12آذر 98
نصرت رفت سینما هست
«نصرت کریمی» فیلمساز، انیماتور، مجسمه ساز، بازیگر و صدا پیشه برجسته، در گذشت. خبر را بابک کریمی، بازیگر و پسر نصرت تأیید کرد. او دار فانی را بهعلت کهولت سن در 95سالگی و در منزلش وداع گفت. اما سالها ممنوعالکاری هیچگاه نتوانست مانع اهمیت او در سینمای ایران باشد. او که در ایتالیا و چکسلواکی درس خوانده بود پس از بازگشت به ایران فیلمهایی ساخت که همگی در ادامه کمدیهای ایتالیایی بود. او با فضاسازیهای مدرن و نامتعارف آشنا بود و انیمیشن و عروسکسازی را در پراگ آموخت. در سینمای او نشاط و گزندگی نقد و دیالوگنویسی بسیار خلاقی به چشم میخورد که هنوز هم پس از سالها قابل تأمل و لذتبخش است. اما چرا نصرت کریمی برای سینمای ایران مهم بود؟
اعظم کیانافراز، مدیر نشر افراز
نصرت کریمی 50 سال پیش در فیلمهایش با زبان طنز حرفش را میزد که تعصب ضدتعقل است. هنرمندی که در ابتدای برکناری و خانهنشینیاش برای امرار معاش، کاکتوس کاشت و فروخت و بعد کارگاهی در خانهاش راه انداخت و صورتک ساخت؛ صورتک نقشهایی که دوست داشت بازی کند. آرزو به دل ماند و همین دیماه داغدیده و پرحادثه، چهلمین روز درگذشتش گذشت. لحن، حالت صورت و حرکت سر و بازی بدنیاش را در ویدئویی که از او منتشر شده ببینید. آنجا که میگوید: «ببین من 4 تا فیلم که بیشتر نساختم، اما تمام فیلمای من...» من که هرچه میبینم نفسم بیشتر بند میآید و هیچ کلمهای برایش نیافتم که این همه را برساند.
بهزاد عشقی، منتقد سینما
نصرت کریمی 40سال فرصت داشت که کاستیهای خود را جبران کند، سنت را از زاویهای مدرن و اجتماعی نقد کند، برای رسیدن به سینمایی که عوام بفهمند و خواص بپسندند، به ذائقههای نازل تن ندهد. منبع الهام نصرت نئورالیسم ایتالیا بود و میتوانست همچون بزرگان این مکتب از وانمودهها بگذرد و به عمق برسد و نقد سنت را با نقد تعارضهای اجتماعی مناسبات ماقبل مدرن همراه کند. اما دریغ که این فرصت از او دریغ شد. هرچند که نصرت به شکست تن نداد و از هر دریچهای کوشید که راهی به سوی نور بگشاید. هنر در ذات خود شهرت نیست، قدرت نیست، محبوبیت نیست، پول نیست. میتوان تمام ابزارهای تشخص و دیده شدن را از هنرمند گرفت و باز هم غرقه در ذات خلاقیت شود و از هنرآفرینی لذت ببرد. چنان که نصرت با مجسمهها و فیلمها و نمایشهای گهگاهی چنین کرد و به سکوت تن نداد و 40سال با چراغ خاموش حرکت کرد و از زندگی و هنر و خلاقیت لذت برد.... کریمی مرده است و پس از 40سال از خطکشیهای مصنوع سیاسی و عقیدتی رسته و دیگر کسی کاری با او ندارد. اکنون میتوان با درک واقع بینانهتری جایگاه تاریخی او را مورد واکاوی قرار داد. یادش پایدار. (شماره دیماه مجله فیلم)
سعید مروتی، روزنامهنگار و منتقد
نصرت کریمی در طول بیش از ۴ دهه دوری از سینمای ایران، اهمیتش را هم از همین غیبت کسب کرد. از این سالهای دوری و ماندن در حریم امن «درشکه چی» که نخستین کمدی رئالیستی سینمای ایران نامیده شد که روشنفکران تأییدش کردند و مردم به تماشایش شتافتند. آنچه در هنگام اکران دومین ساختهاش رخ داد، پس از پیروزی انقلاب میتوانست به قیمت جانش تمام شود که خوشبختانه نشد ولی گریزی از ممنوع الکاری نبود. نصرت کریمی ماند و صورتکهایش (که ساعدی در کتاب جمعه برایش مقاله نوشت)، نصرت کریمی ماند و برنامههای عروسکیاش (که از شبکه آفتاب برای ایرانیان مقیم خارج پخش شد). نصرت کریمی ماند با خاطرههایش و در سالهای طولانی خانهنشینی، بارها دیده شد. با درشکهچی و داییجان ناپلئون. اگر میتوانست فیلم بسازد و بازی کند با چه کارنامهای خرقه تهی میکرد؟ هیچکس نمیداند. حذف هنرمند به شکلی غیرطبیعی، به غیبتش اهمیتی مضاعف میدهد. مثل نصرت کریمی که اهمیتش با سالهای طولانی نبودنش معنا میشود.