چالشهای فرهنگی و هنری دولت در سال99 چیست؟
انگشت تحیر در دهانهای باز
مهمترین چالش فرهنگی
کارشناس، شهرام گیل آبادی
چالش؛ نبود چشم انداز
نگار حسینخانی_خبرنگار
صفی یزدانیان، کارگردان «ناگهان درخت» که فیلمش در جشنواره امسال نمایش داده شد و منتظر اکران سینمایی آن است، در پیامی به پیمان معادی، بازیگر این فیلم میگوید: «سلام پیمان. همه میگن ناگهان درخت کی اکران میشه، چی بگیم؟/ معادی: سلام از ماست. بهنظرم بگیم ناگهان!/ یزدانیان: ناگهان اکران! البته اگه بازم مثل پارسال کمدی اجتماعیها جامون رو نگیرن/ معادی: که میگیرن!... چطوره بگیم فیلم ما هم کمدی اجتماعیه؟» این گفتوگو که تنها بخشی از آن در اینجا آورده شده، در صفحه اینستاگرام معادی منتشر شد. گفتوگویی که از دغدغه هنرمندان در ایجاد بازار برای آثارشان شکل گرفته است. البته این تنها نگرانی هنرمندان سینما نیست. تئاتریها وضعیت بدتری را سپری میکنند و همینطور اهالی موسیقی، گالریداران و... . به گفته مدیر خانهتئاتر، 74 شغل در تئاتر وجود داشته که هماکنون فعال نیستند. با ادامهدار شدن روند تعطیلها نیز حدود 24هزار ساعتنفر، بیکار خواهند شد. از سویی دولت شاخصههای روشنی برای کمککردن ندارد. در چنین وضعیتی برای اهالی هنر در سال99 چه اتفاقی رخ خواهد داد و دولت با چه چالشهایی روبهرو خواهد بود؟
مسئله فراموشی مدیران
هفته نخستین اسفندماه بود که با دستور دولت همه مراکز فرهنگی تعطیل شد. بسیاری از نمایشهای روی صحنه با وجود ماهها تمرین و صرف هزینههای بسیار، پایین آمدند. در سینماها بسته شدند. کنسرتها لغو و چراغ گالریها خاموش شدند. خانهها اما دیگر آن سکوت و سکون همیشگی را نداشت. موج دلهره از اینکه چه بر سرمان خواهد آمد راههای ارتباطی جدیدی بین اهالی فرهنگ باز کرد. پس از گذشت یکماه از تعطیلی سالنها، مرکز هنرهای نمایشی گزارش اول خود را از بررسی و پیگیری مشکلات اهالی تئاتر منتشر کرد. اما در آن گزارش هم خبری از مقدار و نحوه کمک دولت ذکر نشده بود. کرونا وارد زندگی همه ما شد و روش کاریمان را تغییر داد، اما حتی پیشنهاد مؤثری درباره چگونه سرکردن ما با این ویروس ارائه نشد. غافلگیری اول سهم مدیران شد و بعد روزگار تکتکمان را دگرگون کرد. آنها که آمده بودند زیر ساختها را مهیا کنند و بحرانها را مدیریت، هنوز انگشت تحیرشان را از دهان بیرون نیاوردهاند. آن نگرانیها برای خصوصیسازیهای بیبرنامه، بیمه نشدن هنرمندان و بهرهمندیشان از حداقلها که سالها فریادشده بود، اینبار یقه مدیران را چسبید. به حقوق مادی و معنوی عدهای اجحاف شد. رسانهها مثل هر بار نوشتند که هنرمندان ما نه بیمه درستی دارند، نه حقوق بیکاری و نه حتی معیشت مناسبی در شرایط سخت. اگر درس کرونا به ما این باشد که زیرساختهای لازم را برای زیست مدنی بهتر ایجاد کنیم، باز انگار حافظه ما حافظه فراموشی است.
غم فواصل مدتدار
معیشت هنرمندان به خطر افتاده، امکان استفاده از بیمه بیکاری برایشان میسر نیست و حداقلها نیز از بین رفتهاند. نیمه دوم اردیبهشتماه بود که سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خبر میدهد ۳۵هزار هنرمند از پرداخت حق بیمه خود در ایام کرونا در 3 ماهه اول سال معاف شدند. اما آیا پرداخت کمترین حق بیمه میان اقشار مختلف که مخصوص هنرمندان است، مشکلات آنان را رفع خواهد کرد؟ چهکسی مسئول تسریع رسیدگی به امور سالنداران خواهد بود. سالنداران سالنهای خصوصی که هنوز از شرم وضعیت موجود، جرأت بیکار کردن پرسنلشان را پیدا نکردهاند. رامین ناصرنصیر بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر به مناسبت روز جهانی تئاتر که بهعلت شیوع ویروس لغو شد، نوشت: «امسال روز جهانی تئاتر را در حالی پشت سر میگذاریم که تئاترها تعطیلند و هنرمندان محروم تئاتر در فقدان بیمه بیکاری و حمایتهای دولتی، مثل بسیاری از مردم روزگار سختی را میگذرانند.» تصور کنید فاصلهها برای مدتها حفظ شود، آنوقت مجبور میشویم سالنهای تُنُک از جمعیت را به هزار ضرب و زور حفظ کنیم. اقتصاد تئاتر چه میشود؟ اقتصاد سینما، موسیقی و هنر چه خواهد شد؟ دیگر کسی پیدا میشود روی صحنه برود؟ تصور کنیم نمایشی اجرا و فیلمی اکران شود، چهکسی هنرمند را خواهد دید؟ مردمی که از نظر معیشتی در مضیقهاند، یا هنرمندان قدر ندیده؟!
بهنظر میرسد دولت در سالجاری، روزهای سختی را آغاز کرده و وضعیت را با بحران به پایان خواهد رساند. در این برهه هم ناچارترینها بیچارهترینها هستند. هیچ پیشبینیای درباره آنچه پیشرویمان است، وجود ندارد. با اینحال آینده توسط مدیران میانردهای، با توجه به نبود زیرساختها و استمرار وضعیت موجود، تا مدتی تاریک توصیف میشود.
غرق شده در دریای نادانی
شهرام گیل آبادی_مدیرعامل خانه تئاتر
زیرساختهای فرهنگی در ایران بسیار آسیبپذیرند. کما اینکه 270 فرایند فرهنگی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی آن است، در گذشته با چالشهای متفاوتی مواجه بودند. تا جایی که بعضی از این فرایندهای فرهنگی و هنری چالشهای ماهویشان به پیچیدگیهای رفتاری در برخورد با آنها ختم میشد؛ مثل تئاتر، موسیقی و گاهی سینما. اساسا در برخورد با این موارد متوجه این میشویم که بسیاری از سیاستگذاریها، درباره این هنرها مجهولند و مشکلات چشمانداز در آن قابلرویت است. این به معنی آن است که چشمانداز روشنی در بسیاری از فرایندهای فرهنگی و هنری در فضاهای عادی نداریم. با بروز بحران نیز این مشکلات خود را دوچندان نشان میدهند. از اینرو در آینده با 3چالش روبهرو خواهیم شد.
یک. مشکلات هویتی؛ از اینرو که چشماندازی در اینباره وجود ندارد فرایندهای فرهنگی و هنری به شکل ماهوی با مشکل روبهرو میشود؛ این یعنی هویت آنها را تحتتأثیر قرار داده یا با سؤال جدی مواجه میکند.
دو. مشکلات حمایتی؛ با سیاستی اشتباه به سمت خصوصیسازی گامبرداشتیم که هیچ مبنا و وجه روشنی نداشت. همین امر باعث شد هنرمندان و اساسا هنر با ضایعهای جدی مواجه شود. دغدغه هنرمندان این است که چگونه اثر هنری خود را عرضه کنند که منتج به لطمات جدی نباشد؛ مثلا لطمه اقتصادی. از آنجا که سند روشنی درباره اقتصاد هنر نداریم، تولید اثر هنری بهشدت تحتتأثیر تورم 50درصدی قرارگرفته و عدمحمایت دولتی باعث میشود، در بعضی آثار مثل موسیقی، سینما و تئاتر گیشهگرایی رواج پیدا کرده و فضای فرهنگی را محدود کند. با افزایش اندیشه درآمدزایی در این دوره کشور و تماشاگری که مصرفکننده اثر هنری است، آسیب خواهد دید. در این نوع حمایت باید به زیرساختهای انسانی و مدنی اشاره شود. با توجه به اینکه در گذشته حداقلهای مدنی و انسانی درنظر گرفته نشده، با چالشهای جدیتری مواجهیم، زیرا زمانی که باید بیمه و پشتیبانیهای مناسبی برای هنرمندان ایجاد میکردیم، بیمه هنرمند را از کارگران شریف فصلی پایینتر درنظر گرفتیم. بیمه خویشفرمای به درد نخوری برای هنرمند تعیین کردیم که در این عصر که ویروس کرونا باعث مشکلات فراوان در کشورها شده، هنرمندان با مشکلات دوچندانی دستوپنجه نرممیکنند و حتی حداقلهای مدنی و انسانی برای هنرمندان درنظر نگرفتیم.
سه. پیچیدگیهای اجتماعی؛ هر چه درصد توجه به هنر بالاتر میرود، نبود سازوکارهای نظارتی، بیشتر نمایان میشود. ورود نهادهای قدرت و مراجع اجتماعی که تصورشان بر این است که هنر معارض فضا، حرف غالب و شعارهای کشور است سلیقهای برخورد میکنند. همه اینها در گذشته نیز وجود داشته، با شرایطی که کرونا برای مردم جهان ایجاد کرده مشخص نیست چه بلایی سر مردم ما خواهد آورد. دنیا با چالش فکری، اقتصادی، ماهیتی و اساسا زندگی روبهرو است. زندگی در کنار این بیماری به ما نشان میدهد ما که زیرساخت مناسبی برای اهل هنر و فرهنگ و محصولات فرهنگی و هنری ایجاد نکردهایم. با رکودی جدی در این بخش مواجه خواهیم بود. تماشاگر که دغدغه حفظ جان دارد، به راحتی حاضر به شرکت در این محیطها و رشتهها نخواهد شد. از سویی حمایتهای لازم ایجاد نشده و با دغدغههای فراوانی که در عرصه هنر مواجهیم بحران را تجربه خواهیم کرد. از سویی چون حمایت لازم وجود نداشته، هنرمند در میدان مرگی حاضر شده و در این بزنگاه هیچ حامیای ندارد. چشمانداز سال99 هنرمندان غرق شده در دریای نادانی و بیتدبیری گذشتگان است.