سالهاست که کرونا گرفتهایم
سعید ارکانزاده یزدی _ روزنامه نگار
بیش از 10روز است که ورود کرونا بهطور رسمی در کشور تأیید شده اما گویا مدتها پیش از آن، این ویروس راهش را به داخل باز کرده بوده است. در ماجرای کرونا باز هم ما شاهد همان الگوی تکراری اطلاعرسانی بحرانهای قبلی بودیم: ابتدا انکار و شعارهای پرطمطراق در باب اینکه اگر بحران به داخل بیاید چنین و چنان خواهیم کرد، سپس سکوت و جلوگیری از درز اطلاعات دقیق به جامعه و بعد که کار از کار گذشت و 2تن در قم فوت کردند، تلاش برای توجیه مسئله و اینکه داریم نهایت سعی خود را میکنیم تا بحران را مدیریت کنیم. در قضیه کرونا، چون مسئله با ذات علم دقیق پزشکی سروکار داشت، انکار و توجیه مدیران بحران نتوانست همچون گذشته با تفسیرهای دلبخواهی و فراعلمی همراه شود و خیلی زود نقایص از پرده برون افتاد و ناشیگری در کنترل اوضاع عیان شد. تقریبا همه مراحل مدیریت بحران کرونا با مشکل مواجه بود: از انکار بیجهت ورود ویروس به کشور در ابتدای کار گرفته تا روابط عمومی ناکارآمد اعلام اخبار وضعیت جاری بحران تا ساختن گفتمانهای نادرست برای رویداد که در قالب استفاده از عبارتهای جنگی و نظامی برای مدیریت یک بحران بهداشتی و اجتماعی نمود یافت.
سال 1398سال تلخی برای ما بود و بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشتیم: سیل نوروز، زلزلهها، آلودگی شدید هوا، حوادث آبانماه، سقوط هواپیما و حالا هم کرونا. در اغلب این موارد، ما مدام با بحران اطلاعرسانی درباره رویدادها مواجه بودهایم. گویی مدیران بحران کشور از درز ذرهای اطلاعات درباره کاستیهایی که از بحرانها ناشی میشود بهشدت واهمه دارند. انسداد جریان اطلاعرسانی در کشور و ضربهزدن به رسانههای جریان اصلی و محدودساختن روزنامهنگاران یکی از بدترین و اشتباهترین کارهاست که از طرفی، دست مدیران بحران را در حمایت اجتماعی از خود میبندد و از سوی دیگر هم، عرصه را بازمیگذارد برای اینکه از داخل و خارج کشور انواع ضربههای مهلک به نهادهای متولی مدیریت بحران وارد شود. اگر مقامات مسئول کشور آمار کشتهشدگان آبانماه را با صحت و دقت اعلام میکردند، خبر رویترز نمیتوانست عددی را درباره این آمار در ذهن مردم بنشاند که بهراحتی پاکشدنی نباشد.
همین اتفاق درباره آمار کشتهشدگان کرونا نیز رخ داده است و با اینکه وزارت بهداشت تلاش کرده آمار را بهروز منتشر سازد، چون سابقه قبلی از اطلاعرسانیهای ناقص در بحرانهای گذشته هنوز در خاطر مردم است، جلوگیری از پذیرش خبر بیبیسی درباره کشتهشدگان کرونا کار دشواری شده است. اینها یک مورد از انبوه مشکلات در اطلاعرسانی بحرانهاست.اصلا معلوم نیست چرا ما با خود چنین میکنیم و در هر بحران تازهای، بهشیوهای تکراری و نخنما، با مسدودساختن جریان اطلاعرسانی عملا نقطهضعفی برای خود میسازیم که هرکس بتواند با آن ضربه به ما بزند و مردم را هم بیشتر بیاعتماد کند.مقاماتی که مدیریت بحرانها را در کشور برعهده میگیرند، از نظام اطلاعرسانی انتظار دارند که دستبهسینه هرچه میگویند بپذیرند و هیچ خطا و مشکل احتمالی را هم زیر سؤال نبرند. آنها نشان دادهاند که در ذهن خود کشور را درصورتی قدرتمند فرض میکنند که هیچ مشکلی از عملکردشان در رسانهها و افکار عمومی منعکس نشود، غافل از اینکه قدرت یک کشور به انکار ضعفهایش نیست بلکه به تلاش برای برطرفساختن این ضعفهاست. نظام اطلاعرسانی ایران که در ردیف اول آن رسانههای جریان اصلی و روزنامهنگارانش قرار دارند، همیارانی برای مدیران بحران هستند که میخواهند برای رفع مشکلات قدم بردارند نه اینکه دردی بر غمها بیفزایند. اما مدیران بحران همواره این سوءتفاهم را داشتهاند که رسانههای رسمی کشور و خبرنگارانشان مترصد آنند که نقطهضعفی را ببینند تا ضربهای به مدیران وارد آورند. این تصوری اشتباه از رسانه و اطلاعرسانی و جریان آزاد اطلاعات است. مدیران بحران در همان ابتدای ظاهرشدن نخستین نشانههای بحران، باید با رسانهها که بهدرستی نماینده مردمند صادق باشند، حقایق را به آنها بگویند و آنها را بر صدر نشانند. رسانهها دستگاه تنفسی جامعهاند که میتوانند هوای آزاد را به ریههای افکار عمومی بیاورند. اگر مدیران بحران این رسانهها و کل نظام اطلاعرسانی کشور را محرم ندانند و با صداقت با آنان رفتار نکنند - کاری که در بحرانهای بزرگ انجام دادهاند - این دستگاه تنفسی را به ویروسی همچون کرونای پزشکی مبتلا خواهند کرد که دیگر قادر به جذب هوای آزاد نخواهد بود. با استفاده از همین استعاره کرونا، میتوان گفت پیش از اینکه ویروس اخیر به جامعه ایران وارد شود، سالهاست که کشور در بحرانها همواره به کروناهایی مبتلا بوده و با انسداد جریان اطلاعرسانی، دستگاه تنفسی خود را از کار انداخته و راههای مدیریت آرام و امن را بسته است. بنابراین بهترین درس بحران کرونا این است که با ازسر گذراندن آن، خود را از شر ویروس کرونایی هم که سالهاست دستگاه تنفسی اطلاعرسانی را مبتلا کرده خلاص کنیم و با صداقت و همکاری بیشتر با رسانهها، عبرت بگیریم و الگویی نو از مدیریت بحران برپا سازیم.