جبران نابرابر در سیسخت
کاشت 27هزار اصله درخت به جای بلوطهای کهنسال قتل عامشده در سیسخت آغاز شد
زهرا رفیعی- خبرنگار
کاشت 27هزار اصله درخت به جای هزاران درخت بلوط کهنسالی که تابستان امسال در مسیر یاسوج به سیسخت، برای تعریض یک جاده قتلعام شدند، آغاز شده است و کارشناسان میگویند این درختان زمانی میتوانند به حیات خود بهعنوان بخشی از توالی گیاهی منطقه ادامه دهند که به روش اکولوژیک احیا شده باشند.
به گفته آنها، بهدلیل محیط خشک، کوهستانی و سرد زاگرس باید 5سال صبر کرد تا نتیجه احیا و استقرار گیاهان دستکاشت را مشاهده کرد و اگر حتی گیاه نورس از گزند عوامل طبیعی و انسانی جان سالم به در ببرد، صدها سال طول میکشد تا آنچه در توسعه ناپایدار از دست رفت، جبران شود.
پوشش انبوه درختان بلوط در منطقه «ده برآفتاب» زاگرس مثالزدنی است. این منطقه بهعنوان یکی از مناطق پرتراکم و جنگلی زاگرس شناخته میشود. تخمین زده میشود که ارزش اکولوژیک هر درخت بلوط 200هزار دلار باشد. پارک ملی دنا که سرشار از این درختان است، یازدهمین ذخیرهگاه زیستکره ایران است که مامن گونههای حیات وحش ایران همچون پلنگ، خرس، کل و بز است. بخشهایی از مسیر جاده یاسوج به سیسخت نیز درست از این جنگل عبور میکند. تعریض این جاده مدتی با مخالفت مدیران محلی و تشکلهای زیستمحیطی مواجه بود و در نهایت نیز با استدلال «پروژه ملی»، اجرایی شد.
قطع بلوطهای سیسخت در شرایطی صورت گرفت که رشد درخت بلوط سخت و کند است و به گفته غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد، درخت بلوط اگر شرایط مناسبی داشته باشد، سالانه تا 20سانتیمتر رشد میکند.
تعهد وزارت راه برای کاشت درختان جایگزین در مسیر تعریض جاده، 3هزار اصله درخت است ولی سازمان منابع طبیعی برای کاشت و نگهداشت 27هزار اصله درخت با وزارت راه به توافق رسیده که قرار است درختان 5سال نیز نگهداری و آبیاری شوند. این پروژه اما اکنون بهدلیل محدودیت منابع مالی متوقف شده است و درصورت برطرفشدن مشکلات مالی، ادامه خواهد یافت. با این حال غلامحسین حکمتیان معتقد است: «اگر حتی این پروژه در آینده بخواهد ادامه پیدا کند، باز هم همین الگو پیاده خواهد شد.»
مسئولان استانی مخالفت خود با تعریض جاده سیسخت و قطع درختان بلوط را در2 مرحله به وزارت راه و شهرسازی ارائه کردند، ولی در نهایت با موافقت مسئولان دفتر مرکزی سازمان جنگلها و کمیته مرکزی نظارت بر طرحهای عمرانی تعریض جاده سیسخت به بهای قتل عامبلوطها اجرایی شد. به گفته مدیران محلی، طرح اصلی این جاده مربوط به سال 1343است و تعریض آن نیز در اختیار وزارت راه و شهرسازی است. با این حال از آنجا که بخش عمده استان کهگیلویه و بویراحمد جنگلی است اجرای هر پروژه عمرانی، با عرصههای ملی، منابع طبیعی و جنگلی تداخل خواهد داشت.
غلامحسین حکمتیان در گفتوگو با همشهری اعلام کرد: قرار است در محدوده 90هکتاری از جنگلهای سیسخت، علاوه بر درخت بلوط، درختان بنه، زالزالک، زبان گنجشک و ارژن نیز بهعنوان گونههای بومی منطقه کاشته شوند. به گفته او، تغییر اقلیم در منطقه زاگرسی تأثیرات خود را نشان داده است. تا جایی که دیگر در استانهای زاگرسنشین، گونه بلوط پاسخگو نیست و باید به سمت کاشت گیاهانی همچون کنار متمرکز شویم. اگرچه بلوط نماد استان کهگیلویه و بویراحمد است ولی برای حفظ پوشش جنگلی تغییر الگو ضروری است.
تطابق اقلیمی
اداره منابع طبیعی باید گیاهانی را برای کشت در منطقه زاگرسی مسیر سیسخت انتخاب کند که در همین منطقه رشد کرده باشند چون توان سازگاری گونهها در ارتفاع و رطوبت مختلف، متفاوت است؛ یعنی بلوطی که در ارتفاعات رشد میکند با بلوط دامنه از جهت سازگاری با شرایط متفاوت است.
امید سجادیان، رئیس شبکه تشکلهای محیطزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به همشهری گفت: در دورههای پیشین، نهالهای بلوط یکساله را از کرمانشاه میآوردند که بهدلیل شرایط اقلیمی آن منطقه در یکسال یکمتر رشد میکردند. درحالیکه بلوطها در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال تنها چند سانتیمتر رشد میکنند.
توان تطابق پذیری فقط محدود به این موضوع نمیشود، نوع آفت درختان طی هزاران سال نیز به تطابق با گونهها رسیده است. اصولا تغییر فراوانی یک گونه هر چند بومی، به نفع گونه دیگر توازن اکولوژیکی را برهم میزند. به گفته سجادیان، فعال محیطزیست در استان کهگیلویه و بویراحمد، قطع صدها درخت از گونه غالب و جایگزین کردن گونههای دیگر، اثرات جبرانناپذیری بر منطقه دارد. چون گونههای جنگلی بدون دخالت انسان در چرخه طبیعت رشد و تکامل مییابند و طی هزاران سال با اقلیم و خاک سازگار میشوند.
بذرهای کاشته شده، اگر از بلایای طبیعی، دخالتهای انسانی، آفات، شرایط اقلیمی، آتشسوزیها، چرای دام و زمینخواری جان سالم به در ببرند، بهطور میانگین سالانه یک تا ۶ سانتیمتر رشد میکنند و پس از ۵۰سال، درخت جوان بلوط به میوه مینشیند، درحالیکه سرعت احیای درختان نسبت به وسعت و سرعت تخریب جنگلها توسط عوامل انسانی و آتشسوزیها بسیار اندک است.
دوام عمر نهتنها بلوط که هر گیاه دیگری به عوامل مختلف بستگی دارد. رقیه ذوالفقاری، مدیر پژوهشکده منابع طبیعی دانشگاه یاسوج در گفتوگو با همشهری با تأکید بر این موضوع که میکروکلیماها (ریز اقلیم) گونههایی که قرار است کاشته شوند با یکدیگر متفاوت است، گفت: اینکه بذر از چه ارتفاعی برداشت شده و در چه ارتفاعی کاشته میشود در بقای درخت مؤثر است. درختان حتی در یک منطقه هم میتوانند با هم متفاوت باشند؛ چه رسد به اینکه از آن سوی زاگرس به سی سخت آورده شده باشند. بهطور مثال گیاه ارژن به نور بیشتری نیاز دارد و زمانی که تاج پوشش بلوط، گسترده شود، اینگونه حذف میشود. اما الان شاید کاشت ارژن بهدلیل مقاومت در برابر تنش آبی به عنوان گونه پیشگام، برای منطقه بهتر باشد.
کاشت بدون برنامه، بهمعنای احیای پوشش گیاهی منطقه نیست و پس از چند سال میتوان با صحنه خشکیدگی نهالها مواجه شد. به گفته ذوالفقاری که رساله دکتری خود را به بررسی مقاومت به خشکی نهال بلوط اختصاص داده است، بسته به شرایط ممکن است نهالها به بیش از 5سال نگهداری نیاز داشته باشند.
ذوالفقاری افزود: خشکسالیها و سرمای شدید زودرس و دیررس میتواند درخت را آسیبپذیر کند. منابع طبیعی میتواند از روشهای جدید برای کاشت درخت استفاده و بذرهایی را تهیه کند که از درختان مقاوم به خشکسالی و سرما در همین منطقه بهدست آمده باشد. همچنین باکتریهای همزیست با گیاه را همزمان با کاشت یا در فصل بهار به محیط اضافه کند تا گیاه بیشتر مقاومت کند. نهال بلوط نسبت به بذر آن رسیدگی بیشتری میخواهد. انتخاب «گونه و پایه برتر» نیز نیاز به سرمایهگذاری دارد که بعید است سازمان منابع طبیعی بداند نهالهایی که میکارد (27هزار نهال جدید) اساسا مربوط به کدام منطقه است. آیا میدانند که این نهالها با ویژگیهای ده برآفتاب سازگاری دارند یا خیر؟
توالی جنگل بلوط
روشهای مختلفی برای احیای بافت تخریب شده جنگلی وجود دارد، یکی از این روشها میتواند کاشت باشد. در این روش با کاشت یک نهال چهار تا پنجساله میتوان روند تشکیل پوشش گیاهی را تسریع کرد. اما آیا میتوان از یک روش برای همه نقاط استفاده کرد؟ حسین آخانی، استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران به همشهری میگوید: «انتقادی که به همه برنامههای درختکاری وجود دارد این است که بیشتر درختکاریها بر مبنای روشهای احیای اکولوژیک نیست. اگر بخواهیم بهطور کامل پوشش گیاهی تخریبشده یک منطقه را با کمک انسان احیا کنیم، باید فرایند توالی آن جامعه گیاهی را به درستی به جریان انداخت. این مهم زمانی مقدور میشود که شناخت از «توالی جنگل بلوط» داشته باشیم. درحالیکه در مورد بلوطهای غرب کشور اطلاعات ما بسیار ناچیز است. برنامههای اینچنینی کمک میکند حداقل نقشهای از منطقه تهیه و طی حداقل 10سال نهالهای کاشته شده را پایش کرد. نتیجه این مطالعه نیز کمک میکند که بدانیم آیا باید این کار را انجام داد یا خیر؟».
مشکلات جنگلهای زاگرسی بسیار است. از یک سو دیمکاری در دل جنگلهای زاگرسی با شخمزدن زمینها، مانع از احیای هرساله جنگلها شده است و از سوی دیگر با چرای بیرویه دام، اجازه رشد گیاهان نونهال داده نمیشود.
به گفته حسین آخانی، همه این مشکلات ناشی از نداشتن نگاه اکولوژیک است. بیدقتیهای علمی بهدلیل وجود نگاه سودجویانه معمولا بیشتر است. تجربه نیز نشان داده است که در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، دانش بومشناسی مرده است. بهطور مثال شانس زندهماندن نهال بلوط بسیار کم است چون بلوط، گونه دانهزاد است.