چریک ها
واقعه سیاهکل؛ نخستین مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه
مرتضی برکتی همدانی
11سال بعد از اینکه فیدل کاسترو و چریکهای همراهش، از کوهستان جنگلی سیئرا مائسترا به شهر یورش بردند و با فتح هاوانا، انقلابی به پا کردند، در جنگلهای انبوه سیاهکل گروهی از چریکهای ایرانی به گمان خود با تأثیر از فیدل بهدنبال انقلابی از جنگل بودند. البته در ابتدای قرن در ایران نیز جنبشی از جنگل به رهبری میرزا کوچکخان، برای این عده اندک از دانشجویان مارکسیست خاطرهای تاریخی بود. پس از سرکوب قیام 15خرداد، ظهور و بروز چریکهای بعضا مارکسیست در انتهای دهه 40 بهعنوان مسئلهای اساسی، مورد توجه دستگاه امنیتی رژیم شاه قرار گرفت، اما ساعت صفر رویارویی و مقابله نهایی و همگیر میان نیروهای امنیتی رژیم شاه و چریکهای چپگرای ایرانی مشخص نبود تا اینکه در زمستان سال1349، خبری در منطقه سیاهکل پیچید.
گروهی از دانشجویان مارکسیست دانشگاه تهران به رهبری اکبر صفایی فراهانی و حمید اشرف در میان مطالعات آثار افرادی مثل مائو، چهگوارا و آثار مارکسیستهای دیگر دست به تشکیل 2 گروه شهر و روستا زدند ولی تشکیلات بهصورت واضح و روشن جمع نشده بود و این گروه بیاسم در آن موقع بهصورت موازی در کنار هم با حفظ اصول و تشکیلات مرسوم چریکی عمل میکردند. در اواخر تابستان سال1349، گروه روستا برای پیدا کردن پایگاههای چریکی در میان جنگلهای انبوه شمال کشور دست به اکتشاف زد و نقاطی را در دل جنگلهای به هم تنیده و گاه صعبالعبور شمال ایران در منطقه سیاهکل، مناسب کار دیدند. به گفته برخی از افراد و یکی از معدود افرادی که از این واقعه زنده مانده است، گروه جنگل در مکانهای مشخص سنگر زده، مهمات و آذوقههای فاسدنشدنی مثل عسل و دیگر احتیاجات را ذخیره کرده بود و افرادی درون جنگل در مناسبتهای مختلف در تردد و گاه بهصورت آزمایشی اقامت داشتند. هنوز کار جابهجایی و شناسایی بهصورت کامل انجام نشده بود که ترددهای مشکوک باعث شد که یکی از افراد محلی به ظن همکاری با چریکها در منطقه سیاهکل دستگیر شود. بهنظر میرسد که ساواک در آن زمان از وجود تحرکات مشکوک با خبر بوده است. دستگیری این فرد به نام هادی لنگرودی و بیم لو رفتن کل ترددها و مخفیگاههای درون جنگل، باعث شد که چریکهای گروه روستا که در دل جنگل مخفی شده بودند یکباره برای نجات او به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، محل زندانی شدن این فرد، حمله کنند. این سرآغاز واقعه سیاهکل بود.
13 چریک مسلح به تفنگ، مسلسل و نارنجک دستی به پاسگاه ژاندارمری شهرستان سیاهکل در کناره جنگلهای استان گیلان حمله کردند. فرمانده گروه علی اکبر صفایی فراهانی بود. هادی عابد از اهالی محل در گفتوگو با سایت تاریخ ایرانی این واقعه را اینطور تعریف میکند؛ «زمانی که به پاسگاه میرسند فقط گروهبان رحمتپور، معاون پاسگاه در آنجا بود. رئیس پاسگاه با هادی لنگرودی به سمت لاهیجان رفته بود تا به هنگ تحویلش بدهد.» با این حال درگیری پیش میآید و معاون پاسگاه کشته میشود. کدخدای روستا که در موقع حمله در پاسگاه بوده تیر میخورد و زخمی میشود. گروهبان یعقوب تاجبخش (آقا کوچکی) که در آن موقع در پاسگاه حضور داشت و با 3گلوله زخمی میشود، نیز به سایت تاریخ ایرانی میگوید: «بیشتر، رفتارشان شتابزده بود. خیلی سرگردان مانده بودند، چون خیلی راحت با یک اسلحه میتوانستند آن پاسگاه را خلع سلاح کنند. اگر آنها به لاهیجان میرفتند، پاسگاه آنجا را تسخیر میکردند». خبر حمله به پاسگاه سیاهکل با واکنش تند و شدید نظامی از سوی رژیم روبهرو میشود. یکباره گروه بزرگی از تکاوران، هلیکوپترها و درجهداران شهربانی برای جستوجو به جنگلهای سیاهکل گسیل میشوند.
پرویز ثابتی 2روز بعد از سیزده بدر 1350 بهعنوان یک مقام امنیتی به میان خبرنگاران میآید و ماجرا را با بزرگنمایی و داستانسرایی همراه با آب و تاب تعریف میکند؛ «ماموران ژاندارمری چون دستور داشتهاند حتیالامکان افراد مذکور را زنده دستگیر نمایند و به علاوه مهاجمین در پناهگاه به سر میبردهاند، نتیجتا محاصره 2 روز به طول میانجامد و چون در تیراندازی مهاجمین، 4 نفر دیگر از مامورین ژاندارمری مورد اصابت گلوله قرار گرفتند، دستور داده میشود با حمله به پناهگاهشان آنها را دستگیر نمایند و در اثر برخوردی که روی میدهد 2نفر از مهاجمین کشته و یک نفر دستگیر و یک نفر موفق به فرار میشود که مشارالیه نیز به وسیله مامورین و با همکاری مردم دستگیر و به این ترتیب تکلیف 9نفر افراد تیم کوه با کشته شدن 2 نفر و دستگیری 7نفر روشن میشود».
مهدی اسحاقی و محمدرحیم سماعی، 2چریکی بودند که در اول اسفند در درگیری کشته شدند. علیاکبر صفایی فراهانی، احمد فرهودی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بندهخدا لنگرودی، شعاعالدین مشیدی، اسکندر رحیمی، غفور حسنپور اصیل، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی، هوشنگ نیری، جلیل انفرادی و اسماعیل معینی عراقی در 26اسفند تیرباران شدند. بعد از حادثه سیاهکل، باقیمانده گروههای مارکسیستی، سازمان فدائیان خلق ایران را در سال1350 تشکیل دادند. این نخستین برخورد بزرگ چریکی در ایران بود، از جنس آنچه در کوبا، بولیوی و دیگر کشورهای جهان رخ میداد.