سهامداری 70درصدی برخصلت ایرانیان چه اثری میگذارد؟
سروش خسروی _ دبیر گروه اقتصاد
ظرف ماههای آینده با آزادسازی سهام عدالت و عرضه صندوقهای سرمایهگذاری دولتی در بازار سرمایه، ایران، از لحاظ نسبت تعداد سهامداران، به کل جمعیت، به بزرگترین جامعه سهامدار در جهان تبدیل میشود. طبق آمارهای موجود تعداد سرمایهگذاران و دارندگان کد سهامداری در بازارسرمایه ایران از مرز 12میلیوننفر فراتر رفته، اگر آمار 2میلیون نفری را که، مالک واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری در بورس(یونیت هولدر) هستند، به آمار یادشده بیفزاییم؛ در مجموع 14میلیوننفر تا پیش از این در بازار سرمایه فعال بودهاند؛ حال با اضافه شدن 48میلیون دارنده سهام عدالت به جامعه سرمایهگذاران ایرانی، در مجموع افزون بر 60میلیون ایرانی تا پایان سال به بازار سرمایه متصل خواهند شد. به این ترتیب و درصورت اجرای برنامههای دولت، تا پایان امسال، بیش از70درصد جمعیت ایران به جمع شرکای شرکتهای بزرگ صنعتی، مالی و خدماتی فعال در اقتصاد خواهند پیوست.
گذشته از احتمالات درست و نادرستی که این روزها درباره نوسان قیمتها در بازار سرمایه مطرح است و جدا از نقاط ضعف و قوت برنامه دولت برای توسعه جامعه سرمایهگذاران ایرانی و علاوه بر آثاری که اجرای این سیاست میتواند بر اقتصاد ایران برجای گذارد؛ بهنظر میرسد آثار اجتماعی این برنامه به حدی وسیع و گسترده خواهد بود که میتواند روند تصمیمگیریهای دولت و ملت را در سده جدید به کل تحتالشعاع خود قرار دهد.
با آزادسازی سهام عدالت و انتقال گسترده مالکیت سهام شرکتها به 48میلیون ایرانی عملا به بخش بزرگی از اقشار جامعه حق و قدرت اعمال مالکیت بر داراییهایی را میدهد که تا پیش از این عملا از دسترس عموم دور مانده بود. طبق تخمینهای اولیه ارزش هر برگه سهام عدالت تعلق گرفته به دهکهای یک و دو، یعنی ضعیفترین اقشار جامعه، بین 10تا 15میلیون تومان ارزیابی میشود، یعنی به سبد داراییهای هر خانوار 4نفره، در این 2دهک ضعیف، بین 40تا 60میلیون تومان توان مالی جدید تزریق خواهد شد که اثر سریع و فوری آن را احتمالا میتوانیم در کاهش ضریب جینی و کاهش فاصله طبقاتی مشاهده کنیم.
علاوه بر این؛ ارزیابی اثر مشارکت 70درصدی ایرانیها در اقتصاد بر اخلاق عمومی هم احتمالا جالب توجه خواهد بود. در یک بررسی اجمالی جامعه ایران عموما بهعنوان یک جامعه تکرو معرفی شده؛ مشهور است که به همین دلیل ایرانیها، با حذف برخی استثناءها، عموما در ورزشهای انفرادی نظیر کشتی، وزنهبرداری و تکواندو، نسبت به ورزشهای گروهی و جمعی نظیر فوتبال و بسکتبال موفقترند. در محیط کسبوکار هم احتمالا این جمله را بارها از زبان کاسبان و فعالان اقتصادی شنیدهاید که اگر شریک خوب بود نعوذبالله خدا هم شریک داشت؛ با توجه به این زیرساخت فرهنگی اساسا شراکت در فضای کسبوکار ایرانیها مفهومی غریب و ناشناخته و همواره مورد تردید عمومی است و اغلب کاسبان ایرانی در سطوح خرد و کلان علاقهمندند کاری برای خود دستوپا کنند و به کسی هم پاسخگو نباشند. اما بورس بهمعنای عام خود یک تجربه مشارکت جمعی است؛ زیرا شما با خرید سهام هر شرکتی عملا دارایی خود را با هزاران نفر دیگر شریک میشوید؛ شراکتی که در آن حب و بغضهای شخصی و حتی اعتقادات راه ندارد، با این مقدمه میتوان انتظار داشت؛ ورود 70درصد ایرانیها به فضای مشارکت جمعی در اقتصاد، در بستر بازارسرمایه، به افزایش رواداری و جایگزینی آن با تکروی بینجامد؛ موضوعی که احتمالا اثری عمیق بر آداب و رفتار جامعه ایران در دهههای آینده برجای خواهد گذاشت.
اما درصورت تحقق این چشمانداز، یعنی افزایش رواداری اجتماعی، یک اثر جنبی دیگر هم از پس پرده مشارکت عمومی در اقتصاد رخ خواهد نمود و آن افزایش سطح امنیت عمومی است. چرا؟
دلیل آن واضح است؛ در این شکل از مالکیت، شهروندان استانهای مختلف کشور؛ فارغ از قومیت، زبان، مذهب و گرایشهای سیاسیشان در سهام شرکتهای پراکنده در سراسر خاک ایران سهیم میشوند؛ همین شراکت عمومی انگیزهها برای تغییر خشونتطلبانه سیاستها را کاهش میدهد و در مقابل میل به مدارا و نرمش افزایش خواهد یافت.
بازهم چرا؟ به یک دلیل روشن؛ چون هرگونه ناآرامی و بیتعادلی در شرایط اجتماعی و سیاسی، اثر فوری بر ارزش دارایی خانوارها در بورس برجای خواهد گذاشت در نتیجه تمایل اغلب شهروندان سهامدار به استقرار و تعادل افزایش خواهد یافت و موجب میشود آثار این تحول به همینجا ختم نشود؛ زیرا همین عامل احتمالا به استقرار خصلت خردگرایی به جای تقدیرگرایی در ذهن ایرانیان میانجامد.
ایرانیان قرنهاست که بر اثر پیشزمینههای تاریخی به تقدیرگرایی اقبالی شگفتانگیز نشان دادهاند؛ بهنحوی که ریشههای این خصلت را حتی در حماسه ملی ایرانیان، یعنی شاهنامه هم میتوان یافت، شاهنامه با آنکه خرد را در همان آغاز تقدیس میکند، با این حال، در جای جایش اثر تقدیر بر سرنوشت انسان و جامعه ایرانی را امری محتوم میداند؛ اما حالا بورس و بازارسرمایه زمین بازی متفاوتی است؛ تجربه نشان داده قیمت سهام به هر تحول اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حساس است؛ این خصلت ذاتی بورس به مشارکتکنندگان در بازارسرمایه میآموزد که میبایست خردمندانه تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سرزمین خود را دنبال و در آن مشارکت کنند؛ زیرا در بورس آنچه سرنوشت آدمها و بازیگران بازار را تعیین میکند، تصمیمهایی است که برپایه خرد و تحلیل دادهها گرفته میشود و نه تقدیر.