
اکران اینترنتی فرصت است یا تهدید؟
خروج از اکران حقیقی
سینمای ایران در روزگار تعطیلی سالنها میتواند روی اکران در فضای مجازی حساب باز کند؟ مزایا و معایب این شیوه عرضه چیست؟

سعید مروتی_روزنامه نگار
«عزیزان، بنده حاتمیکیا هستم. بنده سال۹۸ فیلمی ساختم به اسم «خروج» که در جشنواره هم شرکت کرد. همیشه بنا بر این بوده که در سال جدید فیلم ما اکران عمومی میشد ولی با این وضعیت کرونایی، آینده مبهمی در مقابل ماست که نمیدانیم چه اتفاقی خواهد افتاد. بر همین اساس عزیزان تصمیم گرفتند به روش اینترنتی این کار را انجام دهیم که تا امروز در سینمای ایران رخ نداده بود و ما پیشگامان این مسیر در سینمای ایران محسوب میشویم. به هر حال این روش هم شدنی است و جواب میدهد چرا که مردم این روزها در خانههایشان و در کنار عزیزانشان هستند و چه خوب که ما هم از فرصت استفاده و شما را در این فیلم شریک کنیم. من امیدوارم این نوع بلیت خریدن و این سنت جدید را انجام بدهیم و با خانواده در کنار هم فیلم را ببینیم. امیدوارم خدایی ناکرده دانلودی صورت نگیرد و به شکل غیرقانونی فیلم پخش نشود...»
کارگردان خروج با این پیام ویدئویی، به استقبال اکران اینترنتی فیلمش رفت. در شرایطی که کرونا سینماها را هم مثل خیلی جاهای دیگر تعطیل کرده، سازمان اوج تصمیم گرفت پیشقدم اکران اینترنتی، محصول مهم و استراتژیکش شود. فیلمی که اگر کرونا نمیآمد الان روی پرده سینماها بود. قرار بود با پرداخت ۱۲ هزار تومان، فیلم ۲۴ساعت قابل تماشا برای مخاطبان باشد که یک روز مانده به آغاز اکران، این زمان به ۶ ساعت کاهش یافت. دلیلش هم کاستن از احتمال دانلود غیرقانونی و قاچاق فیلم بود. همان چیزی که حاتمیکیا هم نسبت به رخ ندادنش ابراز امیدواری کرده بود. مروری بر خبرهای مرتبط با اکران خروج نشان میدهد که چه وعدههایی درباره صیانت از فیلم داده شده بود. با این وعدهها و امیدها پروژه ۹ میلیارد تومانی سازمان اوج در فضای مجازی اکران شد و فقط چند ساعت طول کشید تا سایتها و خبرگزاریها این خبر را روی خروجیشان بگذارند: «خروج قاچاق شد».
یک روز بعد اوج اعلام کرد خروج به بالای ۴۰۰ میلیون تومان فروش در نخستین روز نمایشش دست یافته. رقمی قابلقبول برای فیلمی که نسخه قاچاقش خیلی زود بیرون آمده بود. کمی بعد خبر رسید 3سایتی که نسخه قاچاق خروج را منتشر کرده بودند، مسدود شده و اقدامات لازم قانونی با متخلفان صورت خواهد گرفت. مشکل اما اینجا بود که منبع اصلی و مورد ارجاع مخاطبان برای تماشای نسخه قاچاق فیلم تلگرام بود. تلگرامی که در ایران فیلتر است و ظاهرا هیچ راهی برای کنترل بر آن وجود ندارد. برخورد با 3سایتی که خروج را بهصورت غیرمجاز منتشر کرده بودند مشکلی را حل نمیکرد و معضل اصلی تلگرام فیلتر شده بود. طباطبایینژاد مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هم به صراحت اعلام کرد در مورد تلگرام کاری از دستشان برنمیآید. سازمان اوج فروش روز اول اکران اینترنتی خروج را بالای ۴۰۰ میلیون تومان اعلام کرد. بهنظر میرسید این فروش محصول ساعتهای اول انتشار خروج است که هنوز فیلم لو نرفته بود. وقتی فروش ۴ روز اول بالای یک میلیارد تومان اعلام شد میشد تأثیر ورود نسخه غیرقانونی را مشاهده کرد. هرچند همین مبلغ هم در نوع خود جالب توجه است. یعنی خروج از روز دوم بهطور متوسط 200میلیون تومان بلیت فروخته است و مخاطبان با وجود دسترسی به نسخه قاچاق و رایگان، حاضر شدهاند برای اینکه ۶ ساعت امکان تماشای فیلم خروج را داشته باشند ۱۲هزار تومان پرداخت کنند.
در چرخه اکران عمومی سینماها، ۴۵ درصد گیشه به تهیهکننده میرسد و بقیه سهم سینمادار و پخشکننده است. این ۴۵درصد هم در بازه زمانی چهارماهه در اختیار مالک فیلم قرار میگیرد. در اکران اینترنتی اما، ۷۰درصد از عایدی فیلم در طول حداکثر 2هفته به تهیهکننده میرسد. ضمن اینکه حمایت مالی ارشاد که شامل پرداخت ۲۰ درصد از قرارداد نمایش خانگی فیلم است هم به این مبلغ افزوده میشود. در شرایطی که سینماها مثل خیلی جاهای دیگر تعطیل شدهاند و سینمای ایران مهمترین فصل نمایشش (اکران نوروزی) را از دست داده و چشمانداز اکران مهآلودتر و نگران کنندهتر از همیشه است، اکران اینترنتی میتواند یک فرصت باشد. فرصتی که گرچه به از دست رفتن احتمالی اکران عمومی منجر میشود و از سوی دیگر تهدید دانلود غیرقانونی هم پابرجاست ولی همین اکران پرخطر هم برای خیلیها میتواند یک فرصت باشد. بلافاصله پس از اکران اینترنتی خروج برخی از تهیهکنندهها از تمایل برای تکرار تجربه فیلم حاتمیکیا خبر دادند. اما آیا اکران خروج در فضای مجازی میتواند متر و معیار مناسبی برای ارزیابی این شیوه نوظهور نمایش عمومی فیلمها باشد؟ خروج در نمایش جشنوارهاش نتوانست انتظارها را برآورده کند ولی حاتمیکیا بهعنوان یکی از محبوبترین و مهمترین فیلمسازان پس از انقلاب، مخاطبانی دارد که فرصت تماشای فیلمهای این سینماگر را از دست نمیدهند.اما بعید بهنظر میرسد مخاطب هدف اکران اینترنتی، این دسته از تماشاگران باشند. تماشاگر پیگیر و علاقهمند، معمولا فرصت جشنواره فیلم فجر را بهسادگی از دست نمیدهد. چنین مخاطب مفروضی بهمن ۹۸ فیلم را در جشنواره دیده و اکران در اینترنت قاعدتا باید مخاطبی عامتر و البته گستردهتر را جذب کند. حالا محصول استراتژیک سازمان اوج در فضای مجازی عرضه شده و با اینکه بعید است سرمایهاش را بازگرداند (فیلم برای بازگشت سرمایه باید بالای 10میلیارد بفروشد) ولی اوج از همین میزان استقبال هم رضایت دارد. شاید بهتر باشد برای ارزیابی دقیق این شیوه نوظهور نمایش عمومی فیلم در ایران، مثلا «خوب، بد، جلف، ارتش سری» وارد اکران آنلاین میشد ولی صاحبان این کمدی، هنوز موافقتشان را با عرضه در پهنه اینترنت اعلام نکردهاند. به این دلیل ساده که به بازگشت سرمایه و حتی رسیدن به سود امیدهایی بستهاند. نکتهای که دقیقا عکسش در مورد خروج صادق است.
فیلم حاتمیکیا تولید استراتژیک سازمان اوج است و برای بازگشت سرمایه ساخته نشده. با هزینه ۹میلیاردی، خروج در اکران عمومی باید ۲۰میلیارد تومان میفروخت تا سرمایهاش را بازگرداند. در اکران اینترنتی هم برای بازگشت هزینه تولید با فروشی بالای ۱۲میلیارد تومانی امکانپذیر است که خب زیادی رؤیاپردازانه است.
با این همه اوج با اکران اینترنتی خروج پیشگام مسیری شده که میتواند مسیر نمایش عمومی فیلمها در ایران را تغییر دهد. درباره این تغییر باید تامل کرد و هزینه و فایدههایش را درنظر گرفت.
مناسبات اکران در ایران با تمام تغییر و تحولات همچنان سنتی است. اتفاق مهم این سالها رشد و نمو چند شرکت پخش، تولید و سینماداری است که عملا نبض اکران را در اختیار دارند. پشت این شرکتها افراد با نفوذی قرار دارند که در این سالها پردیسها و سالنهای زیادی را در تهران و شهرستانها در اختیار گرفتهاند. آنها هم پخشکنندهاند، هم سینمادار و هم در تولید فیلمها مشارکت دارند. نتیجه اینکه مشخصا در یک دهه اخیر به سودهای کلانی دست یافتهاند و پشت بسیاری از پردیسهای موفق بخش خصوصی چند نام معدود قرار گرفتهاند که معمولا در هر شرایطی سودشان را از اکران میبرند حتی اگر صاحبان فیلم ضرر کنند یا سود آنچنانی نبرند، سهم بالای پخشکننده و سینمادار، در این زنجیره این مردان قدرتمند سینمای ایران را منتفع میسازد. اینها در همین 2 سال اخیر به زنجیره سالنهایشان در تهران و شهرستانها اضافه کردهاند. دیگر نهاد قدرتمند پخش و سینماداری متعلق به نهادی حاکمیتی است. حوزه هنری با تمام آسیبهایی که سر داستان تحریم فیلمها دچارش شد (و انگیزه ساخت پردیس را در بخش خصوصی تقویت کرد) همچنان نهاد قدرتمندی است. هرچند از این قدرت در گذر زمان کاسته شده ولی نمیتوان انکار کرد که حوزه با وجود کاهش چشمگیر تولید در پخش و سینماداری هنوز هم نقش مهمی در تعیین مناسبات اکران دارد. البته همه این داستانها مربوط به دوران قبل از کروناست. با تعطیلی سالنهای سینما، حالا تمام بخشهای حاکمیتی، دولتی و خصوصی فعال در این حوزه با مشکلات جدی مواجه شدهاند. تعطیلیای که اگر طولانی شود، صاحبان فیلمها دنبال راههای جایگزین برای بازگشت دستکم بخشی از سرمایهشان خواهند رفت. یکی از این راهها همین مسیری است که حاتمیکیا و رفقایش در اوج در حال پیمودنش هستند. تازه خروج فیلم پرهزینهای بوده و برای تولیدات ارزانتر میتوان سرنوشت بهتر و پرحاصلتری را در اکران اینترنتی متصور شد. سینمای ایران انبوهی فیلم اکران نشده دارد که سینماداران رغبتی به اکرانشان نشان نمیدادند. مثل «سراسر شب» فرزاد مؤتمن که تهیهکنندهاش برای اکران اینترنتش اعلام آمادگی کرده. فیلمهایی از این دست درصورت اکران عمومی هم بهسختی میتوانستند به بازگشت سرمایه امیدوار باشند و شاید اکران اینترنتی برایشان سودمندتر باشد. این راهی است که امتحانکردنش برای صاحبان فیلمهای ارزان میارزد. رهایی از پورسانت ۵۵درصدی، اکران در ساعتهای خلوت و ۴ماه صبوری برای گرفتن ۴۵ درصد درآمد گیشه. اکران اینترنتی دستکم بخشی از سرمایه تولید را زنده میکند. آن هم در روزهایی که سینماها تعطیل هستند و معلوم هم نیست کی بازگشایی میشوند. تازه بعد از باز شدن سینماها فیلمهایی از جنس سراسر شب همچنان باید در انتهای صف اکران بایستند و خریدار هر کرشمهای از سوی پخشکننده و سینمادار باشند. نگاهی به جدول فروش سالانه نشان میدهد در بهترین حالت ۲۰درصد فیلمها برای صاحبانشان سودده هستند. شاید ۲۰درصد هم بهسختی سرمایهشان را بازگردانند و ۶۰ درصد فیلمها در اکران شکست میخورند. همه این فیلمهای آماده شکست در اکران عمومی میتوانند به اکران اینترنتی روی خوش نشان دهند. اتفاقی که در سراسر جهان میافتد در ایران هم میتواند رخ دهد. در گذر زمان میتوان سازوکارهای اکران اینترنتی را هم با آنچه در خارج از مرزها میگذرد منطبق کرد. میشود با شفافیت بیشتر و حذف انحصار و رانت مسیر این شیوه نمایش عمومی را هموارتر کرد. دستکم میتوان درباره میزان بلیتفروشی به قاعده بازی تن داد و اطلاعرسانی به شیوه آنلاین و شفاف را در دستور کار قرار داد. دروغ و اغراق درباره میزان فروش فیلمها، میراث غلط سیستم پخش سنتی است. دستکم این را از اکران عمومی به اکران اینترنتی منتقل نکنیم. ما بعد از کرونا دیگر همانهایی نخواهیم بود که قبلا بودیم. توفان تغییرات در راه است و چارهای جز انطباق و همراهی با آن وجود ندارد. شاید اکران در فضای مجازی، بخشی از همان چیزی باشد که سینمای آینده نامیده میشود. در این مسیر احتمالا سرمایههایی تهدید خواهد شد و سرمایهدارانی متضرر. سنت سینما رفتن هم احتمالا کمرنگتر از سابق خواهد شد اما هنوز زود است که بخواهیم ناقوس مرگ فیلم دیدن در سالنهای تاریک را به صدا در آوریم. همه ما امیدواریم در نهایت سینما زنده بماند.
مسیر تازه
با تعطیلی سالنهای سینما، حالا تمام بخشهای حاکمیتی، دولتی و خصوصی فعال در این حوزه با مشکلات جدی مواجه شدهاند. تعطیلیای که اگر طولانی شود، صاحبان فیلمها دنبال راههای جایگزین برای بازگشت دستکم بخشی از سرمایهشان خواهند رفت. یکی از این راهها همین مسیری است که حاتمیکیا و رفقایش در اوج در حال پیمودنش هستند