تنها در خانه
مهرنوش سلماسی ـ روزنامهنگار
نشستهایم در خانه. بیش از 3 هفته است که خودمان را قرنطینه خانگی کردهایم. کرونا آمده و شوخی هم ندارد. فقیر و غنی و شهروند عادی و وزیر و وکیل هم نمیشناسد. فعلا جز خانه نشینی کاری نمیشود کرد. حالا یک خرید ساده از سوپرمارکت سر کوچه هم به حماسهای تبدیل شده. باید با تجهیزات کامل، ماسک بر چهره و دستکش در دست فاصله کوتاه خانه تا سوپری، میوه فروشی و احیانا داروخانه را طی کرد، خریدها را سریع انجام داد و به خانه بازگشت. جوری که انگار از جنگ برگشته ای. و حالا نوبت ضدعفونی کردن همهچیز و همه جاست. تا کی باید به همین روال ادامه دهیم؟ کسی نمیداند. محاصره شدهایم با اخبار منفی و روحیه برایمان نمانده. باید امید داشت و نشاط. با این وضعیت میشود امیدوار بود؟ میشود شاد و پر نشاط بود؟ نمیدانم، شاید بشود. شاید بهتر باشد هر کس راهکار خودش را در پیش بگیرد. برای فکر نکردن به این وضعیت آخر الزمانی باید سرمان را گرم کنیم به هر چیزی که با روحیه مان سازگار است و جزو عاداتمان محسوب میشود. برای من خواندن و دیدن هر چیزی که تمرکز بالایی نمیطلبد تا حدودی جواب داده و بازخوانی و بازبینی هم خالی از فایده نیست. نشستهام به خواندن دوباره «اتحادیه ابلهان» و تماشای دوباره سریال « فرندز». در فضای مجازی عدهای «طاعون» کامو ،«کوری» ساراماگو و سریال«چرنوبیل» را توصیه میکنند که بهنظرم در این شرایط جز افزایش اضطراب کارکرد دیگری ندارند. فعلا کاری که از ما برمیآید ماندن در خانه، دور کاری (که این هم برای بسیاری از اقشار امکان پذیر نیست) و پناه بردن به آغوش امن ادبیات و سینماست. به عزیزانمان روحیه بدهیم، مراقبشان باشیم و همه رعایت کنیم تا روزی که کرونا دست از سرمان بردارد. کرونایی که به معضلی بینالمللی تبدیل شده، ولی در این سرزمین و این روزگار برای ما شده غرامت مضاعف. به استقبال بهار میرویم با امیدها و آرزوهایی فراوان. همه ما به امید زندهایم. چارهای هم نداریم. اهمیت و ارزش زیستن، با همه مصائب و مشکلات حالا ابعادی گستردهتر یافته. چشم انتظار متفاوتترین نوروز همه این سالها هستیم؛ نوروزی که قرار است تنها در خانه بمانیم.