانه با انبوهی از بیماران، مرگ و میرها و عزادار شدن خانوادهها، تورم و گرانی و بیکاری روبهروست فکری شود تا قدری از فشارهای روانی کاسته شود. لذا روانشناسان موظفند در این بحران وارد عمل شوند و بحران تنشها و استرسهای افراد جامعه را پایش کنند و نسخهای برای آنها تجویز کنند. همراه و همدل مردم باشند و با تکنیکها و کارهایی که بلدند جو مثبت و انرژی مثبت را در جامعه جاری و ساری کنند تا حال مردم در این شرایط بد و تاریک بهتر شود و احساس نکنند هیچ مفری وجود ندارد و به بنبست رسیدهاند.
شناسایی افکار منفی
تکلیف ما چیست؟ در مرحله اول بهتر است ما افکار منفی خودمان را شناسایی کنیم. چرا که این راهی برای فرار از استرس و تنشهای لحظهای و روزانه است. افکار منفی را باید فیلتر کنیم و اگر اطلاعی، خبری یا حادثهای برایمان پیش میآید سعی کنیم جنبههای منفی آن را فیلتر کنیم و اجازه ندهیم به سمت ما حملهور شود و ذهن ما را درگیر کند. اگر اتفاقی برای ما میافتد مدام جنبههای منفی را به رخ نکشیم و خودمان و اطرافیانمان را سرزنش نکنیم. چرا که شرایط استرسهای فراگیر را افزایش میدهد.
فاجعهسازی نکنیم
اگر اتفاقی میافتد از فاجعهسازی آن پرهیز کنیم. خیلی مواقع یکسری اتفاقات اجتنابناپذیر است و چه بخواهیم و چه نخواهیم میافتد. این احتمالات را درنظر بگیریم که ممکن است هر لحظه ما یا اطرافیانمان دچار بیماری یا بیکاری شویم و در وضعیت بد اقتصادی و معیشتی نابسامانی قرار بگیریم. اگر قرار گرفتیم پیش خود متعهد به پذیرش شرایط باشیم و آن را به دید یک مصیبت و فاجعه ناگذر و همیشگی قلمداد نکنیم. با خودآگاهی و صبوری سعی کنیم راهحلی برایش پیدا کنیم تا از این بنبست خارج شویم. اتفاقات را به دو دسته مثبت و منفی تقسیمبندی نکنیم تا آسیبزا جلوه کنند؛ چرا که لزوما همه موضوعات را نمیشود با یک دستهبندی مثبت و منفی دید. خیلی از اتفاقات فارغ از مثبت و منفی، خنثی هستند. اگر ذهن عادت به چنین دیدی کند، میتواند از یک اتفاق مثبت، رویدادی کاملا منفی بسازد و این یک تله ذهنی است که فرد را گیر میاندازد.
دوری از شرایط آزاردهنده
اگر احساس میکنیم که روحیهای ضعیف داریم و خیلی راحت در معرض اضطراب قرار میگیریم، پس بهتر است خودمان را در شرایطی قرار ندهیم که موارد منفی ما را احاطه کند و آزاردهنده باشد. تا خودمان نخواهیم به سمت مثبتاندیشی برویم، اتفاق خاصی در زندگی مان رخ نمیدهد. در این شرایط که از هر طرفی ممکن است اتفاق بدی برای ما و خانواده بیفتد، بهتر است شکارگر اتفاقات خوب باشیم و مثبتاندیشی پیشه کنیم.
سبک زندگی سالم
داشتن سبک زندگی سالم هم بسیار مهم است. میتوانیم در این شرایط ترجیحمان را بر استفاده از غذاهای کم چرب و طبیعی و تازه و سبک بگذاریم تا آسیب کمتری به سیستم عصبیمان وارد شود و از خوردن شیرینی و نمک و غذاهایی که تحریککننده عوامل سمپاتیک و پاراسمپاتیک هستند پرهیز کنیم. پیروی از یک سبک زندگی سالم در کنار حفظ پروتکلهای بهداشتی و ورزش منظم ما را در شرایطی ایمنتر قرار میدهد که میتواند تضمینی برای داشتن حال خوب باشد.
ارتباط با افراد مثبتاندیش
ما باید در این شرایط برای یکبار هم شده نوع ارتباطات و مراودات، محیط زندگی و کار را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه عواملی بهطور مداوم اعصاب ما را دچار تنش میکند و برای خلاصی از آنها باید چه اقدامی انجام دهیم؛ باید عوامل تهدید را از زندگی و حتی رفتار خود خارج کنیم. سعی کنیم با افراد مثبتاندیش در ارتباط باشیم و دایره معاشرتیمان را در این شرایط نابسامان به این سمت کانالیزه کنیم. یادمان باشد که اوضاع میتوانست خیلی بدتر از این باشد. اگر میتوانیم کمک حالی باشیم برای کسی که نیاز دارد دریغ نکنیم و جزو اولویتهایمان باشد. همدلی و همراهی در جامعه میتواند سطح استرس و اضطراب را کاهش دهد.
تحلیل درست از مشکلات
سعی کنیم برای اینکه تحلیل خوبی از مسائل و مشکلات داشته باشیم در بعضی از موارد زاویه دیدمان را تغییر دهیم و از زاویه دیگری به مسائل نگاه کنیم تا باعث شود بتوانیم دیگران را بهتر درک کنیم. بهعنوان مثال اگر در محلی بهعنوان کارفرما یا کارمند مشغول بهکار هستیم سعی کنیم با تغییر زاویه نگاه درک متقابلی از شرایط بد اقتصادی را برای همدیگر ترسیم کنیم و همراهی عمیق را در سطح جامعه تسری دهیم تا کمی از سطح فشارهای روانی کاسته شود. بدانیم هیچچیز دائمی نیست و حتما روزهای تاریک و سیاه تمام خواهد شد و سلامت و شادی و نشاط دوباره به جامعه باز خواهد گشت. کمی شکرگزاری، بدون تردید حالمان را بهتر میکند.
اگر احساس میکنیم که روحیهای ضعیف داریم و خیلی راحت در معرض اضطراب قرار میگیریم، پس بهتر است خودمان را در شرایطی قرار ندهیم که موارد منفی ما را احاطه کند و آزاردهنده باشد. تا خودمان نخواهیم به سمت مثبتاندیشی برویم، اتفاق خاصی در زندگی مان رخ نمیدهد
مثبتاندیشی را زندگی کنید
ساجده ودودی ـ دکتری روانشناسی
مثبتاندیشی، ایده و روشی است که نزدیک به یک قرن قدمت دارد. یکی از کتابهای قدیمی این حوزه، کتاب معروف ناپلئون هیل با نام «بیندیشید و ثروتمند شوید» است و از آخرین کتابهای موفق و مطرح هم، میتوان به کتاب راز (و مشتقات آن) اشاره کرد. همچنین دان تومازلو در کتاب جدیدش امیدواری آموختهشده: قدرت مثبتاندیشی در غلبه بر افسردگی منابعی ارزشمند و کمککننده جمعآوری کرده است. بهگفته تومازلو مثبتاندیشی به ما نمیگوید که رنجهایمان را نادیده بگیریم در واقع به ما میآموزد که چطور در برابر سیل عظیم اخبار و اتفاقات منفی بتوانیم مسیر را برای پیشرفت هموارتر کنیم و تعادل را به زندگیمان بازگردانیم. گویی لازم است که با نیرویی خودمان را به «کانال امید» برسانیم. گاهی ممکن است زندگیتان را با تصویرنامناسبی از آینده گره زده باشید. تصور میکنم یک تصویر شفاف از آینده نمیتواند معجزهوار همه موقعیتهای منفی را از زندگیتان جارو کند اما با داشتن چنین تصویری یاد میگیرید موقعیتهای منفی را در راستای آن تصویر ذهنی تنظیم کنید. با تمرکز دوباره بر پتانسیلهای مثبت که از پیش در درونتان وجود دارد، میتوانید حتی بیش از حد تصورتان، امید را به زندگیتان بازگردانید. و این همان معنای مثبتاندیشی است.
لزوما ما تا چه میزان به مثبتاندیشی احتیاج داریم؟ به این جملات دقت کنید:من خوشبین هستم.او بدبین است. بدبین بودن زندگی ما را تلخ میکند. جامعه ما، به همهچیز بدبین شده است. خوشبینی را باید از کودکی آموخت. تعداد گزارهها و ادعاها و حرفهایی که در زمینه خوشبینی و بدبینی مطرح میشود، کم نیست. ما معمولا خوشبینی را با بار معنایی مثبت به یاد میآوریم. اما آنچه اهمیت دارد، این موارد است: هر ویژگی که از حالت تعادل خارج شده و حالتی از انعطافناپذیری بهخود بگیرد و باعث اختلال در عملکرد فرد شود مسئلهساز خواهد بود حتی
«مثبتاندیشی افراطی». یعنی در مواقعی با خوشبینی افراطی اجازه ورود و تجربه احساسات ناخوشایند از ما گرفته میشود و با اجتناب از پرداختن به مسئله بهدنبال راهکارهای مقابله این ناکارآمدی خواهیم بود. در این رابطه لازاروس، در مقاله کلیدی خود تحت عنوان «هزینهها و منافع انکار» میگوید چیزی بهنام شکل مثبت انکار یا انکار مفید هم وجود دارد و این یکی از جنبههای سلامت انسان است که در مواجهه با مشکلات، وجود بعضی از دشواریها را انکار کند.
پترسون در مقاله خوشبینی خود با عنوان آینده خوشبینی، اشاره میکند که فروید، خوشبینی را دیدگاهی فراگیر و البته از جنس توهم میدانسته و اشاره میکرده که انسانهای تحصیلکرده و بهطور خاص، نورولوژیستها، نیازی به چنین توهمی ندارند.
نیچه هم، از مثبتاندیشی استقبال چندانی نکرده و به بهانههای مختلف آن را مورد انتقاد قرارداده و خوشبینی را مایه رنج انسان دانسته است.
اما این نوع نگاه به خوشبینی، ادامه پیدا نکرد و در دهههای اخیر، مثبتاندیشی جایگاهی مثبت و فاخر یافت.
مارتین سلیگمن از جمله این افرادی است که وقتی مفهوم درماندگی آموخته شده را مطرح کرد، اشاره کرد که سابقه کنترل نداشتن بر شرایط محیطی، موجودات را به آینده خود بدبین میکند و این بدبینی، به شکل درمانده شدن و هیچ کاری نکردن بروز پیدا میکند.
لیونل تایگرکتابی بهنام «زیستشناسی امید» نوشت و درآن چنین نکتهای را مطرح کرد: خوشبینی را میتوان دستاورد فرایند تکامل دانست. شاید حتی بتوان گفت ارگانیسم، اگر سطحی از خوشبینی را نداشته باشد، بقا پیدا نمیکند اما آیا مثبتاندیشی ذاتی است؟ باید گفت مثبتاندیشی میتواند مجموعهای از مولفههای شخصیتی، خلق و خو، محیط و تجارب تأثیرگذار دوران گذشته و حال، دایره روابط بین فردی و... باشد.