• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
پنج شنبه 8 اسفند 1398
کد مطلب : 96105
+
-

پایان 7روز اسارت دختر بیماردر ویلای جنگلی

پایان 7روز اسارت دختر بیماردر ویلای جنگلی

راز ناپدید شدن دختر 21ساله کم‌توان ذهنی با بازداشت مردی آشنا و اعترافات او به فریب این دختر فاش شد.  به گزارش همشهری، چند روز پیش خانواده دختری جوان به اداره پلیس یکی از شهرهای شمالی کشور رفتند و خبر از ناپدید شدن دخترشان دادند. پدر این دختر گفت: دخترم ترانه 21ساله و کم توان ذهنی است. او اکثر اوقات در خانه تنها بود اما حالا ناپدید شده و هر چه گشتیم اثری از او پیدا نکردیم.
با ثبت این اظهارات، تحقیقات برای پیدا کردن دختر ناپدید شده شروع شد. پدر وی که صاحب یک کارگاه صنعتی است می‌گفت که به یکی از کارگران کارگاه که به خانه‌اش رفت‌وآمد زیادی داشت مشکوک است. او می‌گفت که کارگر جوانش همزمان با گم شدن دخترش دیگر به سر کار نیامده است و حتی جواب تلفنش را هم نمی‌دهد. در ادامه دستور بازداشت این مرد به نام بهزاد که متاهل و صاحب 4فرزند بود صادر شد اما خانواده‌اش نیز هیچ اطلاعی از او نداشتند.
یک هفته از ناپدید شدن دختر 21ساله گذشته بود تا اینکه خبر رسید دختر جوان در اطراف خانه یکی از بستگانش در تهران رها شده است. این دختر مدعی بود که در مدت یک هفته، بهزاد، کارگر پدرش او را در ویلای جنگلی زندانی کرده بود. ماموران بهزاد را در خانه یکی از دوستانش دستگیر کردند و وی برای بازجویی‌ها به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران انتقال یافت. او گفت: من کارگر کارگاه پدر ترانه بودم. در جریان رفت‌وآمد به خانه آنها، دلباخته این دختر بیمار شدم. روز حادثه وقتی مطمئن شدم ترانه در خانه تنهاست به او گفتم پدرت از من خواسته دنبالت بیایم و تو را به خانه خاله‌ات ببرم. او وسایلش را جمع کرد و سوار ماشینم شد. بعد او را به یک ویلای جنگلی حوالی چالوس که از قبل اجاره کرده بودم بردم. یک هفته بعد پیامکی از طرف یکی از اعضای خانواده‌ام به‌دستم رسید و فهمیدم که پلیس در تعقیبم است. من هم از ترس ترانه را مقابل خانه یکی از بستگانش رها کردم و خودم در خانه دوستم پنهان شدم که دستگیر شدم. پس از تحقیق از متهم، پرونده به دادسرای شهر محل حادثه فرستاده شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید