• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
جمعه 27 تیر 1399
کد مطلب : 105107
+
-

محمد‌علی‌فروغی

اگر نظر به شیفتگی و فریفتگی من نسبت به آن بزرگوار بوده، حق است اما با آنکه پای ارادتم شکسته نیست اما دست قدرتم بسته است

ادبیات
محمد‌علی‌فروغی


مسعود میر

وطن‌پرست و سیاس بود و نخبگی در قرن چهاردهم شمسی اگر بر چهل‌ستون استوار باشد بی‌تردید یکی از آنها به نام او عمارت شده‌است. به گواه نقل‌قول خودش که در نامه‌ای به وقار‌الملک مکتوب شده‌است از گذشته حکایت‌کردن که چه بود و چه شد، خوب یا بد شد فایده ندارد.
پس برویم سراصل مطلب که نوشتن از ذکا‌الملک و روزگار نمایندگی و وزارت و نخست‌وزیری‌اش با همین مرور موضوع کفایت می‌کند که در گذاشتن نقطه پایان بر تصویب انقراض سلسله قاجار پیشرو و مؤثر بود و دودمان سوادکوهی را در حالی برای به قدرت رسیدن همراهی کرد که نام پهلوی را به شاه‌ِ پدر پیشنهاد داد.
از محمدعلی فروغی نوشتن در چهارچوب قفس‌گونه ستون و یادداشت، شبیه است به‌تر دامنی در باران کلمات ولی آنچه او را به جهت ادای احترام در این سیاهه از نظر دور نمی‌کند تعظیم به مردی است که در تاسیس دانشگاه تهران و فرهنگستان زبان کارستان کرد و تصحیح او بر کلیات شیخ اجل او را در مقام ممتاز ادیبی خوش‌نشین ساخت. شاید بهتر باشد نوشتن درباره فروغی به مثابه یک استاد مسلم ادبیات را با متن خودش در بزرگداشت هفتصدمین سال زیست سعدی شیرازی و نگارش گلستان تاخت زد که: از تهی‌دستی خویش شرمسارم و اگر نظر به شیفتگی و فریفتگی من نسبت به آن بزرگوار بوده، حق است اما با آنکه پای ارادتم شکسته نیست اما دست قدرتم بسته است. او هر زمان که از سیاست فارغ بود زیر سایه کیاست به ادب و اندیشه گریز زد و از این رهگذر غنیمت‌های والایی برای فرهنگ این مملکت به یادگار گذاشت. فروغی به مثابه یک ادیب یا یک اندیشمند نه‌تنها دست‌کمی از فروغی سیاستمدار نداشت که به گواه امتداد مجاهدت‌های او در اعتلای فرهنگ و ادبیات، در این دریای عمیق هم افق‌های بسیاری را پیش چشم آیندگان گشود و اینگونه است که باید پذیرفت قضاوت‌های منفی و اظهارنظرهای تلخ درباره فروغی از دیروز تا امروز را باید به چشمه ساری و جاری آگاهی سپرد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید