روزمرههای زنانه
مرتضی کاردر_روزنامه نگار
شعر رؤیا شاهحسینزاده، شعر زندگی روزمره است. عشقها و اندوهها و رازها، به واژههای معمولی و به اشیای خانه تبدیل میشوند و در شعر مینشینند. شعر رؤیا شاهحسینزاده شعر زنی است که از پنچره آشپزخانه به جهان مینگرد و پدیدهها و اتفاقها را به شعر درمیآورد. رؤیاها و حسرتهای گذشته شعر میشوند، میآیند و میروند اما در نهایت، حال حاضر است که حضور قطعی خود را اعلام میکند و شاعر خیلی زود از رؤیاها به زندگی امروز برمیگردد. راز اقبال به شعرهای او در این سالها همین سادگی و روزمرگی است و تلاش برای خلق شعر از سادهترین چیزها. در عین حال او همیشه عاشقانه به پدیدهها نگاه کرده است. کمتر شعری از او میتوان یافت که خالی از نگاه عاشقانه باشد یا ردپای نگاه عاشقانه او در سطری از شعر، خود را نشان ندهد. او حتی وقتی کمی فلسفیتر یا اجتماعیتر به جهان نگاه میکند نیز همچنان عاشقانگی را با خود دارد.«ابری که از مقابل میگذرد» (نشر چشمه) آخرین مجموعه منتشرشده اوست. «ابری که از مقابل ماه میگذرد چه حسی دارد؟ / پرندهای که روی آسمانخراش نشست؟ / کاجی که او را به شکل فیلی هرس کردهاند؟ / دنیا / چه حسی دارد؟ / وقتی فیلی از جنس کاج از مقابلش عبور میکند / پیرمردی که از روبهرو میآید و نمیداند / محبوبه جوانیاش جای دوری مرده است؟ / ترانهای که از شیشه ماشینی روی خیابان ریخت چه حسی؟ / وقتی نمیداند / دهانش
کدام گوشه دنیاست».