استفاده درست از فضاهای همگانی بهنفع اقتصاد شهری
سیدمهدی معینی_پژوهشگر شهری
سال2008 که برای یک بازدید پژوهشی با گروهی از شهرسازان به چند شهر آمریکا ازجمله نیویورک رفته بودم از پارکی به نام برایانت پارک در دل منهتن نیویورک بازدیدی داشتم. این پارک شهری با مساحت 38,860مترمربع در بین خیابانهای پنجم و ششم و کوچههای ۴۰ و ۴۲ و در منطقه میدتاون منهتن قرار داشت. محوطه این پارک در گذشته مخزن آب بود و یکبار هم برای برپایی نمایشگاه جهانی 1853مورد استفاده قرار گرفته بود. همچنین در سال1911، شعبه اصلی کتابخانه عمومی نیویورک در کنار این پارک ساخته شد. هر چند این پارک بخشی از سازمان پارکها و تفریحات شهر نیویورک است، اما از اواسط سال2000 توسط سازمان بخش خصوصی غیرانتفاعی بهنام شرکت برایانت پارک اداره میشود. از این پارک بهعنوان یک مدل موفق مشارکت بخش خصوصی و عمومی یاد میشود. این پارک در سال۱۹۸۸ میلادی توسط سازمان معماری منظر هانا الین التیدی (OLIN) و شرکت معماری هاردی هولزمن پفییرف طراحی مجدد شد.
این پارک شهری قبلا یکی از مکانهای کثیف و آلوده و محل تجمع معتادان و اشرار، بزهکاران و کارتنخوابها در نیویورک محسوب میشد که شهرداری منطقه نیویورک به سختی امکان مداخله در آن را داشت. ارزش املاک و مستغلات این محله به این واسطه نزول کرده بود، اما جنبشی در نیویورک همانند بریتانیا به اعتقاد کارمونا و همکاران (2008) برای پارکسازی در راستای اعمال دسترسی پذیری بیشتر به فضاهای باز برای شهروندان شکل گرفت که معتقد بود شهروندان نیویورکی را «اخلاقی» کند. علاوه بر آن، پارکسازی میتوانست به جلب مشتری و افزایش ارزش املاک و مستغلات نیز کمک کند.
احیای این پارک با استفاده از روش «بهبود ناحیه کسبوکار» که یک روش مدیریتی نوین و مکانیسمی برای احیا و بازگرداندن حیات مراکز شهری است، صورت پذیرفته است. روش بهبود نواحی کسبوکار که اصطلاحا BID نامیده میشود رویکردی اقتصادی به بهبود نواحی کسبوکار شهری است که با بهسازی و مدیریت و کنترل محدوده تجاری با استفاده از ظرفیتهای محلی در برخی از کشورهای اروپایی و در شهرهای آمریکا در دهههای اخیر به کار برده میشود. این روش از طریق مشارکت ذی نفعان ازجمله ساکنان و کسبه محلی سعی دارد با رشد اقتصادی در یک ناحیه و محاسبه و اخذ قسمتی از مالیات برکسبوکار آنها، امکان خدمات رسانی به نواحی مسکونی و تجاری اطراف را فراهم آورد.
توافق با کسبه، پذیرش مالکان برای مشارکت در یک ساختار مالیاتی خودکفا از شروط اولیه به کارگیری این نوع مدیریت بر فضای کسبوکار نواحی شهری است. مقدار زیادی از هزینههای مدیریت این نواحی، از مالیات دریافتی از صاحبان املاک داخل ناحیه تأمین میشود که توسط دولتهای محلی محاسبه و پذیرفته میشود. اما ظهور سازمان یا شرکتهای تحت نام BIDها که به پشتیبانی از صاحبان کسبوکار در هزاره سوم شکل گرفته موجب شده تا آنها هزینه مالی بیشتری را برای پایش و کنترل فضاهای عمومی پرداخت کنند تا محیط بیرونی به تعبیری «مشتری پسند و جذاب» برای این نواحی ایجاد کنند.
از اهداف بهکارگیری BIDها میتوان به موضوع حفاظت، ارتقای امنیت و کاهش وقوع جرایم، بهبود سیما و منظر شهری، توسعه کسبوکار در جهت کاهش ارتقای حس تعاون و مشارکت، ارتقای حس تعلق ساکنان و کسبه از طریق ارتقای کیفیت محیطی و حمایت از کسبوکارهای محلی اشاره کرد. گرچه مغازهداران با بهبود وضعیت کسبوکار و اقتصاد محلهشان، حاضر به پرداخت اجاره بیشتری خواهند بود و ساکنان مسکونی نیز برای زندگی در بخشی از نواحی شهری که از نظر پاکیزگی، نورپردازی، جذابیت و پویایی در شرایط بهتری قرار دارد، حاضر به پرداخت اجاره بیشتری هستند، اما صاحبان املاک نیز باید هزینههای جاری مدیریتی، نگهداری، عوارض و مالیات بیشتری بپردازند.
اما در این میان باید به انتقادهایی از قبیل تغییر بارز این فضاها به «فضاهای مصرفی یا کالایی شدن فضا، خصوصیسازی و همگن شدن فضاهای عمومی» در دوران معاصر نیز اشاره کرد که موجب اعمال «طرد و دفع» استفادهکنندگان در این فضاها با توجه به حضور فعال بخش خصوصی در مدیریت این نواحی نیز میشود؛ بهطور مثال نیروهای امنیتی با یونیفورم یکنواخت بخش خصوصی نهتنها از بروز رفتارهای ضداجتماعی، اسکیت سواری تا تکدیگری جلوگیری میکنند، بلکه با طراحی خاص نیمکتها در اینگونه پارکها برای مثال از دراز کشیدن روی آنها جلوگیری میکنند یا با آبافشانهایی، مانع دراز کشیدن افراد روی چمنکاری آن میشوند. همچنین سیستم امنیتی خصوصی پارک، همانند اجتماع دروازه دار با اعمال مقررات سختگیرانه، فعالیتها و رفتار برخی افراد غریبه برای ورود به پارک را کنترل و از ورود عوامل نامطلوب نیز جلوگیری میکنند. باید توجه داشت که استفاده از این مدل اقتصادی بدون توجه به قوانین پشتیبان و ساختارهای جامعه شهری در ایران برای بهبود کسبوکار یا بازآفرینی محلات شهری به هیچ وجه تجویز نمیشود، اما بهسازی برخی از فضاهای شهری ازجمله پیادهراهها که با صرف هزینه زیاد نیز بهطور مثال در تهران یا برخی از شهرهای دیگر ایران انجام شده است بدون شک بهنفع اقتصاد شهری است؛ بهشرطی که تنها بهعهده شهرداری نباشد.
اگرچه نخستین تجربه موفق شهرداری تهران در بهسازی کوچه مروی در دهه70 به گواه بسیاری از صاحبنظران شهری که با صرف میلیونها ریال از جیب شهروندان تهران انجام شد، در آن زمان برای الگوسازی و توسعه فضاهای عمومی اقدامی لازم، پسندیده و قابل ستایش بود که در بافت تاریخی تهران توانست تحولی شگرف برای استفاده شهروندان از فضای عمومی بهوجود آورد، اما اکنون زمان آن رسیده که مدیریت شهری از انجام پروژههای محلی که ارزش افزوده بالایی برای کسبوکار یا ساکنین در یک محله ایجاد میکنند و به تنهایی از جیب سایر شهروندان شهر هزینه میشود، از منظر عدالت اجتماعی احتراز کند. برای این مهم پیشنهاد میشود قسمتی از هزینههای بهبود نواحی کسبوکار با مشارکت ساکنین و مغازه داران صورت پذیرد تا هم تعداد پروژههای شهری بیشتری اجرا شود و هم همه بار هزینهها بر دوش شهر سنگینی نکند. این موضوع، نیاز به تبیین مدل اقتصادی بهبود کسبوکار بومی براساس سازوکارهای قانونی دارد که امید است مدیریت شهری با کمک شورای شهر، اتاق اصناف و شورایاریها برای تحقق آن اهتمام ورزند.