• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
شنبه 6 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 99133
+
-

گفت‌وگوی همشهری با محمدعلی خطیبی طباطبایی، نماینده اسبق ایران در اوپک

نقشه نفتی ترامپ و آینده طلای سیاه

نقشه نفتی ترامپ و آینده طلای سیاه

رضا کربلائی _ روزنامه‌نگار

جهان نفت پس از کرونا چگونه خواهد بود و نسخه نجات طلای سیاه از بلای سیاه چیست؟ آیا بازهم روزی خواهد رسید نظیر 20آوریل2020 میلادی که کسی پیدا نشود نفت بخرد؟ آیا سیاست‌های دولت آمریکا برای افزایش تنش احتمالی با ایران به‌عنوان یکی از گزینه‌های روی میز دونالد ترامپ است تا تقاضای جهانی نفت را با افزایش تنش بالا ببرد؟ پیام توییتری اخیر رئیس‌جمهوری آمریکا مبنی بر هدف قرار دادن شناورهای نظامی ایران در صورت نزدیک‌شدن به کشتی‌های نظامی آمریکایی و البته رسیدن قیمت نفت به زیر صفر بهانه‌ای شد تا با محمدعلی خطیبی طباطبایی، نماینده اسبق ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گفت‌وگو کنیم. او معتقد است تنش‌های سیاسی بین کشورها اثر بلندمدتی بر سطح تقاضای بازار جهانی نفت ندارد اما دولت آمریکا دنبال حفظ و حتی افزایش سهم خود از بازار نفت است و تنش بیشتر بین تهران و واشنگتن، به نفع شرکت‌های نفتی آمریکاست که صادرات نفت در منطقه خلیج‌فارس را محدود کنند.

پس از پیام توییتری دونالد ترامپ، این مسئله مطرح‌شده که به‌احتمال‌زیاد رئیس‌جمهوری آمریکا دنبال افزایش تقاضا برای نفت از کانال افزایش تنش سیاسی است. ارزیابی شما چیست؟
به لحاظ تاریخی افزایش تنش بین کشورها خیلی نمی‌تواند سطح تقاضا برای نفت را افزایش دهد و به همین دلیل شدت‌گرفتن تنش بین ایران و آمریکا هم به‌معنای افزایش تقاضای مؤثر برای نفت نخواهد بود. اما به‌نظر می‌رسد هدف از ایجاد تنش بیشتر، این است که آمریکا دنبال کاهش صادرات نفت از منطقه خلیج‌فارس و افزایش سهم خود در بازار است.
چرا آمریکا دنبال کم‌کردن سهم کشورهای منطقه خلیج‌فارس از بازار جهانی نفت است؟
آمریکا در سال‌های اخیر به صادرکننده نفت تبدیل‌شده و پس از افزایش سطح سرمایه‌گذاری روی نفت شیل و افزایش سطح تولید ایران، قانون منع صادرات نفت خام آمریکا عملا لغو و اجازه داده شد تا نفت خام این کشور وارد بازارهای صادراتی شود. سالانه یک‌میلیون بشکه بر تولید نفت آمریکا افزوده شده و طبیعی است که تولیدکنندگان نفت این کشور دنبال بازار جدید باشند. از این منظر حتی برخی تحلیلگران بازار نفت می‌گویند یکی از عوامل اصلی وضع تحریم‌های دوباره علیه ایران، حذف نفت ایران یا کاهش صادرات نفت ایران تا حد ممکن بوده؛ عملا هم سهم ایران را آمریکا به‌صورت غیرمستقیم تصاحب کرده و اگر کشور دیگری بر تولید خود اضافه کرده تا جای خالی ایران را پرکند، به‌طور طبیعی دیگر بازیگران، به‌ویژه آمریکا، سهم آن کشورها را در اختیار گرفته‌اند. از این منظر پس از 2اتفاق، یعنی جنگ نفتی روسیه و عربستان و شیوع ویروس کرونا، تقاضا برای نفت به‌شدت کم شده و برای آمریکایی‌ها، مهم حفظ بازارشان است. آنها سیاست‌شان این است که سطح تولید نفت‌شان پایین نیاید؛ با نفت بالای 40دلار حتی برنامه توسعه میدان‌های جدید هم توجیه‌پذیر خواهد بود. نتیجه اینکه دود افزایش تنش بین ایران و آمریکا در عرصه جهانی نفت به چشم کشورهای صادرکننده نفت در منطقه خلیج‌فارس خواهد رفت، زیرا صادرات مختل خواهد شد و کسری عرضه نفت را دیگر کشورهای خارج از منطقه به‌ویژه آمریکا جبران خواهند کرد.
آیا سیاست افزایش تنش به‌معنای تحریک تقاضا در اقتصاد می‌تواند قلمداد شود؟
ببینید، ایران در شرایط حاضر نفت چندانی صادر نمی‌کند و دنبال ثبات اقتصادی است تا ایجاد تنش. اما دست‌کم برخی تحلیلگران ممکن است این نظریه را در آمریکا تقویت کنند که ماجراجویی و حتی تغییر سطح تنش سیاسی با ایران به سمت درگیری محدود، معادله را در بازار نفت تغییر می‌دهد. اینجاست که هوشیاری کشورهای منطقه خیلی اهمیت پیدا می‌کند.
ماجراجویی آمریکا در منطقه با چه هدفی است؟
آمریکا دنبال بازار است و تنش با ایران منافع کشورهای صادرکننده نفت منطقه خلیج‌فارس را به خطر می‌اندازد. از سوی دیگر هرگونه تنش علیه رشد اقتصادی جهان عمل خواهد کرد، هرچند ممکن است تنش سیاسی و نظامی در منطقه باعث تحریک موقت تقاضای نفت شود اما در کل چرخه عرضه و تقاضای اقتصاد دنیای آسیب‌دیده از کرونا را مختل کرده و تقاضا برای نفت را در ابهام فرومی‌برد. تنش بین ایران و آمریکا در منطقه خلیج‌فارس باعث اختلال در عبور و مرور کشتی‌ها و همچنین صادرات و واردات شده و هرگونه کاهش صادرات نفت منطقه به‌معنای خارج شدن تعدادی از بازیگران سنتی نفت از بازار خواهد بود.
آینده دنیای نفت را پس از کرونا چگونه می‌بینید؟
روشن است که تا همین حالا کرونا 20میلیون بشکه از تقاضای نفت دنیا را در روز کاهش داده؛ آن‌هم در شرایطی که مذاکره‌کنندگان اوپک‌پلاس عملا به توافق نرسیده و وارد جنگ قیمتی شده‌اند. این بی‌مسئولیتی باعث شده تا همزمان با شیوع ویروس کرونا و افت تقاضا، بازار جهانی نفت دچار فروپاشی شود.
توافق بزرگ نفتی تا چه اندازه می‌تواند طلای سیاه را از تکرار بلای سیاه نجات دهد؟
به‌نظر من اگر بر اساس توافق بزرگ، از ابتدای می ‌سال‌جاری میلادی، 19میلیون بشکه از تولید روزانه نفت کم شود، تا اندازه‌ای از آشفتگی بازار کاسته خواهد شد.
اما اگر کرونا ادامه پیدا کند، چه رخ خواهد داد؟
اینکه کرونا تا کجا پیش خواهد رفت مسئله دیگری است اما معمولا به پدیده‌هایی نظیر کرونا در بازار جهانی نفت به‌عنوان یک متغیر کوتاه‌مدت نگاه می‌شود ولی بعید است قیمت نفت با فرض عمر کوتاه کرونا در کوتاه‌مدت به سطح 60 تا 70دلار بازگردد. اگر توافق بزرگ به‌خوبی اجرا شود حداکثر پیش‌بینی می‌شود قیمت در محدوده 40دلار نوسان داشته باشد. با نفت 40دلاری تولید و عرضه نفت حتی در شیل اویل‌ها ادامه می‌یابد اما اتفاق مهم این خواهد بود که سرمایه‌گذاری برای توسعه و تولید نفت از میدان‌های جدید به‌ویژه تولید نفت از آب‌های عمیق دیگر متوقف می‌شود که این مسئله روی تولید آینده نفت اثر خواهد گذاشت.
مدیریت آینده بازار جهانی نفت در پساکرونا چگونه خواهد بود؟
یادم هست یک‌زمانی آمریکا دنبال محاکمه اوپک بود و قصد داشت این سازمان را به دادگاه بکشاند به این بهانه که اوپک ضد‌تجارت آزاد عمل می‌کند و تقصیرها همه متوجه اوپک بود. جنگ نفتی و شیوع ویروس کرونا و توافق بزرگ نشان داد اوپک مقصر نبوده و بازار نفت را نمی‌توان رها کرد. امروزه شاهد مشارکت کشورهای بیشتری هستیم و به‌نظر می‌رسد کشورهای بزرگ تولیدکننده و صادرکننده و هم کشورهای بزرگ مصرف‌کننده نفت باید مسئولیت بیشتری بپذیرند و ثبات بازار جهانی نفت را تضمین کنند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید