حواسم بهخودم نبود همشهری. داشتم چراغ تونلها را میدیدم که یک به یک قطار شده بودند پشت هم تا مبادا قطارمان روی ریلهای تاریک ایستگاه را به ایستگاه سنجاق کند. داشتم به روزگارمان فکر میکردم که عجیب شده.
مرد همه خستگیاش را کشانده پای دیوار. در قوطی کوچک وازلین را باز کرده تا از خشکی ترکهای دستش کم کند. استکان چای و قندان را گذاشته کنار تشکچهای که رویش نشسته است.
قصه دارد تکرار میشود. قصه سرعتگرفتن کارها در روزهای پایانی سال، خرید برای شب عید، ترافیک و انتظار که همهجا یقه شما را میگیرد. آخرین تصویرهای هرسال از تهران و شهرهای بزرگ، خودروهای در هم فرورفته و مردم مضطرب و شتابزدهای است که گویی به هیچ کارشان نرسیدهاند.
این قصه حمایت از انسانیت و فداکاری است. این لبخند هنر به دنیای سخت زندگی در روزهای کروناست. این خبر یعنی میتوان با هنر دست و بهرهگیری از اعتبار به آنهایی که زحمت میکشند با صدای بلند خسته نباشی گفت. از چه حرف میزنیم؟
تصویر آدمکی که داخل چراغ راهنمایی و رانندگی بیستوچهارساعت از شبانهروز یا منتظر است یا راه میرود و فقط در یکی از انیمیشنهای خمیری و تصویرسازی متحرک تلویزیونی توانست از آن بالا پایین بیاید را همه ما در ذهن داریم. قرمز که باشد ایستاده است و ما رهگذرها به احترام دستور او میایستیم، سبز باشد و راه برود ما هم اجازه داریم حرکت کنیم.
نمیدانم آن عکس سعید نفیسی را در کتابخانه شخصیاش دیدهاید یا نه. عکس برای نیمههای دهه20 است و گرداگرد نفیسی احتمالا در آستانه میانسالی را کتاب گرفته است.
شرکت گوگل و فیسبوک 2شرکتی هستند که کارمندهای آنها اگرچه هر روز، کاری سخت در پیش دارند اما محیط کارشان در فضای مجازی به آسایش و مجهز بودن مشهور است؛ حالا اما به گزارش انبیسی یک تحقیق مبتنیبر گزارشهای کارمندهای این شرکت نشان میدهد اوضاع محیط امن و مجهز کاری این 2شرکت صد در صدی نیست و به قول خود متخصصهای این شرکتها، باگBug خطاهایی هم دارد.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .