گفتوگو با شهرداد روحانی؛ رهبر ارکستر سمفونیک تهران
کاش در هر شهر یک ارکسترسمفونیک و هنرستان موسیقی داشتیم
نسیم قاضیزاده
نزدیک به یکسالونیم پیش، شهرداد روحانی، ارکستر سمفونیک تهران را تحویل گرفت؛ ارکستری که حواشی اطرافش آنقدر زیاد شده بود که آهستهآهسته داشت تبدیل به اصل میشد و فعالیت ارکستر را به تعطیلی سوق میداد. اما شهرداد روحانی، داستان را چرخاند؛ بهطور جدی پای اهدافش ایستاد، حواشی و انتقادها را نادیده گرفت و نوازندهها را با خود همراه کرد.
ارکستر رفتهرفته جان گرفت تا آنجا که نهتنها فعالیتهای ملی که همکاریها و اجراهای بینالمللی ارکستر هم آغاز شد. ضمن اینکه هر ماه ارکستر سمفونیک تهران به صحنه رفت و اجراهای موفقی داشت. این ارکستر، هفته گذشته (29آذرماه) هم برای نخستین بار به جای تالار وحدت، در وزارت کشور جلوی 3هزار تماشاگر روی صحنه رفت که خود اتفاق مهمی در اجراهای صحنهای اصلیترین ارکستر ایران به شمار میرود.
ابتدا بفرمایید شرایط فعلی ارکستر سمفونیک تهران چطور است؟
ارکستر کارش را خیلی حرفهای جلو میبرد و برنامههای مدونی داریم.
2سال است که شما رهبر این ارکستر هستید؟
شهریور 97 ، 2سال میشود. برنامه را تا آخر سال تنظیم کردهایم. تا یکیدو هفته دیگر، برنامه 6ماه اول سال97 را ارائه خواهم داد و قرار شده تعداد برنامههایمان بیشتر شود؛ یعنی به جای اینکه در ماه 2شب کنسرت داشته باشیم حداقل 4-3شب باشد. برای ارکستر، مدلی پیدا کردهام مثل ارکستر فیلارمونیک لندن (البته هنوز به آنجا نرسیدهایم) که بتوانیم هر هفته، کنسرت و رپرتوار جدید داشته باشیم.
الان کیفیت نوازندگی اعضای ارکستر سمفونیک طوری شده که با حداقل تمرین میتوانیم آماده شویم و تمرینها را به حداکثر 4 یا 5 تمرین برای اجرای رپرتوار جدید رساندهایم. مدلی که ارکسترهای حرفهای دنیا تمرین میکنند و برای کنسرت آماده میشوند مشابه همین فعالیت ماست و ما هم تا حد زیادی به آن استاندارد رسیدهایم. البته محدودیتهایی هست؛ مثلا فقط در تهران است که 2هنرستان موسیقی دخترانه و پسرانه داریم تا شاگردانی تربیت شوند و در بدنه موسیقی ایران قرار بگیرند. حرکت ما در زمینه تربیت شاگرد، کند است؛ با وجود این، خوشحالم که بگویم روزبهروز در سازهای مختلف، نوازندگان جدید میبینم.
یادم هست که زمانی نهچندان دور، مجبور بودیم نوازنده هارپ را از ارمنستان بیاوریم؛ چون در تهران شاید یکیدو نفر نوازنده هارپ بودند که یا گرفتار بودند، یا ساز نبود و یا علاقه به همکاری نداشتند و این خیلی بد بود، اما الان جالب است که 4نوازنده هارپ برای ارکستر سمفونیک داریم که سن خیلی کمی دارند و نوازندگان بسیار ماهر و توانایی هستند. یا در قسمت سازهای بادی برنجی، مثلا در ساز فرنچهورن، 3نوازنده خانم داریم که واقعا تحولیاست. نوازندگان خوبی هستند که در هر ارکستر مشابه دیگری هم میتوانند فعال باشند و سطح نوازندگیشان بالاست؛ همینطور در سازهای دیگر.
منتها برای کشوری 80میلیونی این تعداد، کافی نیست. دلم میخواهد در هر شهر و شهرستان، یک ارکستر سمفونیک و هنرستان موسیقی داشته باشیم که شاگرد تربیت کنند. میدانید که موسیقی، علم است و باید آن را آموخت؛ فقط این نیست که انسان به خاطر دلش یا احساسش موسیقی بیاموزد. البته بدون ایندو هم نمیشود از موسیقی صحبت کرد. علم موسیقی در مدارس و کنسرواتورها قابل یادگیریاست.
شاید خودستایی باشد اما به خاطر شغلم، در جاهای مختلف ارکسترهای مختلف را رهبری میکنم اما ایرانیها جزو جوامعی هستند که استعداد دارند. بعضی ملتها استعداد کمی دارند اما پشتکار زیادی دارند و خیلی پیشرفت میکنند. به نظرم ایرانیها استعدادشان بیشتر از بعضی آسیاییهاست اما پشتکار آن جوامع، دقیق و بیشتر است و پیشرفتشان هم بیشتر؛ نمونهاش هم اینکه ایرانیهای موفق در تمام رشتههای بازرگانی، پزشکی، تجارت، هنر و... در همه دنیا هستند. وظیفه دولت این است که امکانات را برای مردم و جامعه فراهم کند تا استعدادها شکوفا شود.
یکی از آرزوهایم این است که در آیندهای نهچندان دور هر شهری یک سالن تئاتر و کنسرت مناسب و کنسرواتور منظم داشته باشد که این افراد تربیت شوند. با این حساب در ارکستر سمفونیک کارمان را مرتب جلو میبریم و خوشبختانه این برنامهها سروصدای زیادی کرده است. شاید نتوانم تمامی اتفاقاتی که میافتد را بگویم چون بهتر است تا زمانی که قطعی نشده صحبت نکنم اما تماسهای زیادی از ارکسترها و سازمانهای مختلف برای دعوت از ارکستر سمفونیک تهران گرفته شده که در آنجاها اجرا داشته باشد. این بزرگترین راهیاست که میتوانیم افراد جامعهمان را به دنیا معرفی کنیم.
در واقع ارکستر میتواند سفیر ایران باشد.
دقیقا. همیشه گفتهام ارکستر سمفونیک تهران میتواند یکی از سفیران فرهنگی کشور باشد. بهجرأت میتوانم بگویم که وقتی یک اجرای خوب و باکیفیت از ارکستر سمفونیک کشوری در کشور دیگر اجرا میشود طبیعتا نظر آن جامعه میزبان نسبت به کشور مهمان، بیشتر جلب میشود و همه اینها در صورتی محقق میشود که کیفیت کار بالا باشد و میتوانم بهجرأت بگویم که خیلی به آن هدف نزدیک شدهایم.
نمونه بارزش این است که چند ماه قبل یکی از بزرگترین رهبران ارکستر سمفونیک دنیا، آقای ریکاردو موتی که تمام دنیا ایشان را بهعنوان بهترین رهبر موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک میشناسند در ایران با ارکستر سمفونیک تهران اجرای مشترکی با نوازندگان ایتالیایی داشتند که همان برنامه در فستیوال راونا که در اروپا و جهان بسیار شناختهشده است هم اجرا شد و تلویزیون رای(Rai) که تلویزیون سراسری ایتالیاست هم برنامه را ضبط و پخش کرد.
قطعا اگر کیفیت نوازندهها در حدی نبود که بتوانند از عهده این کار مهم بربیایند، دعوت نمیشدند. یکیدو هفته قبل، ارکستر جوانان جهان که از تمام کشورهای جهان عضو دارد از ما دعوت کرد و برنامه مشترکی در قدیمیترین کلیسای رم اجرا کردیم. همان برنامه چند روز بعد در تالار وحدت با گروه کر ارکستر سمفونیک تهران و اعضای ارکستر سمفونیک اجرا شد. در آن ارکستر که به ایران آمده و از ما دعوت کرده بودند در رم برنامه اجرا کنیم، نوازندگانی از فرانسه، آلمان، ایتالیا، آرژانتین و لهستان بودند.
این نوع برنامهها برای شناخت نوازندگان و موزیسینهای ایرانی خیلی مفید است و بهجرأت میتوانم بگویم واکنشی که در رم از تماشاچیان دیدم بسیار مثبت بود؛ چون اجرا، کیفیت بسیار بالایی داشت و خودشان هم انتظار نداشتند که چنین برنامهای را در این سطح ببینند. افراد زیادی بعد از برنامه پشت صحنه آمدند و در این باره صحبت کردند.
قسمت اول، موسیقی کلاسیک و قطعاتی از باخ و ویوالدی بود که با رهبر ایتالیایی اجرا شد و قسمت دوم، بخش ایرانی بود که من مسئولیتش را بر عهده داشتم و قطعاتی از آقای هوشنگ کامکار، آهنگساز ایرانی و دو قطعه از خودم اجرا شد. جز ایرانیان عزیزی که آمده بودند، غیرایرانیها همه پشت سن میگفتند از قسمت دوم بیشتر لذت بردهاند چون برایشان فضای تازهای ایجاد شده بود. اینها در درازمدت نتیجه خیلی خوبی در انظار عمومی غیرایرانی خواهد داشت. امیدوارم این قبیل کارها بیشتر انجام شود.از هنر اگر درست استفاده شود، حربهایاست که میتواند خیلی مؤثر باشد.
میدانیم که تعدادی مسترکلاس برای اعضای ارکستر برگزار شده؛ چه مدت است که این کلاسها دایر شدهاند؟
6ماه است که این کلاسها شروع شده و برای سازهای مختلف، 12جلسه مسترکلاس برگزار شد.
همه با علاقه شرکت میکنند؟
بله و خیلی خوشحال هستند که این اتفاق میافتد. هر بار نوازندههای جدیدی را انتخاب میکنیم که با معلمها کار کنند. نمیشود با همه در 2جلسه کار کرد. سیستم به این صورت است که یک روز بهصورت فردی کار میکنند و روز بعد، به شکل گروهی؛ درواقع نهایت استفاده را از این موقعیت میبریم. این کار در درازمدت در دید بچهها اثرگذار خواهد بود. کسانی که ما برای درسدادن انتخاب کردهایم از بچگی با موسیقی کلاسیک بزرگ شدهاند و موسیقی کلاسیک، زبان مادریشان است و میتوانند برای آشنایی ما با این موسیقی خیلی کمک کنند.
یکی از کارهایی که میخواهم با افتخار به آن اشاره کنم این است که برای نخستین بار آثار ارکستر سمفونیک، ضبط شده و منتشر میشود. الان چند کار در نوبت است که باید منتشر شود. این کارها بهصورت صوتی و تصویری منتشر میشود. ما حتی در استودیو کارها را ضبط نکردیم که ادیت کنیم؛ همان برنامههاست که به صورت زنده ضبط شده! آنقدر به کارمان اعتماد داریم و سطح کیفی نوازندهها عالی شده که این کارها را با جرأت و بدون هیچ تغییر و ادیتکردنی، ارائه میدهیم.
این امر نشان میدهد که ارکستر سمفونیک در چه سطحی کار میکند. یکی از دلایلی که موتی مایل شد به ایران بیاید، دیدن همین سیدیها بود. از ما کار میخواستند و من یکسری از کارهایی که به صورت زنده ضبط شده بود را برایشان فرستادم که بعد از دیدن آنها، راغب به آمدن و همکاری با ارکستر سمفونیک شدند. اینها شناسنامه ارکستر سمفونیک است و جنبه مادی ندارد.
آقای روحانی برنامهریزی شما برای ارکستر برای چهمدت است؟
کاری که میکنم، در حقیقت ارائه برنامه سالانه است. تا یکیدو هفته دیگر برنامه سال97 را به بنیاد رودکی خواهم داد. مشکل اساسیمان این است که متأسفانه تئاتر، بیشتر وقت تالار وحدت را گرفته است؛ بهنحوی که بعضی روزها 2تئاتر مختلف اجرا و یک برنامه ارکستر سمفونیک هم بین آنها گنجانده میشود. اگر تئاتر در خانه خودش ـ تئاتر شهر ـ متمرکز شود و تالار وحدت مختص موسیقی فاخر باشد، دستوبالمان بازتر میشود. از الان برنامه سال97 را از بنیاد رودکی گرفتهام و تاریخهای خالی را پر میکنم؛ چون بنا دارم از رهبرها و سولیستهای مهمان ایرانی و خارجیای دعوت کنم که باید از یک سال قبل، برنامهشان را بدانند.
برای جشنواره چه قطعاتی دارید؟
جشنواره، اواخر دی و اوایل بهمنماه برگزار میشود. از سال قبل برنامه روتین ارکستر سمفونیک را برای اجرا در روزهای 28و 29دی چیده بودم که با جشنواره فجر همزمان شد. برای این جشنواره، یک سولیست پیانوی خیلیخوب هلندی را دعوت کردهایم که کنسرتوپیانوی شماره2 شوپن را مینوازد. یک قطعه از احمد پژمان را هم اجرا خواهیم کرد. همچنین قطعهای از یک آهنگساز فرانسوی و قطعهای برای ویولن و ارکستر انتخاب کردهام که یکی از سولیستهای ارکستر سمفونیک بتواند هنرنمایی کند. همچنین قطعه «پرنده آتشین» از ایگور استراوینسکی را در نظر گرفته بودم که با جشنواره فجر همزمان شده است.
چند سال قبل اتفاقات تلخی برای ارکستر سمفونیک افتاد که تا مرز تعطیلی ارکستر هم رفتیم و خیلیها با آن قهر یا خداحافظی کردند؛ از مسائل درونسازمانی ارکستر گرفته که باعث شد اعضا تعلقخاطری به ارکستر سمفونیک نداشته باشند تا مسائل حقوقی و مالی که به تعویق میافتاد و نیز مسئله دستهدستهشدن ارکستر. خوشبختانه بهنظر میرسد که این مشکلات، حل شده باشد. هماکنون وضعیت حقوقی نوازندگان چطور است؟
الان هم بعضیوقتها حقوقها دیروزود میشود اما چند اتفاق خوب هم افتاده است؛ اول اینکه قرارداد سالانه برای موزیسینها تنظیم کردهاند؛ دوم اینکه موزیسینها بیمه شدهاند؛ اینروزها هم صحبت از این است که از سال آینده، نوازندهها بیمه تکمیلی داشته باشند. همه اینها اتفاقات خوبیاست. همچنین مسائلی که در گذشته در ارکستر بود (مثل اینکه گروهی با گروه دیگر صحبت نکند) وجود ندارد.
جو ارکستر بسیار حرفهایاست و با کسی تعارف نداریم. از همه مهمتر اینکه از 2سال قبل که مسئولیت ارکستر سمفونیک را به عهده گرفتهام بلیتفروشی همه برنامههای ارکستر سمفونیک تمام میشود و به قول معروف «سولد اوت» کردهایم. وقتی یک نوازنده روی صحنه اجرا میکند و میبیند سالن پر است و این روند در اجراهای مختلف تکرار میشود، احساس بهتری دارد. قرار نیست در سالن خالی روی سن برویم؛ میخواهیم برای مردم اجرا کنیم.
خوشبختانه الان از برنامههایمان استقبال گرمی میشود به طوری که چند هفته قبل از تاریخ اجرا، بلیتهای کنسرت تمام میشود. یکی از گلایههای نوازندهها این است که در گذشته به ما دهتادهتا بلیت میدادند که مهمان دعوت کنیم ولی سالن باز هم خالی میماند و تعداد نوازندهها از جمعیت حاضر بیشتر بود؛ الان چرا کسی به ما بلیت نمیدهد؟ جواب من این است که الان باید خوشحال باشیم که بلیتی نمیماند که به ما بدهند.
خود من هم بعضیوقتها با پارتیبازی برای مهمانهایم بلیت میگیرم. البته کاش سالن کنسرت بزرگتری داشتیم که تعداد بیشتری بیایند و بلیت مهمان برای موزیسینها هم داشته باشیم. به محض اینکه اعلام میشود ارکستر سمفونیک برنامه دارد مردم بلیتها را بهسرعت خریداری میکنند. به همین دلیل یک قدم خیلی بزرگ دیگر برداشتهایم که باز هم بیسابقه بوده؛ برای نخستین بار در سالن وزارت کشور برنامه اجرا کردیم که 3هزار نفر گنجایش دارد و تا الان هم استقبال خیلی خوبی انجام گرفته است.
خیلی خوشحالم که میتوانم بگویم برنامهای را روی صحنه میبریم که موسیقی کلاسیک و صدادهی سازها را به مردم معرفی میکند. ما ایرانیها کمهوش نیستیم؛ وقتی کیفیت میبینیم، استقبال و حمایت میکنیم. اینکه یک موسیقی خاص را به خورد مردم بدهیم به درد هیچ جامعهای نمیخورد. مردم در همهچیز دنبال کیفیت هستند و موسیقی هم از این قانون، مستثنی نیست. جالب اینکه برای کنسرتهای ارکستر، بیشتر، جوانان میآیند و این آرزوی اروپاییها و آمریکاییهاست.
همینطور است؛ در خارج از ایران، مخاطبان ارکستر اغلب مسن هستند!
بله. من الان در سفرهایم به خارج از کشور میبینم کسانی که برای دیدن کنسرتها میآیند اکثرا مسن هستند و گاهی آنقدر مسن که با ویلچر میآیند. اینکه جوانان برای دیدن موسیقی کلاسیک نیایند آینده موسیقی کلاسیک را به خطر میاندازد. در اروپا متأسفانه خیلی از ارکستر سمفونیکها ورشکست میشوند چون اولا تعدادشان خیلی زیاد است و دوم اینکه جوانان، کمتر راغب به این برنامهها هستند.
2ماه قبل در وین بودم و یک برنامه را در مهمترین سالن کنسرت وین دیدم. در حالت خوشبینانه 20درصد تماشاگران، جوان بودند و 80درصد، مسنهای 80-70ساله. باز هم میگویم که اگر جوانها حمایت نکنند، نسلهای بعدی با این موسیقی باارزش، آشنا نخواهند شد. اروپا و آمریکا با مسئله جذب جوانان به سالنهای کنسرت کلاسیک مواجه هستند اما در ایران، برعکس است و شاید 20درصد تماشاگران، افراد مسن باشند.
جوانها هستند که آینده موسیقی را میسازند و از موسیقی علمی و ارکستر سمفونیک حمایت میکنند. دوستان موزیسین خارجی به این شرایط در ایران غبطه میخورند. اما چند مسئله هم هست؛ مهمترین مسئله، کیفیت کار و دوم، انتخاب قطعات است. من نمیتوانم فقط برای موزیسینها قطعه انتخاب کنم؛ هم باید جامعه را با ارکستر آشتی دهم و هم جامعه را با این نوع موسیقی آشنا کنم؛ در نتیجه باید قطعاتی با سطح کیفی بالا انتخاب کنم که برای موزیسینها و مردم قابل هضم و جذاب باشد.
اگر قطعه برای موزیسینها جذاب نباشد آنها هم با عشق و علاقه نمینوازند و اثری که روی مردم گذاشته میشود هم کیفیت خوبی نخواهد داشت و در نتیجه دفعه بعد حمایت نخواهند کرد. ما هم نمیتوانیم بدون حمایت مردم کار کنیم. ارکستر سمفونیک نیازمند حمایت مردم است. درست نیست که بگویم فقط دولت باید به ارکستر سمفونیک کمک کند. البته مردم برای اجرای کمکیفیت، نمیآیند. وقتی تماشاگران فقط دعوتی باشند تصور میکنند برنامه بیارزش است اما وقتی هزینه میکنند، طبیعیاست که به این کار، علاقهمند بودهاند. به این صورت موسیقی علمی و خوب در کشورمان جا میافتد و رشد میکند و مهم است که این روند ادامه پیدا کند.
برنامهای برای گرفتن نوازنده جدید دارید؟
چند آزمون برای سازهای زهیمان گذاشتهایم که با حضور کنسرتمایستر ارکستر و سرگروههای بعضی از سازها بود و چند نفر را انتخاب کردیم که حالا عضو ارکستر هستند. بعضیها ماندند و بعضیها بهخاطر این آزمون از ارکستر جدا شدند و خواستیم فرصتی داشته باشند که دوباره برگردند. الان چند نوازنده که از دوره قبل از من در ارکستر بودهاند دوباره برگشتهاند.
وقتی محدودیتهایی که داریم و بیشتر هم اداری است رفع شود دوباره نوازندههای جدیدی به بدنه ارکستر سمفونیک اضافه میشوند. متأسفانه برای جمعیت 80میلیونی ایران یا 12میلیونی تهران نوازندههای کمی داریم اما الان با ساختار ارکستر سمفونیک و اشخاصی که فعال هستند میتوانم بگویم 80درصد راضی هستم. من شخصا ترجیح میدهم تعدادی نوازنده، عوض یا اضافه شوند.
نوازنده مشترک با ارکستر ملی ندارید؟
خیر. زمانی که من مسئولیت را به عهده گرفتم این مسئله حل شده بود. البته گاهی که سازبندی بهگونهای باشد که در آن ارکستر، نوازنده آن ساز را نداشته باشند از ارکسترمان نوازنده میدهیم یا اینکه اگر ما نوازنده بیشتر، مثلا زهی نیاز داشته باشیم از ارکستر ملی قرض میگیریم اما در واقع، 2سازمان جدا با نوازندگان جدا هستند.
با توجه به اینکه اقشاری مثل دانشجویان فوقلیسانس موسیقی هستند که موسیقیهای مدرن و جدی را میپسندند، در نظر دارید که برنامه ویژهای برای این افراد داشته باشید؟
کاری انجام شده که در گذشته اتفاق نیفتاده بود و آن اینکه من رپرتواری ویژه را انتخاب کردم؛ سپس سولیستهایی را از ارکستر انتخاب کردم تا روی صحنه بیایند و مردم، بیشتر با آنها آشنا شوند. این برنامه در کنسرتهای آینده هم ادامه خواهد داشت. به جز آن برنامهای دارم که در حال نهاییکردن تاریخهایش هستیم.
در این برنامه از آهنگسازان جوان ایرانی که هیچگاه فرصت پیدا نمیکنند قطعاتشان شنیده شود استفاده میکنیم؛ چراکه اغلب، وقتی آهنگساز برای ارکستر سمفونیک آهنگ میسازد بهندرت این موقعیت پیش میآید که اثرش اجرا شود. به صورت دائم، یکسری کار به من میرسد که در دفترم، پارتیتورهای آنها را مطالعه میکنم. بعضیها مناسب نیستند که به آهنگسازانشان پس میدهیم و بعضی را هم نگهداشتهایم.
اما این برنامه را دارم که حداقل یک بار مثلا از 3آهنگساز با پارتیتورهایشان دعوت کنیم و یک عده دانشجوی موسیقی هم بیایند و قطعات آن آهنگسازان را اجرا کنیم تا برای نخستین بار قطعهشان را زنده بشنوند. دلم میخواهد نوازندهها هم نظرشان را به آهنگسازان بگویند که جنبه آموزشی داشته باشد و سعی کنند اگر اشکالی دارد همانجا رفع کنند تا کارشان بهتر شود. در نهایت اگر قطعهای مناسب اجرا باشد، آن را جزو برنامههای سال بعد ارکستر سمفونیک خواهم گذاشت.
دیگر چه برنامهای دارید؟
برنامه بعدی اینکه از رهبران موسیقی ساکن ایران یا رهبران ایرانی ساکن خارج از کشور بهعنوان رهبر مهمان دعوت کنم و تاریخهایی را هم برای این کار مشخص کردهایم. در درجه اول، ارجحیت با ایرانیهاست و بعد از آن، برنامهریزی میکنم که به عنوان رهبر مهمان از رهبران شناختهشده و بزرگ دنیا برای اجرا دعوت کنیم.
دلم میخواهد از آقای علیرضا مشایخی هم دعوت کنم که یک برنامه را ایشان رهبری کنند و در کنار کارهای خودشان، از کارهای آهنگسازانی که در آن زمینه کار مینویسند و شاید بیشتر، موزیسینها علاقهمند به شنیدن آن کارها باشند هم آثاری اجرا کنند. حتی خودم هم یکسری کارهای مدرن را از آهنگسازان مدرن رهبری خواهم کرد. اما همیشه باید در نظر داشته باشیم که رپرتوارها طوری انتخاب شود که مورد علاقه تمام قشرها باشد.
اگر قرار باشد قشر خاصی این برنامه را ببیند باید روی آن قشر، تمرکز و رپرتوار را طوری تنظیم کنیم که مورد علاقه اش باشد. میشود یکیدو برنامه را اینطور کار کرد. چندین برنامه از ارکستر سمفونیکهای مختلف دنیا دارم که نشان میدهد تمام برنامههایشان همان برنامههای روتین است و تکوتوک، موسیقی مدرن دارند. اگر به رپرتوارهای مطرح دنیا دقت کنید از مالر، هایدن، موتزارت و چایکوفسکی همیشه اجرا کردهاند.
چند ماه قبل در آمریکا برنامه ارکستر فیلارمونیکی را دیدم و متوجه شدم همان رپرتواریاست که ما چند ماه قبل در تهران اجرا کرده بودیم. بهندرت قطعات جدید در رپرتوارهایشان میگذارند. اما ارکسترهایی هستند که فقط مخصوص قطعات جدیدند و بیشتر هم ارکسترهای خصوصی هستند. ارکسترهایی همچون ارکستر سمفونیک تهران که از طریق دولت حمایت میشوند، باید برنامه روتینی را جلو ببرند و در عین حال، در لابهلای آنها هم قطعات جدیدی اجرا کنند.
اگر به رپرتوارهایی که از زمان مسئولیت من اجرا شده دقت کنید متوجه میشوید که خیلی از قطعات کلاسیک دنیا برای نخستین بار در این دوره در ایران اجرا شده است؛ مثلا «سمفونی3 برامس» یا قطعه «دستیار شعبدهباز» یا قطعه «رومئو و ژولیت» پروکویف که تا به حال اجرا نشده بود. با اینکه اینها قطعات شناختهشده و خیلی معروف دنیا هستند، مردم ما برای نخستین بار، آنها را میشنیدند.
در عین حال که کارهای مدرن اجرا میشود، مردم باید با این کارها هم آشنا شوند و همین باعث شده که تازگیای به رپرتوار ارکستر سمفونیک داده شود و مردم برنامهها را ببینند. اینها کارهایی بوده که در این مدت انجام شده و به نظرم یکی از دلایل استقبال مردم این است که با قطعات جدید آشنا میشوند و میتوانند ارتباط برقرار کنند.
تعارف که نداریم! در جامعه ما مثل اروپا از بچگی موسیقی کلاسیک گوش نمیکنند؛ پس باید رپرتوارهایی را انتخاب کنم که در عین حال که کیفیت بالایی دارند، قطعاتی باشند که بتوانند با مردم ارتباط برقرار کند و آنها برای دیدن برنامههای بعدی ارکستر سمفونیک هم علاقهمند شوند. هماکنون کاملا از روندی که طی این مدت طی شده راضیام؛ چراکه برای نخستین بار، ارکستر سمفونیک توانسته در سالن 3هزار نفری روی صحنه برود که اتفاق بسیار مهمیاست.