لبخندهای اناری
قصهی اناری کلاس هفتم من، در دههی دور 06 اتفاق افتاد. آن روزهایی که هنوز خودکارها لای انگشتان دست، گیر میکرد و بچهها مجبور بودند بهخاطر متلکهای گفته و نگفته و مشقهای نوشته و ننوشته، یکلنگهپا پشت در کلاس بایستند و به درس معلم گوش دهند.