سنجش مدیریت بحران کرونا در ایران
نیکنام ببری _ روزنامه نگار
کرونا در جهان کماکان میتازد. آمارها درخصوص تعداد مبتلایان به این ویروس مرگبار نگرانکننده است. تقریبا عموم کشورهای مهم دنیا با این ویروس درگیر هستند. مطابق گزارشها بیش از 2میلیون نفر در جهان به این ویروس مبتلا شدهاند که از این تعداد بالای 100هزار نفر جانشان را از دست دادهاند. اپیدمی سریع این ویروس در جهان این پرسش را مطرح ساخته که آیا گریزی از این بیماری نیست و اساسا جامعه جهانی و زندگی بشریت به چه سمت و سویی سوق مییابد. سوای بر بحثهای علمی و پزشکی که چگونه امکان مهار این بیماری وجود دارد؛ کرونا به چالش جدیای در عرصه مدیریت و حکمرانی تبدیل شده است.
اینکه دولتها و سیاستگذاران با چه مکانیسم و راهبردی بتوانند جلوی شیوع این بیماری را بگیرند به دغدغه اصلی در جهان تبدیل شده است. از این منظر کرونا به محکی برای کارآمدی، کارایی و عقلانیت نظامهای سیاسی تبدیل شده است. اظهارات برخی در اوان شیوع کرونا در ایران که آن را نشانی از ناکارآمدی مدیریتی در ایران میدانستند؛ از این منظر قابل تحلیل است البته گرچه در ادامه با مشاهده اوضاع و احوال کشورهای پیشرفته دنیا مثل ایتالیا، اسپانیا و مهمتر از همه آمریکا، بیاعتباری این گزاره برای ایران بیشتر خودش را نشان داد. به هرروی آنچه واقعیت دارد، ارتباط معنادار مهار بیماری کرونا با نظام مدیریتی کشور است.
در وهله اول کشور چین قابل مطالعه و بررسی است. چین بهعنوان کشوری که کرونا از آن سر برآورد امروز توانسته با اتخاذ استراتژیهای مختلف این بیماری را در سرزمین بزرگش مهار و کنترل کند. در شهر ووهان، ویروس کرونا در 76روز متوقف و کنترل شد. ابزارهای نظارتی دقیق و هوشمند و استراتژی قفل شهر ازجمله راهبردهایی بود که دولت چین برای مهار این بیماری در استان بزرگ هوبی اتخاذ کرد. جالب اینجاست که کرونا هرچه از سرزمین مادریاش فاصله گرفت جهشهای جدید ژنتیک پیدا کرد و اپیدمی سریعتری گرفت. با کنترل بحران کرونا در چین، سایر نقاط جهان بهخصوص ایران درگیر این بیماری شد. ایران ازجمله کشورهایی بود که بهخاطر مراودات نزدیک سیاسی و تجاری با چین، آلوده به کرونا شد. دولت در ایران از همان ابتدا استراتژیهای مختلفی را برای مهار این بیماری در پیش گرفت. رویکرد فاصلهگذاری اجتماعی، اعمال محدودیت در ترددهای بین استانی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها ازجمله طرحهایی بود که طی بازه زمانی 2ماه اخیر در کشور پیادهسازی شد. سخن در اینجاست که طرحها و برنامهها بدون رضایتمندی و خواست درونی مردم قابلیت اجرایی ندارند. بهترین راهبرد و استراتژی درصورت فقدان اعتماد اجتماعی و باورپذیری مردم با شکست مواجه میشود. در قضیه کرونا، سطح فرهنگ عمومی، آگاهی و درک بالای مردم به عیان دیده شد.
آنچه که مایه امیدواری شد، آرامش مردم در ایام عید بود. با اینکه مطابق سنت و آیین این سرزمین، نوروز، زمان دید و بازدید و سفر است اما کمترین سفر را بهصورت داوطلبانه از سوی مردم شاهد بودیم و مهمتر از هرچیز آرامش در خرید اقلام و سایر نیازهای معیشتی بود. برخلاف نگرانیهای ابتدایی که مردم به فروشگاهها هجوم ببرند و دست به احتکار کالا بزنند، کمترین گزارش را در این خصوص در کشور داشتیم. باید قدر و اهمیت این همراهی مردم را دانست و اینجاست که دولت بایستی با در پیش گرفتن راهبردهای اقتصادی، بر تقویت این همبستگی بیفزاید. شناسایی دقیق افراد متضرر در شرایط کرونایی، کنترل قیمتها حداقل انتظار عموم از دولت است. یکی از چالشهای حمایتی مهم در کشور، ذهنیت حمایت مستقیم و یارانهای است.
تا وقتی یک بحران و اتفاقی در کشور بروز میکند؛ نخستین ایدهای که به ذهنمان خطور میکند؛ حمایت مستقیم مالی از افراد ضعیف و آسیبدیده است. مایلم این نکته را مطرح کنم که حمایتهای مستقیم مالی که به شکل پول بهحساب افراد نیازمند واریز میشود؛ غیرکابردیترین نوع حمایتهاست.
اول اینکه بر افزایش نقدینگی و متعاقبا بر افزایش عمومی قیمتها تأثیر میگذارد. در ثانی در این نوع حمایتها، افرادهای نیازمند و غیرنیازمند؛ چندان تفکیک نمیشود. لازم است به جای هدایت کردن این طیف از منابع مالی به شکل واریز پول به حساب مردم؛ سمت و سوی حمایتها به سمت زیرسازیهای اقتصادی و تقویت بخش خصوصی سوق یابد. اساسا این پرسش را باید از دولتیها کرد که تا چه میزان و دوره زمانی، امکان کمک به بیبضاعتهاست. ادامه این وضعیت حمایتی چه بسا بر افزایش طبقه یارانهبگیر جامعه میافزاید. ثروت در دنیای امروز در دست دولت نیست. دولت خود مالیاتبگیر طبقه سرمایهدار و تولیدکننده است. برای همین باید در کشور یک کار بزرگ فرهنگی صورت گیرد و جامعه را نسبت به سرنوشت همدیگر حساس کرد. امروز جامعه ایرانی از بیتفاوتی رنج اساسی میبرد. با اینکه فرهنگ گذشت، بخشش و انفاق، ریشه در فرهنگ دینی و ملیمان دارد؛ اما نشانی از عملیاتی شدن آن را در جامعه در حد انتظار نمیبینیم. امروز جا دارد در شرایط دشوار کنونی به کمک همدیگر بشتابیم و به وسع و توانمان، یاریگر طبقه نیازمند جامعهمان باشیم.