• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 31 شهریور 1399
کد مطلب : 110736
+
-

چشم روایت‌گر

نظرسنجی از چهره‌های عکاسی درباره عکسی ماندگار از دوران دفاع‌مقدس

چشم روایت‌گر

شبنم سیدمجیدی- روزنامه‌نگار

2بار برنده جایزه معتبرترین مسابقات عکاسی خبری یعنی ورلدپرس فوتو شده است. عکس‌های زیادی دارد؛ عکس‌هایی درخشان از زلزله رودبار؛ از وقایع بعد از ترور ایندیرا گاندی تا عکس‌هایی از فیدل کاسترو و یاسر عرفات و معمر قذافی. عکس‌هایی از تسخیر سفارت آمریکا در تهران و رویدادهای مختلف هنری و ورزشی. علاوه بر همه اینها «محمد فرنود» راوی بی‌نظیری از جنگ بود؛ از حضور زنان تا آزادی خرمشهر. از یکی از عکس‌های او یعنی همان تصویری که رژه قدرتمندانه نیروهای جوان بسیجی را نشان می‌دهد، گاهی به‌عنوان درخشان‌ترین عکسش یاد می‌شود. به مناسبت آغاز هفته دفاع‌مقدس، به سراغ تعدادی از عکاسان بنام رفتیم. سعید صادقی چهره شناخته شده عکاسی در سال‌های جنگ، سیف‌الله صمدیان عکاس و فیلمسازی که خودش برنده جایزه عکاسی ورلدپرس فوتو بوده است، محمد نوروزی مدرس دانشگاه و از نخبگان عکاسی خبری ایران و آرش پژوه عکاس جوان و دانش‌آموخته عکاسی دیجیتال از کالج عکاسی واشنگتن درباره عکس ماندگار محمد فرنود نوشتند. راز ماندگاری این عکس را ازنگاه آنها بخوانید.

صدای قدم‌های استوارشان همچنان به گوش می‌رسد...
سیف‌الله صمدیان- عکاس و مستندساز

همیشه برای ماندن و ماندگار شدن، عوامل متعددی باید در کنار هم قرار‌بگیرند؛ از جان و جهان موضوع گرفته تا شرایط مکانی و زمانی و ده‌ها باید و شاید دیگر که به فکر هیچ تنابنده‌ای هم نمی‌رسد.  چرایی ماندگاری این اثر عکاسی از نظر من در تمامی رازها و شرایط خاصی است که در یک عکس مستند و حدود ۳۷سال پیش در میدان آزادی تهران، برای نخستین بار و نخستین لحظه در شبکیه چشم‌های محمد فرنود شکل گرفت و با صدای کلیک دوربین همیشه داغ او، برای همیشه «تاریخ» و همیشه «جنگ» که داماد‌ناخوانده تاریخ است، ماندگار شد. برای من، تصور اینکه در استودیوی عکاسی مجهز و با تیم حرفه‌ای طراحی صحنه، لباس و گریم و با بازیگرانی حرفه‌ای حتی، بتوان به چنین تصویر تکان‌دهنده‌ای رسید، غیرممکن است.انگار زمین و زمان دست به‌دست هم داده‌اند که بخش مهمی از واقعیت عینی و حسی دورانی از جنگ هشت‌ساله، در کسری از ثانیه در چهره مصمم نیروهای مردمی ایران جنگ‌زده ثابت شود؛ انجمادی از آنگونه که پس از گذشت 4دهه، صدای نفس‌ها و قدم‌های استوارشان، همچنان به گوش می‌رسد... .

تصویری پیشاجنگ از عزم برای دفاع
آرش پژوه- عکاس

محمد فرنود از عکاسان نامی دفاع‌مقدس و تک‌عکس مورد نظر با معیارهای امروز دنیای مجازی شاید یکی از پربازدیدترین عکس‌های دفاع‌مقدس است. اما چه چیز باعث ماندگاری و توجه به این عکس بوده است؟ شاید برای پیدا کردن جواب این سؤال باید کمی فراتر از ماهیت خود عکس و بررسی عکاسانه عکس قدم برداریم. این عکس در حوالی میدان‌آزادی انداخته شده است، در روزی که به دستور امام(ره) درحالی‌که اوضاع جنگ چندان خوب نبود، سپاه محمد رسول‌الله(ص) وارد جنگ شد. پس ما با یک واقعه مهم تاریخی در تاریخ جنگ و انقلاب مواجه هستیم. از نظر تاریخی این اتفاق و تأثیراتش در جنگ می‌تواند به ارزش این عکس بیفزاید. اما خود عکس و اتمسفر حاکم بر آن هم به ما اجازه می‌دهد تا مدعی شویم که این عکس، عکس جنگ نیست، یعنی ما شاهد روایت جنگ نیستیم و از نظر جغرافیای ثبت هم با یک عکس جنگی مواجه نیستیم. رژه در تهران است و عکس نماد همراهی مردمی و داوطلبانه در دفاع‌مقدس. شاید همین واکاوی تاریخی و جغرافیایی عکس بتواند دلیل اصلی ماندگاری‌اش را روشن کند. اما اگر بخواهیم از روایت تاریخی عکس کمی جدا شویم باید به چشم‌ها توجه کنیم؛ چشم‌هایی که از عزم جزم انسان‌ها روایت می‌کند؛ جوانانی که به روبه‌رو نگاه نمی‌کنند و گویی در همین صلابت در حال گذر و قدم گذاشتن در جهان دیگری هستند. تراکم ثبت شده در تصویر هم به ما اجازه انتخاب جایگاه نمی‌دهد؛ صفی موجود نیست تراکم چشم است. در این قاب فرنود، ما تصویر پیشاجنگ را شاهد هستیم؛ تصویری که از عزمی جزم برای دفاع خبر می‌دهد. فردای این عکس چندان مورد‌توجه نبوده‌است. عکس رسالت خود را در اینجا به‌درستی انجام داده است و ما در جایی از تاریخ بدون توجه به پیش و پس از آن، ثبت شده‌ایم. ثبت عزم‌جزم برای دفاع از وطن، روح پشت این عکس است؛ همان روحی که الزام به زنده‌ماندنش را شاید بتوان دلیل زنده‌ماندن این عکس حتی سال‌ها پس از پایان جنگ دانست.

نگاه قدرتمندانه و هنرمندانه عکاس
سعید صادقی- عکاس جنگ

ستایش یک عکس و یک عکاس اساسا در ایجاد بینایی در نسل‌ها و افزایش شناخت آنها در روزگاری که ارزش‌های اجتماعی دچار فروپاشی شده و تن بی‌روح و روان بی‌آینده این سرزمین انباشته از زخم‌های عمیق شده است، می‌تواند اثرگذار باشد. اما نمی‌توان با نیشگونی گذرا آنچه یک عکاس با پمپاژ احساسی حقیقت به یک ملت، ثبت کرده است، آشکار کرد. عکاسی ویژگی‌هایی دارد که لحظه‌های درون عینیت‌ها را بر جانمایه نسل‌ها و آیندگان می‌نشاند. درک حقیقت، فهم و دانستن تاریخ عملکردها و رفتارها، نگرش‌ها و در نهایت جان عکاسی روزگاران جنگ، نیازمند نقد و بررسی و پژوهش علمی جدی است تا زمینه‌ای برای افزایش درک بدنه جامعه از مفاهیم ملی را ایجاد کند. حال نگاهی به ویژگی‌های این تصویر می‌اندازم. من به‌عنوان عکاس، این عکس را همراه با نگاه جدی عکاسی می‌بینم که اعتقاد به پروپاگاندای ریشه‌ای هنرمندانه در آن دیده می‌شود. نوعی عکاسی صیقل‌یافته که ایجاد ارتباط نزدیک میان مردم را رقم می‌زند. تقویت روحیه مردم و بسیج نیروهایی با چهره‌های اصیل از بدنه اجتماعی ایران را در روزگار سال‌های جنگ از زاویه‌ای نشان می‌دهد که ستایش اینگونه نیروهای فداکار را در پی دارد. تصویری است که استحکام و قدرت را در چهره‌هایی بازگو می‌کند و این نگاه قدرتمندانه و هنرمندانه می‌تواند جایگاهی برای عکاسی ایران مشخص کند.

عکسی خبری که کارکردی تاریخی پیدا کرد
محمد نوروزی- عکاس جنگ

هر عکس باید حاوی پیام و سخنی باشد که بتواند ذهن مخاطب را برای مدت زمانی درگیر کند. ولی هستند عکس‌هایی که پیام‌ها و سخن‌های بسیار فراوان‌تری نسبت به دیگر عکس‌های یک عکاس در طول عمر حرفه‌ای‌اش دارند. به همین دلیل است که چنین آثاری تا ابد در دل و چشم بسیاری از مخاطبانشان جا خوش می‌کنند و فراموش نمی‌شوند. نمونه‌های تاریخی فراوانی داریم که شاید نیازی به یادآوری آنها نباشد فقط برای مثال می‌توان به عکس پرتره خانم شربت‌گل، دختر افغان اشاره کرد که نابغه عکاسی جهان آقای استیو مک‌کوری آن را ثبت کرد و روی جلد مجله معتبر نشنال‌جئوگرافیک منتشر شد؛ عکسی که با گذشت چند‌دهه از انتشار آن، همچنان می‌درخشد و روی دیوار بسیاری از خانه‌ها و مراکز هنری موزه‌ها و ... دیده می‌شود. و نکته مهم دیگر اینکه بسیاری از عکس‌های تولیدی عکاسان در دنیا، مثل این عکس از رژه نیروهای داوطلب بسیج در میدان‌آزادی پایتخت که از آثار آقای محمد فرنود است، در زمان تولید و انتشار اولیه‌شان، کارکرد یک عکس خبری را داشته‌اند ولی همین عکس و عکس‌هایی در این ژانر به قدری باصلابت و قوی هستند که بعد از مدت‌ها کارکرد یک عکس تاریخی یا یک عکس هنری را هم پیدا‌می‌کنند. همین ویژگی است که باعث می‌شود عکسی ماندگار شود، در دل‌ها بنشیند و از ذهن‌ها بیرون نرود. در پایان فراموش نکنیم که ما عکاسان با ثبت و انتشار یک عکس می‌توانیم شعله‌های یک جنگ را خاموش یا برعکس، با ثبت و انتشار یک عکس شعله‌های یک جنگ را برپا کنیم.









 

این خبر را به اشتراک بگذارید