بشمار بهار...
مسعود میر| روزها میگذرد، بهار آمد و رمضان هم از پی آن سر رسید اما انگار نه هنوز بهار آمده و نه رمضان. مصداقش همین پنجره آغشته به سبزینگی و عبور که حالا انگار خاطره هیچکدامشان را به یاد نمیآورد. پنجره همین قلبهای ماست که تنها مانده بینگاه مهربان، بیحضور انیسِ دل و بدون بادِ یادِ یارِ دور.
بشمار روزهای امروز را تا فردا از پس معجزه از راه برسد، خنده به بار بنشیند و پنجره گشوده شود...
در همینه زمینه :