نزدیک به یکسالونیم پیش، شهرداد روحانی، ارکستر سمفونیک تهران را تحویل گرفت؛ ارکستری که حواشی اطرافش آنقدر زیاد شده بود که آهستهآهسته داشت تبدیل به اصل میشد و فعالیت ارکستر را به تعطیلی سوق میداد. اما شهرداد روحانی، داستان را چرخاند؛ بهطور جدی پای اهدافش ایستاد، حواشی و انتقادها را نادیده گرفت و نوازندهها را با خود همراه کرد.
شنیدن خاطرات شاهد زنده شبی که روی سر غواصان دستبسته ما آتش ریختند، کار سادهای نیست؛ تلخ است، مثل تلخی شهادتشان؛ قلبت یخ میزند، درست مثل بدنشان که 3ماه تمام در تمرینهای قبل از عملیات، در رودخانه یخ میزد اما پا پس نمیکشیدند.
خیلی خوب است که علاوه بر مردم و مسئولان کشوری، مدیران شهری ما هم اهل شعر و احساس باشند و بهموقع، گریزی بزنند به صحرای ادبیات! جای دوری نمیرود؛ مشکلی حل نشود، لااقل اعصاب آدم که تلطیف میشود! کمترین کار در جهت زیباسازی شهر تهران، زیباحرفزدن است.
میگفتند لازم نیست کهنه عوض کند. در واقع لازم نبود هیچ کاری بکند. خانم وینتر گفت، چارلز موقعی که او و آقای وینتر به سینما میروند، میخوابد و تا برگشتنشان بیدار نمیشود...
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .